جلسه 4-862
دوشنبه – 03/07/1402
فهرست مطالب:
حکم ذکر رکوع قبل از وصول به رکوع عرفی یا شرعی. 1
حکم ذکر رکوع قبل از استقرار. 2
نقد و بررسی کلام آیتالله سیستانی. 5
بررسی جریان حدیث لاتعاد بعد از رفع رأس از رکوع. 8
أعوذ باللّه من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمد للّه ربّ العالمین و صلّی الله علی سیّدنا محمّد و آله الطاهرین سیّما بقیّة اللّه في الأرضین و اللعن علی أعدائهم أجمعین.
مسأله 14 از مسائل رکوع: لایجوز الشروع فی الذکر قبل الوصول الی حد الرکوع و کذا بعد الوصول و قبل الاطمئنان و الاستقرار و لا النهوض قبل تمامه و الاتمام حال الحرکة للنهوض فلو اتی به کذلک بطل و لو بحرف واحد منه و یجب اعادته ان کان سهوا و لم یخرج عن الرکوع و بطلت الصلاة مع العمد و ان اتی به ثانیا مع الاستقرار الا اذا لم یکن ما اتی به حال عدم الاستقرار بقصد الجزئیة بل بقصد ذکر المطلق.
در این مسأله 14، صاحب عروه مطالبی را مطرح کردند که اینها را بررسی کنیم:
مطلب اول این است که قبل از رسیدن به حد رکوع جایز نیست شروع در ذکر رکوع.
حکم ذکر رکوع قبل از وصول به رکوع عرفی یا شرعی
تارة هنوز به حد عرفی رکوع نرسیده، واضح است، ذکر رکوع از ادله استفاده میشود ذکر در حال رکوع است نه ذکر قبل از رکوع. تارة به حد رکوع عرفی رسیده اما به حد شرعی نرسیده، هنوز به حدی نرسیده که بتواند کف دستش را روی زانوانش بگذارد، اینجا ما نیاز داریم به اینکه از ادله استظهار کنیم که ذکر رکوع در حال رکوع شرعی واجب است.
این غیر از مسأله ذکر رکوع در حال استقرار بدن است چون ممکن است به حد شرعی رکوع برسد شخص اما بخواهد باز هم بیشتر خم بشود هنوز بدنش مستقر نیست، بعد از وصول به حد رکوع شرعی ولی قبل از استقرار بدن ذکر میگوید او بحث آینده است فعلا بحث ما این است که قبل از رسیدن به حد شرعی رکوع ذکر را شروع کرد.
انصافا ظاهر ادله همین است که وقتی برای رکوع شرعا حد ذکر میکنند بعد میگویند در حال رکوع ذکر بگویید این منصرف است به همان رکوع واجد حد شرعی.
ببینید ما در روایات مثلا صحیحه هشام داریم که ما یجزئ من القول فی الرکوع و السجود قال ثلاث تسبیحات فی ترسل و واحدة تامة تجزی. یا سه بار سبحان الله بگوید با ترسل یعنی با آرامش نه اینکه بگوید سُبْحَ سبح سبح که در برخی از روایات گفتند و لاتقل سبح سبح سبح، ما یجزئ من القول فی الرکوع و السجود، یا در برخی از روایات هست که صحیحه مسمع عن ابیعبدالله علیه السلام یجزیک من القول فی الرکوع و السجود ثلاث تسبیحات او قدرهن مترسلا. این روایات ظاهرش این است که ذکر رکوع در حال رکوع ماموربه باشد، رکوع ماموربه همان رکوعی است که به حد شرعی رکوع برسد. پس این مقدار را ما پذیرفتیم که ظاهر ادله لزوم ذکر رکوع است بعد از وصول به حد شرعی رکوع، از رکوع عرفی باید بگذرد به حد شرعی رکوع برسد آن وقت ذکر رکوع را بگوید.
حالا اگر کسی عمدا زودتر شروع کند ذکر رکوع را به قصد جزئیت فرمودند نمازش باطل است. تکرار هم کارگشا نیست، به جرم اینکه به قصد جزئیت زودتر از رسیدن به حد رکوع شرعی شروع کرد ذکر رکوع را گفتن این نمازش باطل است چون زیاده عمدیه میشود در نماز و من زاد فی صلاته فعلیه الاعادة. بله اگر قصد جزئیت نکند بگوید حالا شروع میکنیم انشاءالله که مفید است اگر ذکر رکوع نبود ذکر خدا که هست ذکر الله حسن علی کل حال او مشکلی ندارد، اما به قصد جزئیت نماز اگر بگوید ذکر رکوع را قبل از رسیدن به حد شرعی رکوع آن نماز باطل است، مصداق زیاده عمدیه است در نماز. و اگر سهوا باشد و قبل از تمام شدن رکوع ملتفت بشود باید ذکر را اعاده کند.
[سؤال: … جواب:] همین که شما این ذکر را به قصد جزئیت بگویید و جزء هم نیست. ذکر رکوع در رکوع جزء است نه در ما قبل رکوع، مثل اینکه شما تشهد را در رکعت اول بخوانید به قصد جزئیت، تشهد جزء است اما در رکعت دوم نه در رکعت اول.
حکم ذکر رکوع قبل از استقرار
مطلب دوم این است که فرموده است و کذا بعد الوصول و قبل الاطمئنان و الاستقرار، اگر به حد شرعی رکوع رسیدید ولی هنوز بدنتان آرام نگرفته است، نباید ذکر واجب رکوع را شروع کنید. چرا؟ دو دلیل مطرح شده: یکی اجماع بر شرطیت استقرار در اثناء نماز. دو: صحیحه ازدی که دارد و اذا رکع احدکم فلیتمکن، هنگامی که رکوع کردید آرامش داشته باشید در حال رکوع.
اجماع طبعا مشکلش همین محتمل المدرک بودنش است. و لذا به اجماع مشکل است اعتماد کردن علاوه بر اینکه دلیل لبی هم هست اطلاقگیری نمیشود کرد. مثلا کسی شما را هل بدهد بیاختیار استقرارتان بهم بخورد اجماع بر اینکه این ذکر شما باطل است ما نداریم چون اجماع دلیل لبی است اطلاق ندارد.
روشن نیست که منشأ این اجماع ارتکاز متشرعه در زمان ائمه بوده بعد از اینکه احتمال میدهیم مستند باشد اجماع فقهاء عصر غیبت به همین مدارکی که در دست هست مثل همین اذا رکع احدکم فلیتمکن و امثال آن.
اما صحیحه ازدی اذا رکع احدکم فلیتمکن اولا: شما ممکن است بگویید چه ربطی دارد به ذکر رکوع، شرط رکوع استقرار است نگفتند شرط ذکر رکوع استقرار است. شرط رکوع استقرار است و لو استقرار آناما، قطع نظر از ذکر رکوع، یعنی حق ندارید بدون استقرار شبیه نقر کنقر الغراب رکوع کنید بلافاصله سر از رکوع بردارید، [بلکه باید] هنگامی که به حد رکوع رسیدید مکث کنید توقف کنید، بدون مکث سر از رکوع برندارید.
شرط رکوع گفته میشود که این هست. و لذا آقای خوئی نظرشان این است که اگر کسی بدون استقرار آنامّا رکوع بکند و لو سهوا این رکوعش فاقد شرط است و حدیث لاتعاد هم اخلال به رکوع شرعی را تصحیح نمیکند، رکوع شرعی رکوعی است که همراه با توقف آنامّا باشد، رکوع عرفی هست اما چون حدیث لاتعاد را ایشان میفرمایند که اخلال به رکوع شرعی اگر بکنید جاری نمیشود و لذا این نماز را تصحیح نمیکند، این شرط رکوع است، مسألهاش بعدا خواهد آمد.
پس اشکال اول این است که گفته میشود اذا رکع احدکم فلیتمکن این یعنی توقف آنامّا شرط رکوع است، ارتباطش با ذکر چیست؟
نقد و بررسی کلام سیدخوئی
مرحوم آقای خوئی جواب داده، فرموده: ببینید! پس رکوع شرعی رکوعی است که همراه با تمکن و توقف آنامّا باشد، ذکر هم باید در حال رکوع شرعی بگویید، یعنی ذکرتان باید در حین رکوع شرعی باشد، رکوع شرعی هم رکوع همراه با توقف است اذا رکع احدکم فلیتمکن پس این ذکر شما فاقد شرط است چون ذکر در حال رکوع شرعی نیست. ما یک شرط رکوع داریم که توقف آنامّا باشد، نتیجهاش این میشود اگر توقف آنامّا نکردید نقر کنقر الغراب بود سهوا هم بود آن وقت وارد میشویم در این بحث که من اخل بشرائط الرکوع سهوا آیا او مشمول حدیث لاتعاد هست یا نیست آقای خوئی میگویند مشمول حدیث لاتعاد نیست و لذ این نماز باطل است. مطلب دیگر این است که ذکر رکوع که واجبی است در ضمن رکوع، شرط رکوع نیست و لذا اخلال به ذکر رکوع سهوا مبطل نماز نیست چون شرط شرعی رکوع نیست، حتی اگر اخلال به شرط شرعی رکوع مشمول حدیث لاتعاد نباشد مشکلی برای ذکر رکوع پیش نمیآید، اگر ذکر رکوع را سهوا فراموش کنید واجبی را در رکوع فراموش کردید، شرط رکوع را فراموش نکردید. اما این واجب که در حال رکوع باید ذکر بگویید شرط این واجب این است که در حال رکوع ماموربه باشد، ظاهر اجعلوها فی رکوعکم، ان تقول فی الرکوع و السجود، همین است و الا در سجود هم شما پیشانیتان را اشتباها گذاشتید روی فرش، ذکر گفتید، بعد کشیدید پیشانیتان را روی زمین، باید بگوییم آن ذکر صحیح است دیگر، نه، ظاهر ذکر سجود این است که در حال سجود ماموربه، ذکر رکوع در حال رکوع ماموربه باشد. این فرمایش آقای خوئی است.
به نظر ما این فرمایش روشن نیست:
اولا: ما استظهار آقایان را از اذا رکع احدکم فلیتمکن که معنا کردند یعنی استقرار، این را نفهمیدیم. تمکن به معنای این است که در هنگامی که به رکوع رسیدید جا بگیرید برای رکوع یعنی سریع سر از رکوع برندارید، این ربطی به شرطیت استقرار ندارد. استقرار یعنی آرامش بدن، ممکن است شما در حال رکوع به طرف چپ و راست تکان بخورید اما سریع سر از رکوع برنداشتید. شاید اذا رکع احدکم فلیتمکن در مقابل این است که و لاتنقروا کنقر الغراب، در روایت داریم که شخصی سجده رفت و نقر کنقر الغراب، مثل کلاغ که نوک میزند به زمین و سریع نوکش را بر میدارد اینجوری سجده میکرد حضرت فرمود لو مات علی هذا لمات علی غیر دینی، قریب به این مضمون، چون نقر کنقر الغراب، این غیر از این است که یک شخصی سجده میکند منتها در حال سجده ارتعاش دارد، حالا عمدا یا سهوا، او تمکّنَ منتها لم یستقر بدنه. کی میگوید اذا رکع احدکم فلیتمکن به معنای استقرار است، ممکن است تمکن [از باب این آیه باشد:] انا مکناه فی الارض یعنی جا گرفتن، فلیتمکن یعنی جا بگیرد، جا بگیرد یعنی چی؟ یعنی سریع سر از رکوع برندارد. اما اینکه بدنش آرامش داشته باشد، این یک شرط دیگری است.
اشکال دوم: قبول، اذا رکع احدکم فلیتمکن استقرار آنامّا را در مقابل اضطراب بدن میفهماند، اما شرط رکوع باید ببینیم صرف الوجود استقرار آنامّا است یا بقاء الاستقرار مادام بقاء الرکوع؟ اگر شرط رکوع استقرار آنامّا است که نظر آقای خوئی همین است، خب این رکوع ماموربه حادث شد، رکوع ماموربه اگر رکوعی باشد که در آن آنامّا مستقر شدهاید خب مستقر شدیم و لو بعدا تکان بخوریم. بله، ذکر رکوع باید در حال رکوع ماموربه باشد اما رکوع ماموربه فعلیة الاستقرار است یا حدوث الاستقرار آنامّا است؟ این روشن نیست.
و لذا این فرمایش آقای خوئی دو تا ایراد پیدا کرد. اینکه آقای خوئی فرمود از این صحیحه استفاده میکنیم استقرار آنامّا شرط رکوع است بعد فرمود پس ذکر رکوع هم باید در حال رکوع واجد شرط باشد دو اشکال پیدا کرد: یک: کی میگوید اذا رکع احدکم فلیتمکن به معنای استقرار است، شاید به معنای بقاء بر حال رکوع است و لو با اضطراب و تکان خوردن بدن. اشکال دوم این است که فوقش حدوث استقرار شرط باشد، این رکوعی که حدث فیه الاستقرار، بقائا هم تکان بخوریم واجد شرط است، چه میدانیم. مگر بگویید ما استظهارمان این است که شرط حدوث که بود شرط بقاء هم هست که این وجهی ندارد.
[سؤال: … جواب:] شرط مقارن در مقابل شرط متاخر است. بله شرط متاخر خلاف ظاهر است اما ابتدای رکوع باید استقرار آنامّا داشته باشید این دلیل نمیشود که باید در ادامه هم استقرار داشته باشید.
[سؤال: این بیان را در رکوع شرعی هم بفرمایید. در رکوع شرعی هم حد شرعی آن حدوثا معتبر است نه بقائا، و لذا گفتن ذکر در حال رکوع عرفی مجزی است. جواب:] کلام در این است که اصلا رکوع شرعی را شارع تحدید کرده به وصول اطراف الاصابع الی الرکبتین. رکوع را اینجور معنا کرده. فاذا وصلت اطراف اصابعک الی رکبتیک اجزأک، اصلا رکوع این هست. … شارع وقتی حد ذکر کرد برای رکوع گفت رکوع شرعی اینجاست بعد از آن طرف میگوید ذکر رکوع در حال رکوع باشد یعنی رکوعی که دارای حد باشد. مگر استقرار را شارع حد ذکر کرد برای رکوع؟ نگفت حد گفت اذا رکع احدکم فلیتمکن فلیتمکن را شما اگر میگویید فلیتمکن مادام الرکوع؟ این است؟ این را که نگفت آقای خوئی. آقای خوئی گفت استقرار آنامّا شرط صحت رکوع است.
نقد و بررسی کلام آیتالله سیستانی
آقای سیستانی فرموده من میگویم اذا رکع احدکم فلیتمکن یعنی نماز یک رکنش رکوع است، یک جزئش و لو رکنی نباشد ذکر رکوع است، یک شرطش استقرار مادام الرکوع است، این استقرار مادام الرکوع نه شرط رکوع است نه شرط ذکر است، شرط نماز است، اذا رکع احدکم فلیتمکن.
آن وقت این فرمایش یک فوایدی دارد یک مضاری دارد. حالا از مضارش شروع کنیم. مضارش این است که شما رفتید به رکوع هنوز نمیخواهید ذکر رکوع بگویید اما ناراحت هستید خوب جایش محکم نیست، تکان میدهی خودت را یک کمی این طرف آن طرف میکنی جا پایت را محکم کنی، آقای سیستانی میگویی ابدا، رفتی رکوع بدون تکان خوردن باید بمانی تا آخر رکوع، تکان بخوری عمدا نمازت باطل است. آقا! من ذکر نمیگویم، خب نگو، اذا رکع احدکم فلیتمکن.
ایشان در قیام در حال قرائت هم همین را میگفت، میگفت قیام در حال قرائت شرط قرائت نیست بلکه واجب است شروع کردی نماز را تا رکوع نرفتی قائم باشی، و لذا وسط حمد و سوره بنشینی کتاب برداری و بلند شوی جایز نیست، به چه مجوزی نشستی؟ این لحظه قیام را ترک کردی هر چی میگویی من که آیه نمیخوانم، من سکوت کردم، ایشان میگوید من که نگفتم قیام شرط قرائت است این را مشهور گفتند، من میگویم قیام شرط نماز است من التکبیرة الی ان ترکع شرط است قائم باشی حق نداری اخلال کنی به قیام. اینجا هم شرط نماز من حین احداث الرکوع الی ان ترفع رأسک من الرکوع این است که متمکن باشی یعنی مستقر باشی. در سجود هم همین را میگوید ایشان. و اذا سجد احدکم فلیتمکن، رفتی به سجده هنوز ذکر واجب را شروع نکردم بگذار خودم را تکان بدهم جایم را یک مقدار جابجا بشوم جایم بهتر بشود، میگوید نه حق نداری، اذا سجد فلیتمکن تا آخر، تا آن آخری که سر از سجده بر میداری. اگر این را بگوییم، مضارش این است که رفتی به رکوع حق هیچگونه حرکت و لو در حال سکوت نداری، این مضارش.
[سؤال: … جواب:] اذا سجد احدکم این است که سرت به مهر بیاید. … به محض اینکه رسیدی به حد رکوع شرعی دیگر حق تکان خوردن نداری. … حالا آن دلیل داریم که به حدی برسی که اقامة الصلب بشود حالا ایشان که واجب میداند ولی آن حد کمالش که در صحیحه حماد است مستحب است که به جایی برسد که دیگر یک قطره هم آب بریزند به کمرش این قطره آب تکان نخورد این مستحب است. اما دیگر بعد از این بخواهی خودت را تکان بدهی یمینا و شمالا حق نداری. اذا رکع احدکم فلیتمکن.
مضارش را گفتیم منافعش را هم بگوییم. منافعش این است: ایشان میگویند اگر شما سهوا در حال ذکر تکان خوردید، لازم نیست اعاده ذکر، [تمکن] شرط ذکر نیست، شرط نماز است. شرط نماز وقتی بود حدیث لاتعاد میگوید شما به این شرط نماز سهوا خلل رساندید؟ میگویید بله آقا حواسمان نبود، میگوید فدای سرت، میگوییم ذکر را اعاده کنیم؟ میگوید برای چی اعاده کنی شرط ذکر نبود که، اخلال به شرط ذکر نبود که، اخلال به یک شرطی از شرائط نماز بود که در حال رکوع باید استقرار داشته باشید. این مقدار خلل رساندید فدای سرتان حدیث لاتعاد شاملتان میشود نماز را تصحیح میکند اعاده ذکر لازم نیست. در حالی که به نظر آقای خوئی که موافق مشهور است شرطر ذکر این است که در حال اطمینان باشد. و لذا اگر اخلال کنید به شرط ذکر سهوا، در حال ذکر تکان بخورید باید اعاده کنید ذکر را تا اینکه شرط ذکر محقق بشود، ذکر واجد شرط را ایجاد بکنیم.
انصافا فهمیدن این مطلب آقای سیستانی از اذا رکع احدکم فلیتمکن مشکل است که اذا رکع احدکم فلیستقر الی ان یرفع رأسه من الرکوع، اذا سجد احدکم فلیستقر الی ان یرفع رأسه من السجود، این ظهور اطلاقی ندارد، می گوید اذا رکع احدکم فلیتمکن، صرف الوجود تمکن در حال رکوع لازم است، اما اینکه شرط است بقاء التمکن الی آخر الرکوع این ظهوری ندارد. مخصوصا با آن بیانی که ما عرض کردیم که اصلا تمکن به معنای استقرار معلوم نیست، تمکن اصلا به این معنا شاید باشد که در مقابل نقر کنقر الغراب که سریع سر از رکوع بردارید آنجور نباشید.
[سؤال: … جواب:] چون اطلاق دلیل رکوع میگوید ارکع، نگفته ارکع مستقرا، اطلاق دلیل ذکر میگوید سبّح نمیگوید سبّح مستقرا. به اطلاق دلیل رکوع و اطلاق دلیل ذکر تمسک میکنیم نفی میکنیم شرطیت استقرار را، آقای سیستانی این را میفرمایند، نفی میکنیم شرطیت استقرار را برای رکوع یا برای ذکر. اگر هم اطلاقی نبود ایشان میگوید اصل برائت، اصل برائت میگوید شرط رکوع نیست، شرط ذکر نیست، اما اینکه شرط نماز است که او مسلم است، او قدرمتیقن است، بالاخره شرائط رکوع شرائط نماز هم هست، شرائط ذکر شرائط نماز هم هست، مرکب ارتباطی است.
[سؤال: … جواب:] چه کلفتی دارد؟ … آن که استظهار ایشان این بود که تمکن مادام الرکوع شرط است، نه تمکن آناما. استظهار ایشان این است که تمکن مستمر شرط است منتها شرط نماز است یا شرط رکوع، خب اگر شرط رکوع باشد کلفت زایده دارد اگر شرط ذکر باشد کلفت زایده دارد اگر شرط ذکر باشد باید ذکر را اعاده کنی، اگر شرط نماز باشد اتفاقا سهولت دارد، اگر فراموش کردی یک آن، اضطراب داشتی دیگر اعاده ذکر لازم نیست. بیان آقای سیستانی این است.
[سؤال: … جواب:] ایشان استظهارش این است از حین حدوث رکوع تا آخر رکوع واجب شرطی است استقرار اما شرط چیه؟ شرط نماز است؟ شرط رکوع است؟ شرط ذکر است؟ آن یک بحث دیگری است. … شرط نماز چه کلفت زایدهای دارد؟ … آن مضارش این بود که تا مادامی که در رکوع هستی استقرار داشته باش، آن که استظهار ایشان از اذا رکع احدکم فلیتمکن استمرار تمکن است تا آخر رکوع. این را که استظهار کرده، او را که دیگر نوبت به اصل عملی نمیرسد. منتها این بحث که شرطیة الاستقرار مادام الرکوع شرط چیست؟ شرط نماز است؟ شرط رکوع است؟ شرط ذکر است؟ بحث در این است.
ما استظهار آقای سیستانی را اشکال داریم، حالا راجع به آن اصل عملی فعلا بحث نمیکنیم. اذا رکع احدکم فلیتمکن با آن تشکیک ما اصلا ربطی به استقرار ندارد میگوید نقر کنقر الغراب نباشید، بناء بر استظهار اینکه میخواهد بگوید فلیستقر، واقعا ظهور عرفی اینکه فلیستقر یعنی از اول رکوع تا وقتی سر از رکوع بر میدارید به نحو واجب مجموعی باید استقرار داشته باشید، این استظهارش سخت است، خب صرف الوجود استقرار را میگوید، کی گفته که عام مجموعی است یعنی در جمیع آنات رکوع باید استقرار داشته باشی، این از کجا؟
[سؤال: … جواب:] یک لحظه استقرار داشته باش خب چه میشود؟ … فوقش اگر اذا رکع احدکم فلیتمکن را به معنای استقرار گرفتید که ما گفتیم بیش از استقرار آنامّا فهمیده نمیشود یک استظهار عرفی میتوانید بکنید که متفاهم عرفی این است که در حال ذکر رکوع هم مستقر باشید، اما اینی که آقای سیستانی فرمودند که آنافآنا و لو ساکت هستی باز هم بدنت آرام باشد این مشکل است. بله من با شما موافقم بعید نیست که اگر به معنای استقرار آنامّا باشد نه به معنای تمکن در مقابل سریع سر از رکوع برداشتن، آن فرمایش آقای خوئی که میگفت باید در حال رکوع شرعی ذکر بگوییم را قبول نکردیم، ولی یک استظهار عرفی را قبول میکنیم میگوییم وقتی شارع میآید میگوید باید هنگامی که رکوع رفتی بدنتان آرام باشد بعد میگویند ذکر رکوع بگویید متفاهم عرفی این است که در حال ذکر رکوع آن آرامش بدن حفظ بشود به عنوان یک متفاهم عرفی ما بعید نیست قبول کنیم اما اشکال ما در آن بیان آقای خوئی و بیان آقای سیستانی بود، و کلا عمده اشکال ما همین است که تمکن به معنای استقرار معلوم نیست باشد.
[سؤال: … جواب:] یعنی [میگویید] اینی که آقای سیستانی فرمودند چون مشهور قائل نیستند معلوم میشود درست نیست، لو کان لبان. [جواب این است که] مگر چقدر مردم موقع رکوع میخواهند خودشان را تکان بدهند؟ در حال سجود خودشان را تکان بدهند؟ همیشه که زمینه تکان دادن و اینها فراهم نیست. محل ابتلاء عامه مردم نیست، معمولا همین فرمایش آقای سیستانی را مراعات میکنند، میرود به رکوع، رفت به رکوع بدنش آرام میشود تا سر از رکوع بردارد، میرود به سجود بدنش آرام میشود تا سر از سجود بردارد. … قیام هم متعارف این است که تا رکوع نرفته قیامش را حفظ میکند، اینکه یک لحظه بنشیند عینک را بردارد بلند شود اینها غیر متعارف است، اینها چیزهایی نیست که بگوییم عامه مردم با آن مبتلا هستند و اگر واجب بود اینی که آقای سیستانی میگویند لو کان لبان. … واجب مستقل یعنی همین فرمایش آقای سیستانی. واجب نفسی که نیست، برای اینکه مرکب ارتباطی است نماز. فوقش میشود شرط نماز. … حالا گیر دادید به اینکه شرط نماز است یا جزء نماز، خدا خیرت دهد.
پس خلاصه عرض ما در این بحث این شد: ما دلیل واضحی بر شرطیت استقرار در رکوع نداریم کما اینکه دلیلی بر شرطیت استقرار در حال قیام نداشتیم، الا الاجماع. بله یک روایتی که همین صحیحه ازدی هم هست در ذیلش دارد که بعد از سجدتین جلوس کنید به نحوی که بدنتان آرام بشود، اینجا هست، اما در خود رکوع در خود سجود در خود قیام ما دلیلی غیر از اجماع نداریم و لذا با اجماع با همان مشکلاتش باید مسأله را حل کنیم. لااقل استقرار میشود مقتضای احتیاط.
آخرین مسأله در اینجا این است: اگر سهوا در حال رکوع ذکر را با بدن ناآرام بگوید و لکن هنوز از حد رکوع خارج نشده، ملتفت شد، این حکمش چیست؟ اگر از حد رکوع خارج بشود تدارک نمیشود کرد این ذکر را چون از حد رکوع خارج شد، رکوع را یا در حال ناآرامی بدن گفت یا بخشی را گذاشت حالا بعد از رکوع میخواهد بگوید سهوا، حدیث لاتعاد میگوید این نماز صحیح است و مشکلی برایش ایجاد نمیشود. اما اگر قبل از رکوع ملتفت بشود آیا اعاده ذکر لازم است یا نه؟
بررسی جریان حدیث لاتعاد بعد از رفع رأس از رکوع
یک نکتهای راجع به حدیث لاتعاد بعد از اینکه رفع رأس از رکوع کرد ملتفت بشود که این ذکر رکوعش مشکل داشته بگویم:
آقایان معمولا میگویند ذکر رکوع که شرط رکوع نیست، چرا این را میگویند؟ برای اینکه حتی آنهایی که مثل آقای خوئی اخلال به شرائط شرعی رکوع را مبطل نماز میدانند، میگویند ما در اخلال به ذکر رکوع این حرف را نمیزنیم، چرا؟ برای اینکه اخلال به ذکر رکوع اخلال به شرط رکوع نیست بلکه اخلال به یک واجب مستقلی است در ضمن رکوع که البته این واجب شرط نماز یا جزء نماز هست ولی شرط رکوع نیست. جالب این است: آقای خوئی که اخلال به شرائط شرعی رکوع را میگوید مشمول حدیث لاتعاد نیست اینجا میگوید ظاهر ادله این است که ذکر رکوع شرط رکوع نیست، در سجود هم که میرسد حتی مواضع سبعه را اگر کسی نگذاشته باشد روی زمین فقط پیشانیاش روی زمین بوده اما زانو، انگشت شستش کف دستش اینها سهوا روی زمین نبود میگوید آنجا هم مشکل نداریم چون اینها واجب مستقل هستند در سجود شرائط سجود نیستند در حالی که در روایات داریم انما السجود علی سبعة اعظم ظاهرش این است که شرط سجود است.
بالاتر هم بگویم اینجا هم ممکن است کسی بگوید ما حد الرکوع و السجود ان تقول سبحان الله سبحان الله سبحان الله ممکن است کسی بگوید ظاهرش این است که این هم شرط رکوع است، حد الرکوع. چه باید کرد؟
ما که راحت هستیم، آخرش میگوییم میگویید شرط رکوع است؟ خب باشد، اخلال به شرائط شرعی رکوع اخلال به رکوع عرفی چون نیست [طبق] حدیث لاتعاد فقط اخلال به رکوع عرفی اگر بکنید نمازتان باطل است الا من الرکوع ظاهرش رکوع عرفی است، اسامی عبادات و معاملات وضع شده برای اعم وجهی ندارد بگوییم الا من الرکوع الشرعی، نه، الا من الرکوع العرفی، این هم که رکوع عرفی را که مختل نکرده، سجود عرفی را که مختل نکرده.
پس ذکر رکوع بر فرض شرط رکوع باشد حد رکوع باشد به نظر ما اخلال سهوی به آن مشکلی ایجاد نمیکند. اما اگر گفتیم اخلال به شرائط شرعی رکوع مشکل درست میکند آن وقت دیگر باید بگوییم استظهاری بحث کنیم که بگوییم ما حد الرکوع یعنی ما هو الواجب فی الرکوع نه ما هو شرط الرکوع که من البته این را بعید نمیدانم که ما حد الرکوع یعنی آنی که تحدید شده در رکوع آنی که واجب شده در رکوع و لذا من موافقم با این استظهار که بگوییم ذکر رکوع شرط رکوع نیست طبق ظاهر ادله و اگر هم شک کردیم اصل برائت جاری میکنیم از شرطیت در رکوع و لکن بر فرض شرط هم باشد ما مشکلی پیدا نمیکنیم.
اما قبل از رفع رأس از رکوع روشن شد که آیا سهوا اگر طمأنینهاش بهم بخورد اعاده این ذکر لازم است یا نه، مبانی مشخص شد، آقای سیستانی طبق مبنایشان میگفتند لازم نیست، آقای خوئی لازم میدانند، توضیحش انشاءالله فردا.
و الحمد لله رب العالمین.