دانلود فایل صوتی 14040116-108 14040116-108
دانلود فایل خام 1404.01.16 = 108 1404.01.16 = 108

فهرست مطالب

فهرست مطالب

پخش صوت

14040116-108

جلسۀ 108-1082

‌شنبه – 16/01/1404

 

أعوذ باللّه من الشیطان الرجیم بسم ‌اللّه الرحمن الرحیم الحمد للّه ربّ العالمین و صلّی الله علی سیّدنا محمّد و آله الطاهرین سیّما بقیّة اللّه في الأرضین و اللعن علی أعدائهم أجمعین.

 

بحث راجع به نماز آیات بود.

صاحب عروه پس از بحث از اسباب وجوب نماز آیات وارد بحث کیفیت نماز آیات شد، فرمود و اما کیفیتها فهی رکعتان فی کل منهما خمسة ‌رکوعات و سجدتان بعد الخامس من کل منهما.

در اینجا مطالبی هست که عرض می‌‌کنیم:

بررسی تعداد رکعات نماز آیات

مطلب اول این است که همان‌طور که صاحب عروه فرموده نماز آیات دو رکعتی هست، منتها هر رکعتش پنج رکوع دارد، گفتند در کلمات قدما تعبیر شده نماز آیات ده رکعت است، صلاة ‌الآیات عشر رکعات، به احتمال قوی مقصود مشهور قدما هم از عشر رکعات عشر رکوعات بوده چون در خود روایات هم این تعبیر آمده، ‌تعبیر عشر رکعات در روایات مختلفی آمده که بعدا مطرح می‌‌کنیم ولی مسلما مراد از عشر رکعات که در روایات است همان عشر رکوعات است.

اگر مقصود مشهور قدما این است که نماز آیات ده رکعتی است و فقهیا ملتزم می‌‌شوند به این مطلب آن‌وقت ممکن است این ثمراتی پیدا کند، آقایان فرمودند ثمره‌اش این است، اگر ما بگوییم نماز آیات دو رکعتی است شک در این‌که من در رکعت اول هستم یا در رکعت دوم موجب بطلان نماز است چون نماز واجب دو رکعتی شک در عدد رکعاتش بکنیم نماز باطل است. ولی شک در عدد رکوع‌ها بکنیم استصحاب می‌‌کنیم عدم اتیان به رکوع مشکوک را، ‌نمی دانیم در رکوع اول هستیم یا دوم، استصحاب می‌‌گوید ما وارد رکوع دوم نشدیم، شک می‌‌کنیم در رکوع دوم یا سوم استصحاب می‌‌گوید وارد رکوع سوم نشدیم و هکذا.

اما اگر بگوییم نماز آیات ده رکعت است، شک بکنیم بین رکوع اول و دوم نماز باطل است چون شک کردیم در رکعت اول و دوم ولی اگر بدانیم دو رکوع را بجا آوردیم، در ادامه اصلا شک می‌‌کنیم رکعت اول هستیم یا دوم، یعنی من می‌‌دانم دو رکوع از رکعت اول را بجا آوردم پس حفظ الرکعتین الاولیین کردم بنا بر این‌که نماز آیات ده رکعتی است مراد یعنی هر رکوعی یک رکعت حساب می‌‌شود، دو رکوع را که احراز کنم پس یقین دارم نماز آیات دو رکعتش بجا آورده شده. اگر این را هم ندانم که نماز باطل می‌‌شود طبق این مبنا که نماز آیات ده رکعت است، ولی اگر بدانم دو رکعت اول را آوردم و لو ندانم رکعت اول معروف نماز آیات هستم یا رکعت دوم، نمی‌دانم در رکوع چهارم هستم یا رکوع ششم، باید بگوییم اینجا نماز باطل نیست.

منتها اشکالی که به این ثمره ذکر می‌‌شود این است که دلیل بر این‌که من شک فی الاولیین اعاد الصلاة اطلاق داشته باشد نسبت به نماز آیات خود این محل بحث است. یعنی ممکن است ما بگوییم نماز آیات دو رکعت است و هر رکعتش پنج رکوع دارد، ولی در عین حال شک کنیم ما در رکعت اول هستیم یا دوم نگوییم این نماز باطل است، ‌به چه دلیل این نماز باطل است؟ آیا غیر از این است که می‌‌خواهید به اطلاق من شک فی الاولیین اعاد الصلاة تمسک کنید؟ این انصراف دارد به نمازهای سه رکعتی و چهار رکعتی که می‌‌شود من شک فی الاولیین اعاد الصلاة و من شک فی الاخیرتین بنی علی الوهم یعنی بنی علی الشک. درست است نماز آیات واجب است اما فریضه که نیست، نافله نیست ولی فریضۀ به معنای ما فرضه الله فی الکتاب که نیست، ‌واجبی است که سنّه النبی، واجب مسنون از طرف پیامبر است، کی می‌‌گوید نماز آیات که دو رکعت است شک کنیم در رکعت اولش هستیم یا دومش نمازمان باطل است، ‌خود این باید بحث بشود.

[سؤال: … جواب:] اولا جماعت آنی که گفت در نوافل نامشروع است آنجا فرائض به معنای واجبات است و دلیل هم داریم که نماز آیات با جماعت هم می‌‌شود خواند. اولا آنجا فرائض به معنای واجبات است در مقابل نوافل که نماز جماعت در نوافل مشروع نیست ثانیا دلیل داریم که جماعت در نماز آیات مشروع است. اما بحث در این است این روایاتی که می‌‌گوید خداوند فرض کرد رکعتین اولیین را در نماز و لذا رکعتین اولیین را باید احراز کنیم مثل صحیحۀ زراره می‌‌گوید کان الذی فرض الله علی العباد عشر رکعات و لیس فیهن وهم یعنی سهوا، سهو در این نماز صبح یا رکعت اول و دوم نماز ظهر یا رکعت اول و دوم نماز عصر یا رکعت اول و دوم نماز مغرب یا رکعت اول و دوم نماز عشاء نیست، فمن شک فی الاولیین اعاد حتی یحفظ و یکون علی یقین و من شک فی الاخیرتین عمل بالوهم، این غیر از نماز‌های یومیه را می‌‌گیرد؟ این روشن نیست. اذا سلمت الرکعتان الاولتان سلمت الصلاة لیس فی الرکعتین الاولتین فی کل صلاة سهو، این نمازهای یومیه را قطعا می‌‌گیرد اما نمازهای غیر یومیه مثل نماز آیات را می‌‌گیرد؟ این باید بحث بشود. بله، خیلی‌ها قائلند که اطلاقش می‌‌گیرد و لذا شک در رکعت اول و دوم نماز آیات می‌‌گویند مبطل است بر اساس اطلاق این روایات ولی مطلب روشن نیست باید بحث بشود. این‌که حتی بنا بر نظر مشهور که نماز آیات دو رکعت است که ثمره بار کردند که اگر شک کردیم در رکعت اولیم یا دوم نماز باطل است، نه، هذا اول الکلام باید بحث بشود به چه دلیل نماز باطل است؟ چرا ما نمی‌توانیم استصحاب کنیم عدم اتیان به اکثر را بنا بر اقل بگذاریم.

و همین‌طور بنا بر این‌که بگوییم نماز آیات ده رکعت است این‌که ما بیاییم بگوییم پس رکوع اول و دوم نماز آیات را یقین اگر نداشتی می‌‌شود شک فی الرکعتین الاولیین، نماز باطل است، ولی اگر رکوع اول و دوم را یقین داری می‌‌دانی در این نماز آیات که می‌‌خوانی رکوع اول و دوم بجا آوردی اما نمی‌دانی مثلا در رکوع پنجم هستی یا رکوع دهم این جا نماز باطل نیست، این هم باید بحث کنیم، به چه دلیل نماز باطل نیست؟ صحیحۀ صفوان اگر اطلاق داشته باشد می‌‌گوید اذا لم تدر کم صلیت و لم یقع وهمک علی شیء فاعد الصلاة، مقتضای اصل اولی در شک در رکعات که ما اینجا فرض کردیم نماز آیات ده رکعت است مقتضای اصل اولی بطلان نماز است. این روایت حاکم بر استصحاب است، می‌‌گوید فاعد الصلاة، ‌اصل اولی در شک در رکعات نماز بطلان نماز است، اذا لم تدر کم صلیت و لم یقع وهمک علی شیء فاعد الصلاة .

[سؤال: … جواب:] چرا اطلاق ندارد؟ بالاخره کسانی که مثل آقای خوئی از این روایت استفاده کردند اصل اولی در شک در رکعات بطلان نماز است برای تصحیح این نماز ما دلیل می‌‌خواهیم.

پس این ثمره درست نیست. و اصل مطلب ولی واضح است که این‌ها هم که منسوب به آن‌ها هست که مشهور قدما می‌‌گفتند نماز آیات ده رکعت است مرادشان این است که ده تا رکوع دارد نه آن ده رکعت عرفیه. و این هم از روایات گرفته بودند که روایات را می‌‌خوانیم که اصلا مشخص است عشر رکعات یعنی عشر رکوعات.

[سؤال: … جواب:] اگر شما بگویید نماز آیات ده رکعت است این شبهه پیش می‌‌آید که اذا لم تدر کم صلیت و لم یقع وهمک علی شیء فاعد الصلاة .

روایات

راجع به این‌که عرض کردیم نماز آیات دو رکعت است و این‌که بگوییم ده رکعت است یعنی ده رکوع دارد، به نظر می‌‌رسد روایات واضح است، ما برخی از این روایات را می‌‌خوانیم:

اولین روایت روایت عبدالله بن میمون قداح است، وسائل جلد 7 صفحۀ 498: عن جعفر عن ابیه عن آباءه علیهم السلام قال انکسفت الشمس فی زمان رسول الله صلی الله علیه و آله فصلی بالناس رکعتین و طوّل حتی غشی علی بعض القوم ممن کان وراءه من طول القیام، ‌بی‌حال شدند، غشی غش کردن معنا نکنید، غشی یعنی بی‌حال افتاد.

این کاملا واضح است که فصلی بالناس رکعتین نه عشر رکعات. منتها سندش در او جعفر بن محمد هست که همان جعفر بن محمد اشعری است. آقای خوئی می‌‌فرمود از رجال کامل الزیارات است و ما رجال کامل الزیارات را ثقات می‌‌دانیم به‌خاطر شهادت در ابتدای دیباجۀ کامل الزیارات، و قد علمت انا لا نحیط بجمیع ما روی عنهم فی ذلک و لا فی غیره و لکن ما وصل الینا من طریق الثقات من اصحابنا رحمهم الله برحمته. که ما اشکال کردیم، خود ایشان هم برگشت.

منتها این جعفر بن محمد اشعری از رجال نوادر الحکمة است، عده‌ای تبعا للوحید البهبهانی قائل هستند از جمله قائلین مرحوم آقای حکیم در مستمسک است، ‌آقای زنجانی است، ‌می گویند کتاب نوادر الحکمة ‌مال محمد بن احمد بن یحیی اشعری است که مشتمل بر روایت از ضعفاء‌ هم بود، ابن الولید برای صدوق درس می‌‌گفت و استثنا کرد از رجال نوادر الحکمة عده‌ای از روات را که در فهرست شیخ طوسی ذکر شده، در رجال نجاشی هم ظاهرا یک مقدار است که هم از صدوق نقل می‌‌کنند هم از ابن الولید نقل می‌‌کنند هم از ابن النوح، ‌برخی را استثنا کردند، مثل سهل بن زیاد آدمی و امثال آن. جعفر بن محمد اشعری را استثنا نکردند، این معلوم می‌‌شود که او را قبول داشتند، اگر قبول نداشتند او را هم استثنا می‌‌کردند.

این نظری است، ما به این نظر نرسیدیم، ‌آیا هر چه را که ابن الولید استثنا نکند شهادت به وثاقت او می‌‌دهد؟ معلوم نیست. بعضی‌ها مشکل‌شان با متن است، متن‌ها مشتمل بر غلو با این‌ها مشکل دارند. خودش اول می‌‌گفت ما کان فیها من غلو أو تخلیط و هو ما رواه سهل بن زیاد الآدمی، آن روایاتی که در آن‌ها غلو یا تخلیط است، ‌خلط حق و باطل، و هو ما رواه سهل بن زیاد أو..، زیاد است، ‌افراد را نام می‌‌برند، آن‌وقت ما بیاییم بگوییم آن‌هایی را که استثنا نکرد شهادت می‌‌دهد این‌ها ثقه هستند؟ روشن نیست. شاید وثوق نوعی به صدور را کافی می‌‌دانستند همین‌طور که آقای سیستانی نسبت می‌‌دهند به قدمای اصحاب که این‌ها وثوق نوعی را کافی می‌‌دانستند، ‌متن‌شناسی می‌‌کردند می‌‌گفتند وثوق نوعی پیدا می‌‌کنیم یعنی نوع افراد از نقل این آقا وثوق پیدا می‌‌کنند چون نقل‌هایش نوعا منضبط است، متن‌شناسی می‌‌کردند، ‌حرف غیر منضبط نشنیدیم از این آقا، شهادت نمی‌دهیم ثقه است اما وثوق نوعی پیدا می‌‌کند انسان از نقل‌های او پس معتبر است. ما که قبول نداریم این مبنا را، ما وثوق نوعی را که کافی نمی‌دانیم یا باید احراز کنیم علم پیدا کنیم راوی ثقه است یا مثل آقای سیستانی باید وثوق شخصی به صدور پیدا کنیم که این حدیث از امام صادر شده. و لذا اعتماد مشکل است.

روایت دوم که سندش خوب است صحیحه‌ای است که ابن ابی عمیر از عمر بن أذنیه نقل می‌‌کند عن رهط یعنی عن جماعة و هم الفضیل و زرارة ‌و برید و محمد بن مسلم عن کلیهما یعنی هم از امام باقر هم از امام صادق علیهما السلام و منهم من روی عن احدهما ان صلاة ‌الکسوف الشمس و القمر و الرجفة ‌و الزلزلة عشر رکعات و اربع سجدات، ببینید عشر رکعات و اربع سجدات. کاملا مشخص است عشر رکعات در مقابل عشر سجدات یعنی عشر رکوعات. بعد جالب این است شواهد این‌که نماز آیات دو رکعتی است از این روایت استفاده می‌‌شود این است، کیفیت: ‌فتکبر بافتتاح الصلاة ثم تقرأ‌ ام الکتاب و السورة ثم ترفع رأسک من الرکوع فتقرأ ‌ام الکتاب و السورة، آن نماز آیات طویله، ولی بعد از رکوع پنجم که می‌‌گوید بلند شدی آن‌وقت قلت سمع الله لمن حمده، آن چهار تا رکوع اول را نگفت اذا رفعت رأسک فقل سمع الله لمن حمده رکوع پنجم را گفت اذا رفعت رأسک قلت سمع الله لمن حمده، ثم تخر ساجدا فتسجد سجدتین ثم تقوم فتصنع مثل ما صنعت فی الاولی. هم رکوع پنجم را گفت بر خلاف چهار تا رکوع اول آنجا نگفت اینجا گفت، ثم تقوم فتقول سمع الله لمن حمده بعد از سجدتین می‌‌گوید ثم تقوم فتصنع مثل ما صنعت فی الاولی، فی الاولی گفت نگفت فی الخمسة الأوَل‌، فی الاولی یعنی فی الرکعة ‌الاولی، همۀ آن‌ها را یک رکعت حساب کرد.

[سؤال: … جواب:] بالاخره این‌ها شواهد این است که این‌ها یک رکعت است، حالا حداقل این مقدار که فتصنع مثل ما صنعت فی الاولی.

شاهد اخیرش: آن نماز آیات مختصره را که می‌‌گوید، و ان هو قرأ سورة واحدة فی الخمس رکعات، ‌یک سوره را، یک حمد می‌‌خواند و قبل از این پنج رکوع آیات یک سوره را می‌‌خواند، حالا یک آیه نصف آیه دو آیه، بستگی به این دارد که می‌‌تواند همان سوره قل هو الله را بگوید، بگویم بسم الله الرحمن الرحیم چون معلوم نیست جزء آیه باشد بعضی‌ها می‌‌گویند واجب قبل از آیات سوره است، برای همین احتیاط می‌‌کنند عده‌ای مثل آقای سیستانی که تنها بسم الله نگوید چون معلوم نیست آن آیۀ سوره توحید باشد می‌‌گوید بسم الله الرحمن الرحیم قل هو الله احد، می‌‌رود به رکوع، بلند می‌‌شود الله الصمد، می‌‌رود به رکوع، بلند می‌‌شود لم یلد، ‌می رود به رکوع، بلند می‌‌شود و لم یولد، یعنی یک آیه لم یلد و لم یولد را دو قسمت بکند اشکال ندارد، و ان هو قرأ سورة ‌واحدة فی خمس رکعات یفرقها بینها قال اجزأه‌ ام الکتاب فی اول مرة، فان قرأ خمس سور فمع کل سورة ‌ام الکتاب اگر پنج سوره بخواند یعنی قبل از هر رکوعی یک سورۀ کامله‌ای بخواند آنجاست که می‌‌گوییم باید از قبل سورۀ کامله حمد هم بخواند.

این‌ها شاهد بر این است که هر رکعتی یک سورۀ حمد دارد، پس وقتی شما یک سوره را پنج قسمت می‌‌کنی یک بار حمد بخوانی کافی است معلوم می‌‌شود یک رکعت است.

[سؤال: … جواب:] هر دو رکوعی یک قنوت مستحب است. بعد از این همه شواهد بر این‌که نماز آیات دو رکعت است شما رفتی پیدا کردی که هر دو تا رکوعی مستحب است که قبل از رکوع دوم قنوت، ‌قبل از رکوع چهارم قنوت. … اگر سوره را تکمیل کنی روایت می‌‌گوید از حمد شروع کن.

پس انصافا جایی برای این شبهه نیست که عشر رکعات یعنی عشر رکوعات، عشر رکوعات و اربع سجدات، این واضح است، منتها عرض کردم ثمره‌ای بر این نمی‌شود بار کرد.

بررسی تعداد رکوع در هر رکعت

مطلب دوم این است که هر رکعتی پنج رکوع دارد این را گفتند مشهور بلکه ضروری فقه است، ولی با این‌که روایات هم داریم برخی از روایات خلافش را گفته، بله، روایات متعددۀ معتبره داریم هر رکعتی از نماز آیات پنج تا رکوع دارد و دو تا سجده و لکن چند روایت داریم خلاف این‌ که می‌‌گوید دو تا روایتش می‌‌گوید هر رکعتی چهار تا رکوع دارد و دو تا سجده:

اولیش روایت ابی البختری است (وهب بن وهب)، ‌کلا این روایات را اگر می‌‌خواهید آدرسش را پیدا کنید وسائل جلد 7 صفحۀ 493، 494، 495، ‌آنجا هست، چه روایات قبلی چه روایات بعدی، عن ابی البختری ان علیا علیه السلام صلی فی کسوف الشمس رکعتین فی اربع سجدات و اربع رکعات قام فرکع ثم رکع ثم رفع رأسه ثم قرأ ثم رکع ثم قام فدعا مثل رکعتین ثم سجد السجدتین تا آخر. صریح است در این‌که امیرالمؤمنین نماز آیات که خواند چهار رکوع در رکعت اول با دو تا سجده بجا آورد، رکعت دوم هم چهار تا رکوع با دو تا سجده. ثم قام ففعل مثل ما فعل فی الاولی فی قراءته و قیامه و رکوعه و سجوده. خیلی دلالتش واضح است.

روایت دوم روایت یونس بن یعقوب است، قال ابوعبدالله علیه السلام انکسف القمر فخرج ابی، امام صادق علیه السلام فرمود طبق نقل: ماه گرفت، ‌پدرم امام باقر علیه السلام و من هم همراه ایشان رفتیم به مسجد الحرام، ‌فصلی ثمانی رکعات، حضرت هشت رکعت یعنی هشت تا رکوع، دیگر، بنا بر این شد، ‌کما یصلی رکعتین و سجدتین.

[سؤال: … جواب:] حالا این‌ها گفتند یعنی هر رکعتی چهار رکوع بجا آورد. … کما یصلی رکعتین‌ یعنی عدد رکعات مثل نماز صبح بود، دو تا رکعت هر رکعتی دو تا سجده. و لکن فرقش این بود که هر رکعتی چهار تا رکوع داشت که مجموع دو تا رکعتش می‌‌شد هشت تا رکوع، فصلی ثمانی رکعات. … حالا این مقداری که این روایت عرض می‌‌کنم واضح است این است که صلی ثمانی رکعات یعنی هر رکعتی چهار رکوع بجا آورد.

مرحوم شیخ طوسی فرموده این‌ها را باید حمل بر تقیه کرد چون موافق مذهب بعض عامه است.

مرحوم صاحب وسائل می‌‌گوید: نه، آن روایت را اصلا ممکن است بگوییم یک نماز دیگری است، ‌حالا آن روایت دوم خیلی واضح است، ‌حضرت اولش آمدند یک نماز دیگری خواندند، حالا آن روایت اول یک نماز دو رکعتی خوانده حضرت نبی اکرم هر رکعتی با چهار تا رکوع، یک نماز مستحب، بعد هم نماز آیات را خواندند، و آن روایت دوم هم که اصلا ممکن است کسی بگوید معلوم نیست که صلی ثمان رکعات یعنی دو رکعت نماز خواند هر رکعتش چهار تا رکوع، ‌نه، اصلا چهار تا دو رکعتی خوانده به قرینۀ این ذیل که می‌‌گوید کما یصلی رکعتین و سجدتین.

[سؤال: … جواب:] در وسائل دارد کما یصلی رکعتین و سجدتین. شما از کجا نقل می‌‌کنید؟ در وسائل این‌جور دارد، ‌اگر کما یصلی رکعة و سجدتین باشد آن‌وقت باید بگوییم ممکن است چهار تا دو رکعتی خوانده هر رکعتی یک رکوع داشته با دو تا سجده ولی در وسائل هست کما یصلی رکعتین و سجدتین. حالا متنش را فردا هم بررسی می‌‌کنیم.

این هم فرمایش صاحب وسائل.

آقای خوئی فرموده چرا این کارها را می‌‌کنید؟ اگر سند خوب بود که ما جمع عرفی می‌‌کردیم، می‌‌گفتیم مخیریم نماز آیات را چهار رکوع در هر رکعت بجا بیاوریم ولی افضل این است که پنج رکوع بجا بیاوریم، ‌حمل بر افضلیت می‌‌کردیم، جمع عرفی دارد، ‌حمل بر تقیه در جایی است که جمع عرفی نباشد، ‌مرجح است بعد از تعارض مستقر، وقتی جمع عرفی هست تعارض مستقری در کار نیست، منتها چرا این حرف را ما نمی‌زنیم چون سند هر دو روایت ضعیف است، آن اولی که وهب بن وهب ابوالبختری است که اکذب البریة است، جزء کذابین است، آقای زنجانی توثیق می‌‌کرد یک زمانی، شاید الان هم توثیق کنند نمی‌دانم، روایت دوم هم که محسن بن احمد در او هست که مجهول است، محسِّن یا محسن بن احمد که مجهول است.

ببینیم آیا فرمایش آقای خوئی درست است و روایات ببینید منحصر به این دو تا است یا روایت دیگری هم داریم، ان‌شاءالله فردا بررسی می‌‌کنیم.

و الحمد لله رب العالمین.