جلسه 18-876
یکشنبه – 30/07/1402
فهرست مطالب:
بررسی آثار عدم مبطلیت زیاده سهویه رکوع غیر از اثر صحت نافله. 1
نقد و بررسی فرمایش سیدخوئی در زیاده سهویه رکعت و یا رکوع. 2
مبطلیت زیاده سهویه رکوع در فرض نسیان تشهد و سلام نماز فریضه. 5
زیاده سهویه رکوع وسط نماز نافله. 6
أعوذ باللّه من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمد للّه ربّ العالمین و صلّی الله علی سیّدنا محمّد و آله الطاهرین سیّما بقیّة اللّه في الأرضین و اللعن علی أعدائهم أجمعین.
بحث راجع به زیاده سهویه رکوع در نافله بود که مشهور گفتند مبطل نافله نیست.
بررسی آثار عدم مبطلیت زیاده سهویه رکوع غیر از اثر صحت نافله
برخی غیر از اثر صحت نافله آثار دیگر هم خواستند بار کنند مثل اینکه اگر بعد از رکوع در نافله ملتفت بشود که قرائت نماز را فراموش کرده دیگر تدارک قرائت و رکوع مجدد مشکل پیدا نمیکند. بعد از رکوع ملتفت شد سجده واحده را فراموش کرده، رجوع و تدارک سجده واحده مشکل ایجاد نمیکند.
به نظر ما این درست نیست، ما تابع ادلهای هستیم که در نسیان قرائت و نسیان سجده واحده هست که بطور مطلق میگوید بعد از رکوع، دیگر تدارک نکند. هم در قرائت داریم، موثقه سماعه میگوید الرجل یقوم فی الصلاة فینسی فاتحةالکتاب، حضرت فرمود لیقرأها مادام لم یرکع. و همینطور در نسیان سجده واحده داریم که فلیسجد ما لم یرکع فاذا رکع فلیمض فی صلاته، اختصاص به فریضه هم ندارد. پس فقط اثر اینکه زیاده سهویه رکوع در نافله مشکلی ندارد حکم به صحت نافله است. و اینکه بعد از رکعت دوم اگر برخواست رکوع کرد برای رکعت سوم میتواند برگردد و نمازش را با همان دو رکعتی تکمیل کند که این هم اثر صحت است.
[سؤال: … جواب:] ظاهرش عزیمت است. ظاهر فلیمض در مقام جهل به وظیفه چون هست شبهه وجوب است شبهه حرمت وضعیه است، وقتی میگویند فلیمض عرف استفاده وظیفه تعیینیه میکند. شبیه قاعده تجاوز که در آنجا گفتند اذا شک فی السجود بعد ما قام فلیمض، این ظاهرش عزیمت است نه رخصت. … شک فی القراءة و قد رکع فلیمض او هم همینجور است، عزیمت است. … کلا میگویم فلیمض در موارد جهل به وظیفه ظهور دارد در تعین و عزیمت نه صرف رخصت. … جاهایی که توهم حظر فقط هست امر ظهور در وجوب ندارد فقط ظهور دارد در رفع حصر.
عمده دلیلی که ذکر شد بر اینکه زیاده سهویه در رکوع مبطل نیست سه روایت بود که مستمسک در هر سه اشکال کرد. اولی صحیحه زراره بود: اذا استیقن انه زاد فی صلاته المکتوبة رکعة لم یعتد بها و استقبل الصلاة استقبالا که گفته بودند قید مکتوبه نشان میدهد که زیاده رکعت در نافله مبطل نیست. که آقای حکیم فرمود لایظن ان یلتزم بها، فکر نمیکنم کسی ملتزم بشود به اینکه زیاده رکعت سهوا در نافله مبطل نیست. بله مشهور ملتزم نشدند، درست است، در جلد 3 عروه محشی صفحه 317 دارد اذا شک فی النافلة بین الاثنتین و الثلاث فبنی علی الاثنتین ثم تبین کونها ثلاثا بطلت، اگر شک بکند در نافله بین دو و سه بناء بر دو بگذارد بعد از نماز بفهمد که سه رکعت خوانده است نمازش باطل است، آنجا نوعا حاشیه نزدند، الا بعضی از آقایان گفتند این فتوی اشکال دارد، احتیاط باید کرد.
نقد و بررسی فرمایش سیدخوئی در زیاده سهویه رکعت و یا رکوع
آقای خوئی در موسوعه جلد 19 صفحه 85 فرموده اگر این نافله نافلهای است که منذوره است نذر شده است که هیچ، اصلا شک بین رکعات مبطل آن است، آنهایی که نذر کردند نافله شب بخوانند و لو در سال یک شب، آن شب هم شک میکند در رکعت اول و دوم، دوم و سوم، آقای خوئی فرموده او که هیچ، نمازش باطل است چون لا سهو فی النافلة ظاهرش نافله بالفعل است. "شک در رکعات در نافله مهم نیست" ظاهرش نافله بالفعل است و این نافله بالفعل نیست. فریضه نیست ولی نافله بالفعل هم نیست عمومات میگوید شک در رکعات مبطل است.
اما نافله بالذات و بالفعل، نماز شب میخواند بدون نذر، اینجا ایشان فرمودند که ممکن است بگوییم اذا استیقن انه زاد فی صلاته المکتوبة رکعة رکعت به معنای رکعت تامه است و این مفهوم دارد، معنایش این است که رکعت تامه سهوا در نافله مبطل نیست، چون فرمود اگر در نماز فریضه یقین کند یک رکعت تامه را زیاد کرده است نمازش را اعاده کند، این مفهوم وصف دارد.
بعد ایشان اشکال میکند، میگوید: ظاهر رکعت رکوع است. در صحیحه منصور بن حازم هم بود لاتعاد الصلاة من سجدة و انما تعاد من رکعة، یعنی من رکوع. و معنای لغوی رکعت هم همان رکوع است، رکع رکوعا و رکعة. اصلا مجازا به رکعت تامه میگویند رکعت، از باب تسمیة الکل باسم جزئه المهم مثل رأس که به انسان میگویند رأس یا رقبه، تسمیة الکل باسم جزئه المهم. و لذا ایشان فرمودند ما با این صحیحه زراره نمیتوانیم بگوییم زیاده رکعت سهوا در نافله مبطل نیست.
بعد چیز عجیبی فرمودند، فرمودند ولی ممکن است ما بگوییم اصلا دلیلی بر مانعیت زیاده رکعت در نافله نداریم، اصلا به چه دلیل نماز نافله بشرط لا است از رکعت ثالثه؟ این هم عجیب است. زیاده صدق میکند یا نمیکند؟ اگر زیاده صدق بکند من زاد فی صلاته فعلیه الاعادة را که شما پذیرفتید که ارشاد است به فساد، شامل نافله هم میشود. بشرط لا بودنش را از همین من زاد فی صلاته فعلیه الاعادة میفهمیم، صدق زیاده بکند دیگر بس است، خود من زاد فی صلاته فعلیه الاعادة مانعیت زیاده را اثبات میکند.
[سؤال: … جواب:] بگویید خانهای بساز دو اتاق داشته باشد، ظهور در بشرط لا ندارد، بعد بگوید من زاد فی البیت فعلیه الاعادة، بعد میآید میگوید من گفتم دو تا اتاق بساز زیادتر ساختی فعلیه العود الی الشهرداری!! تا جریمه بدهی. … صدق زیاده به این است که یا زیاده خارجیه باشد، اول دو اتاق ساخته بودی بعد یک اتاق اضافه کنی یا یک نقشهای بدهند به شما، و لو نگفتند نقشه بشرط لا هست، نقشه همان امر مولی است، صل النافلة رکعتین، نقشه مولی است، شما ما زاد بر امر مولی رکعت ثالثه را آوردید، مصداق زاد است دیگر.
[سؤال: … جواب:] عرض کردم بشرط لا بودن دلیل ندارد ولی مسلم امر به نافله نافله رکعتین است، رکعت ثالثه امر ندارد نه استحبابا نه وجوبا، اینکه مسلم است. عرفا این مصداق زیاده است و من زاد فی صلاته فعلیه الاعادة یا لایعید صلاته من سجدة و یعیدها من رکعة أی من رکوع شاملش میشود.
نظر مختار در مقام
و لذا به نظر ما هم زیاده یک رکعت در نماز نافله مبطل است، اما لولا حدیث لاتعاد. اگر نبود حدیث لاتعاد این حکم بود، اما حدیث لاتعاد دیروز عرض کردیم میگوید فرزندم! دو رکعت نماز بنا بود بخوانی فراموش کردی تشهد و سلام را، وارد رکعت سوم شدی، فراموش کردی دیگر، از اول که بناء نداشتی سه رکعت بخوانی، فراموش کردی تشهد و سلام را، عن عذر تشهد و سلام را ترک کردی، این تشهد و سلام چون جزء غیر رکنی است اگر ما نخواهیم برداریم باید حکم بکنیم به بطلان نماز تو، ما آن را بر میداریم، تا آن را برداشتیم آن رکعت ثالثه میشود خارج از نماز، چون نماز تو با آن سجده ثانیهای که بجا آوردی در رکعت دوم تمام شد.
نگویید این حرفها چیه تو میزنی؟ ما حالا دیروز گفتیم اما آقای خوئی مراجعه کردیم در جلد 18 صفحه 35 در نماز فریضه هم همین را فرموده. در نماز فریضه فرموده اگر ما بودیم و حدیث لاتعاد، میگفتیم نماز صبح دو رکعتی یا نماز ظهر چهار رکعتی را (فرق نمیکند) یک رکعت اضافه آوردی فدای سرت، این تشهد و سلام دارد کار تو را خراب میکند، جزئیت این را چون سهوا ترک کردی ما بر میداریم، ورود دارد بر من زاد فی صلاته فعلیه الاعادة، ورود دارد بر او، اصلا رکعت اضافه دیگر اضافه فی الصلاة نیست اضافه خارج الصلاة است.
بعد فرموده: "ولی نمیتوانیم این حرف را بزنیم. چرا؟ بخاطر یکی من زاد فی صلاته فعلیه الاعادة." حواسش نبود که آخه وقتی که میگویید حدیث لاتعاد جزئیت تشهد و سلام را بر میدارد این ورود دارد بر من زاد فی صلاته فعلیه الاعادة چطور دومرتبه برای ابطال حدیث لاتعاد تمسک میکنید به من زاد در حالی که معنای استدلالی قبلی شما این بود حدیث لاتعاد وقتی زیاده تشهد و سلام را برداشت این ورود دارد بر من زاد فی صلاته، میشود من زاد خارج صلاته. و لذا این استدلال ایشان درست نیست.
استدلال دوم هم فرمودند: اذا استیقن انه زاد رکعة فی صلاته المکتوبة استقبل الصلاة استقبالا و لم یعتد بها، دارد رکعة. میگوییم رکعة را معنا کردید أی رکوعا. این یک. اگر رکوع باشد خب رکوع میتواند در وسط نماز باشد میتواند آخر نماز باشد، و اگر آخر نماز باشد حدیث لاتعاد جزئیت تشهد و سلام را برداشت ورود پیدا میکند بر اینکه زیاده سهویه رکوع مبطل نماز فریضه است. ورود پیدا میکند بر آن چون اگر این رکوع در اثناء نماز بود قبل از رکعت اخیره که هیچ، نمی شود کاریش کرد، ولی اگر بعد از رکعت اخیره باشد تشهد و سلام را از جزئیت بیندازیم دیگر زاد رکعة أی رکوعا فی صلاته نمیشود، خود شما فرمودید رکعة به معنای رکوعا است، استظهار کردید این را. و اصلا در برخی نقلها گفتیم در کافی اصلا رکعة ندارد، اذ استیقن انه زاد فی صلاته المکتوبة استقبل الصلاة استقبالا و لم یعتد بها که دیگر رکعة ندارد، قدرمتیقنش زیاده رکنیه است در وسط نماز.
نفرمایید قدرمتیقن از مبطلیت زیاده مبطلیت زیاده رکعت است، چون رکعت بزرگتر از رکوع است. میگوییم درست است لولا حدیث لاتعاد. حالا که حدیث لاتعاد هست نخیر، زیاده رکعت امرش اسهل است، زیاده رکوع بعد از رکعت اخیره امرش اسهل است چون زیاده رکعت هم میشود آخر نماز، زیاده رکوع آخر نماز امرش اسهل است از زیاده رکوع در وسط نماز، او را نمیشود درستش کرد، او را هر کاری کنیم زیاده رکوع در نماز است. چون چکار میخواهیم بکنیم؟ بعد از رکعت اخیره میتوانیم جزئیت تشهد و سلام را برداریم و مشکل را حل کنیم، وسط نماز چی را میخواهیم برداریم تا مشکل این زیاده رکوع در اثناء نماز را برداریم.
پس اشکال این است که حدیث لاتعاد در نماز فریضه هم زیاده رکعت را میتواند بردارد، چون ما یا استظهارمان از اذا استیقن انه زاد رکعة رکوع است که آقای خوئی استظهار کرده یا مجمل میدانیم کما هو الصحیح، چون دو استعمال دارد، شاید رکعة رکوع باشد، و شاید هم اصلا رکعة نداشته باشیم، بله کسی که میگوید رکعة داریم و این رکعة هم به معنای رکعت تامه است مجبور است این حدیث را مخصص حدیث لاتعاد قرار بدهد در خصوص نماز فریضه، بگوید حدیث لاتعاد متاسفانه تخصیص باید بخورد چون در زیاده رکعت در نماز فریضه (رکعت هم به معنای رکعت تامه است) نماز باطل است طبق این صحیحه زراره، دیگر حدیث لاتعاد جاری نکنید. و این هم مختص نماز فریضه میشود، در نماز نافله دیگر مشکل نداریم چون روایت در خصوص فریضه این را گفت. ولی ما چون احراز نکردیم اولا وجود رکعت را، ثانیا ظهور رکعت را در رکعت تامه، و لذا تا حالا هیچ مشکلی حتی در نماز فریضه برای اجراء حدیث لاتعاد در تشهد و سلام پیدا نکردیم. جزئیت تشهد و سلام را بر میداریم در رکعت اخیره، [بنابراین] آن رکعت زایده، دیگر رکعت زایده فی اثناء الصلاة نیست.
[سؤال: … جواب:] اگر کسی فراموش کرد تشهد یا سلام را یا هر دو را فاحدث، لازم نیست من بگویم، خود صاحب عروه فرموده نمازش صحیح است. … سهوا با التفات به اینکه تشهد و سلام را نیاورده؟ … اگر ملتفت است تشهد و سلام نیاورده او که میشود احداث حدث، حدیث لاتعاد که تشهد و سلام را نمیگیرد. جایی که فکر میکند تشهد و سلام را آورده یا غافل است از آوردن آن، نه ملتفت است که نیاورده است، فکر میکند دارد اجزاء نماز را میآورد تشهد و سلام فکر میکند الان واجب نیست یا انجام داده او را میگوییم، صاحب عروه هم گفته، گفته اذا تخیل انه سلّم فاحدث نمازش صحیح است چرا؟ برای اینکه حدیث لاتعاد جزئیت سلام را بر میدارد آن حدث میشود خارج الصلاة.
[سؤال: … جواب:] وقتی آخرین جزء قبل از تشهد و سلام است چون تشهد و سلام جزء نیست، آخرین جزء را آوردی نماز تمام میشود دیگر. اتمام صلات به اتیان آخرین جزء است، آخرین جزء شد سجده ثانیه.
مبطلیت زیاده سهویه رکوع در فرض نسیان تشهد و سلام نماز فریضه
فقط چیزی که باعث میشود ما این حرف را نزنیم در نماز فریضه، این است که در روایت داریم من نسی فاتم فی السفر اذا کان فی الوقت فلیعد، کسی که فراموش کند در سفر نماز دو رکعتی بخواند اما چهار رکعت بخواند، این نمازش در داخل وقت اگر ملتفت بشود باطل است، عرفا یعنی الغاء حدیث لاتعاد چون سلام نداده در رکعت دوم، اگر سلام را شما بردارید چرا آن نمازش به عنوان نماز دو رکعتی قبول نشود؟ و این معتبره ابیبصیر که من نسی فاتم فی السفر قال ان کان فی الوقت فلیعد و ان کان خارج الوقت فلایعید، این روایت میشود مخصص حدیث لاتعاد.
ممکن است شما یک اشکالی به ما بکنید، آنها که اهل مطالعه هستند این اشکال را میکنند، و آن این است که بگویند یک سری روایات هم داریم میگوید اگر کسی نماز دو رکعتیاش را مثلا سه رکعت بخواند یا چهار رکعت بخواند، ان کان جلس بقدر ما یتشهد و یسلم، اگر به اندازه تشهد و سلام جلوس کرده باشد در آن زمانی که تشهد و سلام باید میداد، نمازش صحیح است. چندین روایت است، صحیحه زراره وسائل جلد 8 صفحه 232 سألته عن رجل صلی خمسا، نماز ظهرش را پنج رکعت خواند قال ان کان قد جلس فی الرابعة قدر التشهد فقد تمت صلاته، اگر به اندازه تشهد و سلام، حالا این تشهد را دارد، در رکعت دوم نشسته قد تمت صلاته. روایات دیگر هم هست، مراجعه کنید به همان باب، صحیحه محمد بن مسلم است صحیحه جمیل بن دراج هست.
میگوییم درست است، این روایات معارض میشود با آن معتبره ابیبصیر که رجل نسی فاتم فی السفر قال ان کان فی الوقت فلیعد، آنجا هم جلس و تشهد در رکعت ثانیه، ولی امام فرمود نماز باطل است و بعد از تعارض ترجیح میدهیم این معتبره ابیبصیر را چون مخالف عامه است. و لذا این صحیحه ابیبصیر یا معتبره ابیبصیر بلامعارض است و تخصیص میزند حدیث لاتعاد را اما در کجا؟ در نماز فریضه[1]. در نافلهای که شما سه رکعت بخوانید لولا حدیث لاتعاد میگفتیم نماز باطل است، چرا؟ برای اینکه دلیل نداشتیم که من زاد فی صلاته فعلیه الاعادة در زیاده سهویه رکعت در نافله تخصیص خورده، دلیل نداریم، وقتی دلیل نداریم و لذا میگفتیم من زاد فی صلاته فعلیه الاعادة اما به برکت حدیث لاتعاد نماز نافله را میگوییم حدیث لاتعاد جاری است، آن تشهد و سلام رکعت ثانیهاش را میگوید فدای سرت، در نماز فریضه نگفتند فدای سرت، دلیل نمیشود در نماز نافله نگویند، در نماز نافله میگویند فدای سرت.
و لذا (دقت کنید!) نه به این خاطر که ما دلیل نداریم بر اینکه زیاده رکعت در نافله سهوا مبطل نیست، نخیر دلیل داریم، من زاد فی صلاته فعلیه الاعادة، و صحیحه زراره هم که میگفت اذ استیقن انه زاد رکعة و لو در نماز فریضه بود مفهوم داشت وصف ولی معلوم نیست رکعت به معنای رکعت تام باشد، اصلا معلوم هم نبود رکعت داشته باشد روایت، فقط بخاطر گل روی حدیث لاتعاد ما میآییم میگوییم: در نافله اگر رکعت ثالثه بیاوری چون تشهد و سلام را فراموش کردی در رکعت ثانیه نه اینکه از اول فکر میکردی نافله سه رکعتی مشروع است، نه، فراموش کردی رکعت ثالثه را اضافه کردی، اینجا حدیث لاتعاد [میآید]، حدیث لاتعاد هم اختصاص به نماز فریضه که ندارد شامل نماز نافله هم میشود، این تشهد و سلامت را جای خالیاش را پر میکند میگوید دیگر جزء نیست و لذا آن رکعت ثالثه میشود خارج از نماز نافله. پس جناب آقای حکیم! اینکه گفتید لایظن ان یلتزم به اگر نظر مشهور را میگویید بله درست است ولی اگر مقتضای صناعت را میگویید ما از طبق صناعت رسیدیم به اینجا که مبطل نیست.
[سؤال: … جواب:] روایات متعدد هست. … حالا بله نوعا روایات در مورد چهار و پنج هست و لکن احتمال خصوصیت ندارد، اگر بناء است مشکل تشهد و سلام را حل کنید با حدیث لاتعاد یا طبق این روایت صحیحه زراره و امثال آن خب در این من اتم فی موضع القصر نسیانا هم همین کار را بکنید، عرفا بین اینها تعارض هست.
زیاده سهویه رکوع وسط نماز نافله
ما نتیجه گرفتیم زیاده رکعت در نافله سهوا مبطل نیست چون حدیث لاتعاد داریم. اما زیاده رکوع وسط نماز نافله، خوب دقت کنید، یعنی در رکعت اول نافله دو تا رکوع آوردی اشتباها، مقتضای قاعده این است که مبطل است. جا دارید تعجب کنید، رکعت تامه آخر نماز نافله با حدیث لاتعاد میگوییم مبطل نافله نیست ولی یک رکوع کوچولو وسط این نماز نافله بیاورید مقتضای قاعده این است که مبطل است. چرا؟ برای اینکه به چی تمسک کنیم بگوییم مبطل نیست؟ من زاد فعلیه الاعادة که میگوید مبطل است، اذا استیقن که اصلا معلوم نیست رکعة است رکوعا است، اصلا نه رکعة است نه رکوعا است، هیچی معلوم نیست. به او هم که نمیشود تمسک کرد تا بگوییم اذا استیقن انه زاد رکوعا فی الفریضة پس معلوم میشود زیاده رکوع در نافله مبطل نیست. کی میگوید رکعة به معنای رکوع است، اصلا کی میگوید رکعة دارد؟ و اگر هم داشته باشد کی میگوید به معنای رکوع است.
میماند دو تا روایت: یکی صحیحه حلبی است یکی روایت صیقل است، این دو تا را هم بررسی کنیم تمام میشود مطلب:
صحیحه حلبی که دیروز عرض کردیم راجع به کسی است که نماز دو رکعتی نافله میخواند، اشتباه کرد برخواست در رکعت سوم به عنوان نافله جدیده، که آقای حکیم هم فرمود، آقای خوئی فرموده آقای حکیم! تو میخواهی بگویی این زیاده صدق نمیکند چون آقای حکیم همینجور فرموده که این زیاده نیست چون به قصد نماز اول نیاورده است به قصد نماز جدید آورده است اگر فریضه هم بود زیاده صدق نمیکرد. بعد فرموده این چه حرفی است شما میزنید؟ رکوع در اثناء نماز بیاید و لو قصد جزئیت نکنیم این زیاده است طبق روایات، در زیاده رکوع و سجدتین قصد جزئیت لازم نیست.
میگوییم: آقای خوئی! قبول، بر فرض در صدق زیاده در رکوع قصد جزئیت لازم نباشد که درست هم میفرمایید اما این مقدار شارع عفو کرده از جایی که شما یک رکوعی برای رکعت دیگری برای نافله دیگری شروع میکنید و لو صدق کند زیاده رکوع در نماز قبلی. اولا با آن حدیث لاتعاد که گفتیم اصلا ورود پیدا میکند حدیث لاتعاد. ولی این روایت اعمال حدیث لاتعاد نکرد، این روایت گفت یجلس فیتشهد و یسلم، این روایت اینجوری گفت، در فرض اتیان رکوع رکعت ثالثه گفت یجلس و یتشهد و یسلم. اینجوری اعمال حدیث لاتعاد نکرد که اصلا رها کند نماز را نماز قبلیاش درست است بدون تشهد و سلام.
و این زیاده رکوع را در جایی که قصد دارد رکوع برای نماز جدید باشد و لو شما درست میگویید آقای خوئی، ما هم قبول داریم، آقای حکیم درست نمیگویند که صدق زیاده نمیکند، صدق زیاده میکند اما زیاده داریم تا زیاده، تفاوت از زمین تا آسمان است، این زیادهای که به عنوان رکوع نماز جدید آوردیم و لو زیاده است اما شارع از این عفو کرده، آیا دلیل میشود بر اینکه از رکوع در اثناء نماز نافله که به قصد آن نماز نافله هم میآوریم عفو کرده باشد از کجا؟ این مقدار حضرت عفو کرد، هر زیادهای که یک درجه ندارد، زیاده درجات دارد، این زیاده با درجه خفیف مورد عفو قرار گرفت گفتند مهم نیست یجلس فیتشهد، بعدش میآید نماز بعدی را میخواند. اما این دلیل نمیشود که از آن زیادههای ناب که در خود اثناء نافله دو تا رکوع بکند بجای یک رکوع از آنها عفو کند. اینجا عفو کرد یدع رکعة أی یدع رکوعا و یجلس فیتشهد و یسلم ثم یستأنف الصلاة بعد.
میماند روایت صیقل. روایت صیقل هم که اصلا سند ندارد، اصلا بحث هم نمیکردیم مهم نبود. پس نمیتوانید به روایت صیقل تمسک کنید بر اینکه زیاده رکوع در نافله مبطل نیست، ولی حالا برای دلخوشی کسانی که سند این روایت را صحیح میدانند، آقای خوئی گفت اگر سند درست باشد ما تمسک میکنیم به همین روایت میگویید زیاده سهویه رکوع مبطل نیست در نافله، چرا آقا؟ ایشان گفتند اگر فرض در این روایت این باشد که نماز شفع و وتر را مثل نماز مغرب میخواند درست است این موافق عامه است ولی از آن یک کبرایی فهمیدیم، کبری فهمیدیم که آن رکوع زایدی که آورده به عنوان نماز وتر بعد میگردد تشهد نماز شفع را میخواند مشکلی ندارد آن زیادهاش مهم نیست، این را فهمیدیم.
حالا همین مقدار را بررسی کنیم: میگوییم آقای خوئی اولا اینکه معلوم نیست موافق تقیه باشد، آقای سیستانی فتوی داده بعضیها فتوی دادند گفتند میتوانی نماز شفع و وتر را مثل نماز مغرب حساب کنید سلام ندهید. نگاه کنید رساله جامع مسأله 2061: میتواند مثل نماز مغرب بخواند. اینکه اصلا تقیه نیست. ولی اینکه شما میگویید که اگر تقیهای هم باشد کبرایی از آن استفاده کردیم که زیاده رکوع مبطل نیست این را دیروز جواب دادم عرض کردم گاهی کبری را مستقل استفاده میکنی گاهی کبری را مندک در صغری استفاده میکنی، کبری را اگر از بطن صغری تقیهای در بیاوری چه جور در کبری اصالةالجد جاری کنی و از بطن صغری تقیهای یک کبرای جدی استفاده کنی، اینکه عقلایی نیست.
[سؤال: … جواب:] اگر ما بگوییم شفع و وتر در این روایت سه رکعت مثل مغرب حساب شده و مشروع هم هست و لو به نحو عدل تخییری دیگر این را وجهی ندارد ما حمل بر تقیه کنیم. اما اگر رکعت منفصله یعنی نماز شفع و وتر را مثل مشهور بگوییم جدای از هم هستند اینجا هم آقای خوئی فرموده باز به این روایت استدلال میکنیم.
انشاءالله ادامه فرمایشات آقای خوئی و اشکال به فرمایش ایشان فردا عرض میکنیم و وارد بحث سجود میشویم انشاءالله.
و الحمد لله رب العالمین.