دروس خارج فقه استاد معظم حاج شیخ محمدتقی شهیدی
کتاب صلاة – سال دهم
سال 1404-1405
متن تقریر
————————————————-
جلسۀ 9-1126
چهارشنبه – 26/06/1404
أعوذ باللّه من الشیطان الرجیم بسم اللّه الرحمن الرحیم الحمد للّه ربّ العالمین و صلّی الله علی سیّدنا محمّد و آله الطاهرین سیّما بقیّة اللّه فی الأرضین و اللعن علی أعدائهم أجمعین.
مسألة 1: إذا بلغ الصبي أو أفاق المجنون أو المغمى عليه قبل خروج الوقت وجب عليهم الأداء و إن لم يدركوا إلّا مقدار ركعة من الوقت، و مع الترك يجب عليهم القضاء، و كذا الحائض و النفساء إذا زال عذرهما قبل خروج الوقت و لو بمقدار ركعة. كما أنّه إذا طرأ الجنون أو الإغماء أو الحيض أو النفاس بعد مضي مقدار صلاة المختار بحسب حالهم من السفر و الحضر و الوضوء و التيمم و لم يأتوا بالصلاة وجب عليهم القضاء كما تقدّم في المواقيت[2].
ادامه مساله 1
بحث در این مطلب بود که اگر کافر، زمانی مسلمان شود که تنها یک رکعت از وقت نماز باقی است و همینطور زن حائض زمانی از حیض پاک شود که تنها یک رکعت از نماز را می تواند در وقت بخواند آیا ادای نماز در وقت، طبق قاعده «من ادرک» (من ادرک رکعة من الصلاة فقد ادرک الصلاة) واجب است؟ و اگر ادا واجب بود و ادا را انجام نداد آیا قضای نماز بر او واجب است؟ زیرا امکان تفکیک بین وجوب ادا و قضا وجود دارد. صاحب عروه در احکام الحیض در مورد این مساله که اگر زنی از حیض پاک شد و تنها می تواند یک رکعت از وقت را درک کند، نظرشان این است که اگر امکان غسل وجود دارد باید نماز به صورت ادائی خوانده شود اما اگر امکان غسل نیست و به خاطر ضیق وقت می خواهد تیمم کند، این کار بر او لازم نیست[3]. آقای خویی در بحث استدلالی در ذیل این مساله فرموده اند که اگر به خاطر ضیق وقت هم مجبور است که تیمم کند، از ادله استفاده می شود که واجب است که نماز بخواند اما در هر صورت اگر این شخصی که یا با غسل یا با تیمم می توانست یک رکعت از نماز را در وقت درک کند، این کار را انجام نداد، قضا بر او واجب نیست[4].
قاعده «من ادرک»
در ما نحن فیه باید در چند مرحله بحث شود. اول این که باید بررسی شود که اساس قاعده «من ادرک» درست است یا خیر.
بررسی تسالم در قاعده «من ادرک»
ما در سند روایات مورد استدلال و نیز در دلالت روایت موثقه عمار[5] مناقشه کردیم که این روایت وجوب ادای رکعت را در وقت بیان نمی کند، همچنین مختص به نماز صبح است و برای سایر نماز ها نیاز به الغای خصوصیت داریم و تنها به دلیل تسالم قاعده «من ادرک» را پذیرفتیم. البته همانطور که آقای تبریزی فرموده اند، تسالم بر این است که نماز بخواند اما تسالم نیست که تمام آن اداء است و در اینکه تمامش اداء است یا تنها یک رکعت اداء است و ادامه نماز قضا است، اختلاف است[6].
ممکن است که در مورد تسالم بر قاعده «من ادرک» اشکال شود زیرا شیخ طوسی که شاگرد سید مرتضی است، در خلاف به ایشان نسبت داده که ایشان این قاعده را قبول ندارند «إذا صلى من الفجر ركعة ثم طلعت الشمس أو صلى من العصر ركعة و غابت الشمس، فقد أدرك الصلاة جميعها في الوقت، و هو ظاهر مذهب الشافعي و هو قول ابن خيران من أصحابه ، و به قال أحمد و إسحاق و عامة الفقهاء . و ذهبت طائفة من أصحاب الشافعي إلى أنه يكون مدركا للركعة الاولى في وقتها و قاضيا للآخرى في غير الوقت . و قال المرتضى رحمه الله من أصحابنا: أنه يكون قاضيا لجميع الصلاة»[7]. در صورتی که یک رکعت از نماز صبح مثلا در وقت خوانده شود و یک رکعت آن در خارج از وقت خوانده شود، شیخ طوسی فرموده که تمام نماز، اداء است. طائفه ای از اصحاب شافعی می گویند که رکعت اول اداء و رکعت دوم قضا است و نظر سید مرتضی این است که تمام آن قضا است. از عبارت سید مرتضی استفاده نمی شود که وقتی تمام نماز قضا است باید مبادرت به نماز کند. همچنین در قاعده «من ادرک» ظاهر «ادرک»، «ادرک الصلاة فی وقتها» است یعنی «ادرک الاداء» و نه «ادرک القضاء» و الا کسی که چهل سال هم نمازهای خود را نخوانده و بعدا قضا می کند «ادرک القضاء» صادق است. بنابراین سید مرتضی قاعده «من ادرک» را قبول ندارند. شیخ طوسی هم در مقابل سید مرتضی استدلال می کنند به اینکه «و روي عن النبي صلى الله عليه و آله أنه قال من أدرك ركعة من الصبح قبل أن تطلع الشمس، فقد أدرك الصبح و هذا نص» یعنی نص در رد کلام سید مرتضی است. با توجه به این مطلب آقای تبریزی چگونه کشف کرده اند که نظر سید مرتضی هم این است که اگر یک رکعت را درک می کند حتما باید آن را بخواند ولی اگر یک رکعت را درک نمی کند وجوب قضا موسع بوده وی مثلا می تواند چند ماه بعد قضا کند؟
سید مرتضی در جمل العلم و العمل هم فرموده: «و إذا أسلم الكافر و طهرت الحائض و بلغ الصبي قبل غروب الشمس في وقت يتسع للظهر و العصر وجب على كل واحد ممن ذكرناه أداء الصلاتينأو قضاؤهما إن أخرهما »[8] اگر در وقت موسع صبی بالغ شود یا کافر مسلم شود یا حائض پاک شود، به صورتی که کل رکعات را در وقت درک کند، ادای نماز واجب است. خلاف ظاهر این عبارت است که گفته شود اگر زمان برای تمام نماز متسع نیست و یک رکعت را در داخل وقت درک می کند، واجب است که نماز را بخواند.
در مختلف نقل شده: «احتج السيد المرتضى القائل: بكون الجميع قضاء بأنّ أجزاء العبادة مقابلة لأجزاء الوقت، فالركعة الأولى قد فعلت في آخر الوقت، و ليس ذلك وقتا لها فتكون قضاء، و كذا باقي الركعات»[9] یعنی کل نماز به نحو مرکب مقید به قبل از طلوع شمس است و وقتی بعض نماز، بعد از طلوع شمس واقع شود تمام نماز قضا می شود یعنی ایشان قاعده «من ادرک» را قبول ندارد.
کلام آقای بروجردی در قاعده «من ادرک»
از آقای بروجردی در تبیان الصلاه نقل شده که ایشان می فرمایند که «من ادرک رکعة من الصلاة فقد ادرک الصلاة» در کتب عامه زیاد نقل شده است. بخاری در «صحیح»[10]، مسلم در «صحیح»[11]، نسائی در «سنن»[12]، احمد در «مسند احمد بن حنبل»[13]، این حدیث را از پیامبر ص نقل کرده اند. اما ایشان احتمال می دهند که ممکن است که این روایت در مورد نماز جماعت باشد یعنی «من ادرک رکعة من صلاة الجماعة فقد ادرک صلاة الجماعة» کسی که در آخرین رکعت نماز جماعت اقتدا کند، ثواب نماز جماعت را برده است[14].
این احتمالی که ایشان مطرح کرده خلاف ظاهر است اگر مراد «صلاة الجماعة» بود باید قید می زد. اشکال نشود که وقت نیز در روایت بیان نشده است زیرا ظاهر «من ادرک رکعة من الصلاة»، «من ادراک رکعة من الصلاة فی وقتها» است.
آقای بروجردی در ادامه می فرمایند که در «مدارک»، قاعده «من ادرک» اجماعی دانسته شده است[15]. علامه نیز در «منتهی» فرموده: «لا خلاف فيه بين أهل العلم»[16]. روایات خاصه ولو ضعف سند دارند اما با توجه به اینکه مشهور به این روایات عمل کرده اند، وثوق پیدا می کنیم که این حکم از شارع اخذ شده است.
نظر قدما در مورد قاعده «من ادرک»
با وجود اینکه سید مرتضی مخالف قاعده «من ادرک» بود ولی عمده عامه و مشهور خاصه قائل هستند و همین کشف می کند که این حکم متخذ از شارع باشد که فرمایش ایشان بعید نیست. برخی متعرض این مساله نشده اند اما شهرت قدمائیه قابل انکار نیست و شیخ طوسی هم صریحا قاعده «من ادرک» را پذیرفته و اگر شهرت قدمائیه در مساله نبود، تنها نسبت مخالفت را به سید مرتضی نمی دادند.
سلام در «المراسم» فرموده: «و يمتد وقت الفجر إلى طلوع الشمس، و يتضيق الوقت إذا بقي لطلوعها مقدار أداء ركعتيه»[17] و مراد ایشان این است که در ضیق وقت باید مبادرت به نماز کرد و این ربطی به انکار قاعده «من ادرک» ندارد زیرا «تضیق» در مقابل «ثم انت فی سعة منهما حتی یخرج الوقت» است به این معنا که دیگر وقت موسع نبوده و باید نماز بخوانید و این منافاتی با قاعده «من ادرک» ندارد.
عبارت ابن براج در «المهذب» با عبارت سید مرتضی هماهنگ است، ایشان فرموده «و كل من صلى في الوقت كان مؤديا سواء كان في أوله أو في آخره ما لم يخرج الوقت و قد بقي عليه من الصلاة بقية فإن كان كذلك كان قاضيا»[18] یعنی اگر بخشی از نماز برای بعد از وقت بماند و نماز را بخواند، ادامه نماز قضا که در خارج وقت واقع می شود، قضا است. البته ممکن است که ابن براج هم قاعده را قبول داشته باشد ولی در اینجا قرینه ای وجود ندارد.
کلام ابن حمزه در وسیله نیز در مورد ضیق وقت بوده و فرموده که اگر وقت به مقدار مثلا دو رکعت قبل از طلوع آفتاب مضیق می شود باید مبادرت به نماز کرد[19].
حلبی در کافی می فرماید: «وآخر وقتها أن يبقى من طلوع الشمس مقدار فعلها»[20]. آخر وقت نماز صبح زمانی است که تا طلوع آفتاب دو رکعت باقی باشد. این آخر وقت به معنای ضیق وقت بوده که دیگر نمی توان نماز را اختیارا به تاخیر انداخت.
به نظر ما مخالفت سید مرتضی و ابن براج، مانع از وثوق به اینکه، این حکم از شارع اخذ شده، نمی شود زیرا مشهور عامه و خاصه این حکم را بیان کرده اند و این شهرت قدمائیه است و همین باعث وثوق یعنی علم عادی، انسان متعارف علم پیدا می کند که ما هم حجت می دانیم.
با این که تسالم دلیل لبی است اما در اینجا تسالم بر عنوان «من ادرک رکعة من الصلاة فقد ادرک الصلاة» است و ظاهرش تسالم بر این حکم مطلق است بنابراین برای شمول قاعده نسبت به مقام مشکلی ایجاد نمی شود.
روایات طهارت از حیض در ضیق وقت
اما در مساله کافری که مسلم شده یا زنی که از حیض پاک شده و یک رکعت از نماز را می تواند در وقت بخواند، صرف قبول داشتن قاعده «من ادرک» کافی نیست زیرا ادله خاصه ای در مورد خصوص پاک شدن زن از حیض در ضیق وقت بیان شده است و بر اساس همین ادله شیخ طوسی با اینکه قاعده «من ادرک» را قبول دارند، فرموده که اگر کل رکعات را نمی تواند در وقت درک کند، اداء نماز واجب نبوده و مستحب است فضلا عن القضاء.
ابتدا باید روایات پاک شدن زن از حیض در ضیق وقت بررسی شود سپس بحث امکان تعدی از آنها نسبت به کافری که در ضیق وقت مسلمان شده یا صبی که در ضیق وقت بالغ شده، مطرح می شود.
روایت اول
صحیحه محمد بن مسلم: «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ عَنِ الْعَلَاءِ بْنِ رَزِينٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا ع قَالَ: قُلْتُ الْمَرْأَةُ تَرَى الطُّهْرَ عِنْدَ الظُّهْرِ فَتَشْتَغِلُ فِي شَأْنِهَا حَتَّى يَدْخُلَ وَقْتُ الْعَصْرِ قَالَ تُصَلِّي الْعَصْرَ وَحْدَهَا فَإِنْ ضَيَّعَتْ فَعَلَيْهَا صَلَاتَانِ»[21].
ظاهر اولیه روایت این است که اگر در وقت فضیلت نماز عصر پاک شود و یا قبل از وقت فضیلت عصر پاک شده اما تا زمانی که غسل کند وقت فضیلت عصر می شود، دیگر نماز ظهر بر او واجب نیست. اما اگر برای خواندن نماز ظهر و عصر در وقت خودش، غسل نکرد باید قضا کند.
در عرف زمان صدور روایت، ظاهر «وقت العصر»، وقت فضیلت عصر است و امروزه هم در همان محیط، مراد از «وقت صلاة العصر» زمانی است که عامه برای نماز عصر اذان می گویند. اینکه مراد از وقت عصر، چهار رکعت به غروب آفتاب باشد، عرفی نیست.
روایت دوم
روایت ابی عبیده حذاء: «وَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِيِّ بْن زَيْدٍ عَنْ أَبِي عُبَيْدَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا رَأَتِ الْمَرْأَةُ الطُّهْرَ وَ قَدْ دَخَلَ عَلَيْهَا وَقْتُ الصَّلَاةِ ثُمَّ أَخَّرَتِ الْغُسْلَ حَتَّى يَدْخُلَ وَقْتُ صَلَاةٍ أُخْرَى كَانَ عَلَيْهَا قَضَاءُ تِلْكَ الصَّلَاةِ الَّتِي فَرَّطَتْ فِيهَا الْحَدِيثَ»[22].
ظاهر اولیه «يَدْخُلَ وَقْتُ صَلَاةٍ أُخْرَى» این است که مثلا وقت نماز عصر برسد که مراد وقت معارف نماز عصر یعنی وقت فضیلت می باشد. اگر در اتیان نماز ظهر قبل از وقت نماز دیگر تفریط کرده است باید نماز را قضا کند ولی اگر تفریط کرده قضا ندارد.
روایت سوم
معتبره فضل بن یونس: « وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ يُونُسَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الْأَوَّلَ ع قُلْتُ الْمَرْأَة تَرَى الطُّهْرَ قَبْلَ غُرُوبِ الشَّمْسِ كَيْفَ تَصْنَعُ بِالصَّلَاةِ قَالَ إِذَا رَأَتِ الطُّهْرَ بَعْدَ مَا يَمْضِي مِنْ زَوَالِ الشَّمْسِ أَرْبَعَةُ أَقْدَامٍ فَلَا تُصَلِّي إِلَّا الْعَصْرَ لِأَنَّ وَقْتَ الظُّهْرِ دَخَلَ عَلَيْهَا وَ هِيَ فِي الدَّمِ وَ خَرَجَ عَنْهَا الْوَقْتُ وَ هِيَ فِي الدَّمِ فَلَمْ يَجِبْ عَلَيْهَا أَنْ تُصَلِّيَ الظُّهْرَ وَ مَا طَرَحَ اللَّهُ عَنْهَا مِنَ الصَّلَاةِ وَ هِيَ فِي الدَّمِ أَكْثَرُ الْحَدِيثَ»[23].
«اربعة اقدام» یعنی وقت فضیلت نماز عصر. هفت یا هشت روز نماز نخواند و خداوند از او نماز را برداشت، نخواندن یک نماز ظهر خیلی مهم نیست اما به این شرط که تفریط نکرده باشد یعنی زمانی پاک شد که چهار قدم از فیء گذشته باشد که وقت فضیلت نماز عصر است.
روایت چهارم
صحیحه عبید بن زراره: «مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ عَنْ عُبَيْدِ بْنِ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ: أَيُّمَا امْرَأَةٍ رَأَتِ الطُّهْرَ وَ هِيَ قَادِرَةٌ عَلَى أَنْ تَغْتَسِلَ فِي وَقْتِ صَلَاةٍ فَفَرَّطَتْ فِيهَا حَتَّى يَدْخُلَ وَقْتُ صَلَاةٍ أُخْرَى كَانَ عَلَيْهَا قَضَاءُ تِلْكَ الصَّلَاةِ الَّتِي فَرَّطَتْ فِيهَا وَ إِنْ رَأَتِ الطُّهْرَ فِي وَقْتِ صَلَاةٍ فَقَامَتْ فِي تَهْيِئَةِ ذَلِكَ فَجَازَ وَقْتُ صَلَاةٍ وَ دَخَلَ وَقْتُ صَلَاةٍ أُخْرَى فَلَيْسَ عَلَيْهَا قَضَاءٌ وَ تُصَلِّي الصَّلَاةَ الَّتِي دَخَلَ وَقْتُهَا»[24].
در این روایت نیز معیار، تفریط قرار داده شده است. «فَقَامَتْ فِي تَهْيِئَةِ ذَلِكَ» یعنی برای انجام مقدمات نماز اقدام کرد. در زمان گذشته نیز غسل کردن آسان نبود و باید به حمام می رفت یا آب را گرم می کرد که زمان می برد.
صاحب عروه مانند مشهور، مراد از «وقت صلاة العصر» را وقت شرعی نماز عصر دانسته اند که همان چهار رکعت به آخر وقت می باشد و نه وقت فضیلت. صاحب عروه فرموده که اگر 5 رکعت به انتهای وقت باقی مانده که می تواند غسل کند یا اگر مریض است می تواند تیمم کند (نه اینکه به دلیل ضیق وقت، تیمم کند) و با حذف جمیع مستحبات و حذف واجباتی که در ضیق وقت ساقط می شود، سریعا نماز را بخواند و این کار را نکند باید قضای نماز را به جا بیاورد. به ایشان اشکال می شود که در روایت تعبیر «فرطّت» به کار رفته است که مراد، تفریط عرفی است اما کاری که صاحب عروه فرموده، استعجال است و کسی که آن را ترک کند، ترک استعجال کرده است و کسی که به طور متعارف نماز بخواند عرفا تفریط نکرده است. پس فرمایش صاحب عروه درست نیست.
جمع بین روایات
آقای خویی فرموده اند که در روایت فرموده که اگر تفریط عرفی نکرده باشد، قضا واجب نیست و اگر تفریط عرفی کرده باشد، قضا واجب است و ما به همین ملتزم می شویم اما در روایت نفرموده که اداء نماز واجب نیست. در تنگی وقت که تنها با حذف مستحبات به اندازه 5 رکعت از وقت باقی مانده است، طبق قاعده «من ادرک» باید نماز را بخواند. در نتیجه اگر امکان استعجال هست، با توجه به قاعده «من ادرک»، اگر می تواند چهار رکعت نماز ظهر را با حذف مستحبات درک کند و یک رکعت از نماز عصر را هم با حذف مستحبات درک کند و این کار واجب است. اما اگر کسی این کار را انجام نداد تا زمانی که عرفا تفریط صادق نباشد، قضا واجب نیست و این از مواردی است که بین وجوب ادا و قضا تفکیک می کنیم[25]. البته آقای خویی این مطالب را در ذیل مساله 32 احکام حیض در شرح عروه بیان کرده اند اما در تعلیقه عروه اشاره ای به آن نکرده اند.
اما این مقدار نیز مشکل است زیرا حداقل ظاهر بعضی از روایات این بود که اگر وقت فضیلت نماز ظهر گذشت و این زن بدون کوتاهی نماز ظهر را نخواند، در هنگام وقت فضیلت نماز عصر، تنها نماز عصر را بخواند «تُصَلِّي الْعَصْرَ وَحْدَهَا».
در صحیحه منصور بن حازم: « وَ عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الرَّبِيعِ عَنْ سَيْفِ بْنِ عَمِيرَةَ عَنْ مَنْصُورِ بْنِ حَازِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا طَهُرَتِ الْحَائِضُ قَبْلَ الْعَصْرِ صَلَّتِ الظُّهْرَ وَ الْعَصْرَ فَإِنْ طَهُرَتْ فِي آخِرِ وَقْتِ الْعَصْرِ صَلَّتِ الْعَصْرَ»[26]
یعنی اگر در چهار رکعت آخر وقت پاک شود، غسل کند فقط نماز عصر را بخواند ولی اگر آخر وقت عصر نباشد مثلا ابتدای وقت عصر باشد یا قبل از اول وقت عصر باشد، باید نماز ظهر خوانده شود. این روایت به نفع مشهور است زیرا «فی وقت العصر» نفرموده بودند که وقت فضیلت معنا شود.
شیخ طوسی در مورد این روایات فرموده که با هم تعارضی ندارند و جمع عرفی دارند. جمع عرفی هم این است که روایت منصور بن حازم را حمل به استحباب می کنیم در این صورت اگر مثلا در وقت فضیلت ظهر، زن پاک نشد و بعدا پاک شد، مستحب است که نماز ظهر را بخواند و واجب نیست[27].
روایات دیگری نیز در مقام وجود دارد که ان شاء الله جلسه آینده بررسی می شود. والحمدلله رب العالمین.