فهرست مطالب

فهرست مطالب

تقریرات دروس خارج مدرسه فقهی امام محمد باقر علیه السلام

بسمه تعالی

درس خارج فقه استاد شهیدی پور مدظله

موضوع: احکام طواف مسلوس و مبطون /شرائط طواف /حج

 

فهرست:

حکم نماز مسلول و مبطون و تطبیق آن با طواف.. 1

صورت دوم: عدم تمکن بر اتیان یک نماز بدون حدث.. 1

ادله محقق خوئی بر قول دوم (یک وضو برای مسلوس) 1

دلیل اول. 1

نقد دلیل اول. 2

دلیل دوم. 2

نقد دلیل دوم. 2

اشکال دیگر به کلام محقق خوئی.. 3

کلام صاحب جواهر و مرحوم حکیم. 4

کلام مرحوم امام. 4

مناقشه. 5

صورت سوم: وقوع حدث بین نماز بدون حرجی بودن وضو در بین نماز. 5

مشهور: وجوب وضو بین نماز. 5

بررسی موثقه سماعه. 5

اشکالات کلام صاحب عروه 6

 

 

 

حکم نماز مسلول و مبطون و تطبیق آن با طواف

صورت دوم: عدم تمکن بر اتیان یک نماز بدون حدث

ادله محقق خوئی بر قول دوم (یک وضو برای مسلوس)

محقق خوئی قول دوم را پذیرفته و دو دلیل بر آن آورده است:

دلیل اول

در این شخص چهار احتمال وجود دارد، یکی این که راسا نماز از او ساقط شود که خلاف قطع و اجماع بر عدم سقوط نماز است، احتمال دوم این است که از وقتی سلس شده تا آخر عمر، نماز بی وضو بخواند، این هم محتمل نیست و خلاف نصوصی است که می گوید لاصلاة الا بطهور، و لازمه اش این است که انسان بتواند عمدا هم در نماز ایجاد حدث کند که فقهیا محتمل نیست، احتمال سوم این است که برای هر نمازی وضو واجب باشد که این هم دلیل ندارد و طبعا اصل برائت از وجوب آن جاری می شود، و احتمال چهارم این است که یک وضو بگیرد و تا وقتی حدث متعارف خارج نشود، وضو باقی است و صحیح همین احتمال چهارم است.

نقد دلیل اول

اذا قمتم الی الصلاة اطلاق دارد و مقتضای اطلاق آن، وجوب وضو به هنگام اقامه هر نمازی به صورت جداگانه است، حتی اگر نتواند وضو را تا آخر نماز نگاه دارد، لذا بر وجوب وضو قبل از هر نماز، دلیل داریم.

و این که در روایت آیه را معنا کرده به این که «یعنی قمتم من النوم»، ظهور ندارد در این که کسی که نماز صبح خوانده و تا ظهر نخوابیده ولی سلس البول است، لازم نیست وضو بگیرد و نمی گوید چون از خواب بلند نشده، لازم نیست وضو بگیرد و لذا اطلاق آیه محکّم است.

دلیل دوم

موثقه سماعة: وَ عَنْهُ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ أَخَذَهُ تَقْطِيرٌ فی فَرْجِهِ إِمَّا دَمٌ وَ إِمَّا غَيْرُهُ قَالَ فَلْيَضَعْ خَرِيطَةً وَ لْيَتَوَضَّأْ وَ لْيُصَلِّ فَإِنَّمَا ذَلِكَ بَلَاءٌ ابْتُلِيَ بِهِ فَلا يُعِيدَنَّ إِلَّا مِنَ الْحَدَثِ الَّذِي يُتَوَضَّأُ مِنْهُ. [1]

(و اما غیره) شامل بول هم می شود و حضرت فرموده با همین حال وضو بگیر و نماز بخوان، این بلائی است که از سوی خدا به او رسیده، پس لازم نیست وضو را اعاده کند، مگر از حدث متعارف.

ان قلت: چرا تصریح به ذکر بول نشده است؟ قلت: عامه خروج دم و قیح از عضو تناسلی را ناقض وضو می دانستند و لذا این سوال پیش می آمده که آیا دم و امثال آن ناقض وضو است و این که تصریح به بول نکرده است، شاید از این باب بوده که تقطیر دم بیشتر از تقطیر بول بوده است. مرجح این معنا نیز فاء در فلا یعیدن الا من الحدث الذی یتوضا منه است که به طور واضح مطلبی مترتب بر قبل بیان کرده است.

نقد دلیل دوم

در روایت احتمال دیگری هم وجود دارد که کاشف اللثام و صاحب جواهر مطرح کرده است، و آن این است که سوال از ابتلاء به نجاست بوده و نه حدث، از کسی نجاستی مثل خون و چرک (اما دم و اما غیره) خارج می شود، حضرت می فرماید کیسه برای ذکر خود قرار دهد و بعد وضو بگیرد و مشغول نماز شود، این که بدنش نجس شده، ابتلاء الهی است و چنین هم نیست که هر چیزی از مخرج خارج شود، موجب حدث شود، بلکه نباید اعاده وضو کند مگر به سبب حدثی که شرعا باید بعد از آن وضو گرفت، ولی خروج دم و قیح و چرک از حدث های شرعی نیست و با همین بیان امام علیه السلام نظریه عامه و ذهنیت سماعه را مبنی بر حدث بودن خروج دم و امثال آن از فرج را تخطئه می کند.

البته بنا بر این احتمال، فاء در معنای ظاهر خود که تفریع است بکار نرفته است، بلکه یک معنای مستقل بیان کرده است.

ولی این احتمال دو مرجح دارد، یکی این که در این روایت سخنی از بول زده نشده است، در حالی که ابرز مصادیق ناقض وضو، بول است، و باید در صدر سوال قرار گیرد و نه این که با عبارت (اما غیره) آن را برساند.

دیگر این که صاحب وسائل از تهذیب به جای فی فرجه (من قرحة) نقل کرده است و موید این احتمال است.

البته محقق خوئی جواب داده که این از اشتباه نساخ است، و گرنه در خود تهذیب و وافی فرجه آمده است و اصلا با فلیضع خریطة، فرجه می سازد، و ذکر خریطة با قرحة مناسبت ندارد.

البته در متن مصحح وسائل بعد از این که در متن نوشته من قرحة، از خود صاحب وسائل در حاشیه آمده در نسخه ای از تهذیب فی فرجه است، البته ما هم وثوق پیدا می کنیم که همان فی فرجه است، زیرا در نسخ متعددی همین فرجه آمده است.

اما ذکر دم و این که سماعه سائل است که از فقهاء بوده اند و این مقدار که برایشان روشن بوده که دم ناقض وضو نیست و بعد هم امام نفرمود که مثال تو اشتباه است، همه نشان دارد از این که بیان محقق خوئی عرفی نیست.

صرفا مرجح عدم تناسب فاء باقی می ماند، و لکن باز هم عرف متحیر می ماند که آیا مقصود از غیره بول بوده و یا چیز دیگری، زیرا هر دو معنا مبعدات و مقرباتی دارد و ظهوری که مفید وثوق باشد در آن وجود ندارد، ظهور این است که عرف با نظر به این متن، وثوق پیدا کند.

اشکال دیگر به کلام محقق خوئی

اشکال دیگری هم به کلام محقق خوئی وارد است که بر فرض سوال از حدث باشد و در جواب هم بگوید قطرات بول ناقض نیست، اما باز هم از موثقه معلوم نیست که بعد از نماز هم قطرات بول ناقض وضو نیست، فلایعیدن الا من الحدث الذی یتوضا منه نیز بیش از این ظهور ندارد که قطرات بول در اثناء نماز موجب نقض وضو نمی شود، البته اگر مقصود این باشد که فلایعیدن صلاته الا من الحدث الذی یتوضا منه.

اما این جواب دارد، زیرا ظاهرا متعلق فلایعیدن وضو است و نه نماز، زیرا بحث از حدث است و طبعا باید سخن از اعاده وضو به میان آید.

خلاصه این که به نظر ما در معنای موثقه دو احتمال وجود دارد که هیچ یک ظاهر نیست و لذا به این موثقه نمی توان استدلال کرد.

برخی گفته اند بر فرض که معنای موثقه همان باشد که محقق خوئی فرموده که قطرات سلس البول، وضو را باطل نمی کند، اما معارض با صحیحه حریز است: مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِمَا عَنْ حَرِيزِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ: إِذَا كَانَ الرَّجُلُ يَقْطُرُ مِنْهُ الْبَوْلُ وَ الدَّمُ إِذَا كَانَ حِينَ الصَّلَاةِ اتَّخَذَ كِيساً وَ جَعَلَ فِيهِ قُطْناً ثُمَّ عَلَّقَهُ عَلَيْهِ وَ أَدْخَلَ ذَكَرَهُ فِيهِ ثُمَّ صَلَّى يَجْمَعُ بَيْنَ الصَّلَاتَيْنِ الظُّهْرِ وَ الْعَصْرِ يُؤَخِّرُ الظُّهْرَ وَ يُعَجِّلُ الْعَصْرَ بِأَذَانٍ وَ إِقَامَتَيْنِ وَ يُؤَخِّرُ الْمَغْرِبَ وَ يُعَجِّلُ الْعِشَاءَ بِأَذَانٍ وَ إِقَامَتَيْنِ وَ يَفْعَلُ ذَلِكَ فِي الصُّبْحِ. [2]

زیرا اگر بنا بر عدم نقض وضو مگر با حدث معتاد است، پس چرا در این صحیحه گفته شده باید جمع بین صلاتین کند؟!

اما این اشکال صحیح نیست، زیرا شاید یجمع بین الظهر و العصر به این معنا باشد که نجاست حاصل شده در صورتی معفو است که فاصله ای بین دو نماز قرار ندهد، و گرنه باید تطهیر کند، لذا صحیحه حریز، معارض نمی تواند باشد.

فقط به نظر ما در نماز ظهرین و عشائین گرچه باید برای هر نماز وضو بگیرد، ولی صحیحه حریز ارفاق کرده، زیرا ظاهر صحیحه این است که نیازی به تجدید وضو بین این دو نماز در صورت جمع بین این دو نیست.

کلام صاحب جواهر و مرحوم حکیم

البته صاحب جواهر و مرحوم حکیم در این استظهار اشکال کرده اند و گفته اند که ذکر وضو در این صحیحه مغفول عنه است و فقط سخن از کیفیت اجتناب از نجاست در نماز است، لذا نسبت به وضو همان وظیفه ای که داشته، باقی است.

ولی به نظر ما این خلاف ظاهر است، زیرا نسبت به قبل از نماز ظهر، متعارف است که حدث خارج شود و طبعا باید وضو بگیرد، اما نسبت به ظهرین امام می فرماید جمع بین این دو نماز کن و توضیح می دهد و می فرماید ظهر را به تاخیر بینداز و عصر را مقدم کند و یک اذان بیشتر نگو و لذا ظاهر این است که وضو لازم نیست.

فقط می ماند اعراض مشهور از این صحیحه که آن هم به نظر ما موهن نیست، مخصوصا که مدرکی است.

کلام مرحوم امام

مرحوم امام فرموده اگر بین نماز اول و نماز دوم حدثی خارج نشده است تا سلام نماز اول را نداده مرتب بول خارج می شد ولی خوب برای این نماز یک وضو کافی بود و به بول اعتنا نمی کرد، سلام نماز اول را که داد تا الله اکبر نماز دوم بولی خارج نشد، مقتضای فرمایش امام این است که لازم نیست وضو بگیرد چون تا آخر نماز اول که طهارتش باقی بود، بعد از آن هم که حدثی خارج نشد.

مناقشه

استاد: لکن چرا اذا قمتم الی الصلاه فاغسلوا وجوهکم شامل نماز دوم نشود؟ اینکه مانند مرحوم امام بگوییم این وضو فقط مبیح للصلاه نبوده بلکه واقعا وضو بوده است و لذا مثلا مس قرآن هم با آن ممکن است مشکلی ندارد و ما قبول داریم ولی اشکالی دارد که شارع بگوید این وضو طهور است مادامی که در نماز اول است، شبیه تیمم در تنگی وقت که واقعا طهور است و وسط نماز می تواند دست به قرآن بزند ولی تا نماز را سلام داد عذرش بر طرف می شود و دیگر تیمم کافی نیست و باید غسل کند. کلام امام خارج از وجه نیست ولی خوب این کلام ما هم خارج از وجه نیست.

 

صورت سوم: وقوع حدث بین نماز بدون حرجی بودن وضو در بین نماز

اما قسم سوم از سلس البول این است که بعضی از نماز را بدون حدث می تواند بخواند و هیچ بعد از این خروج بول دچار حرج هم نمی شود. مثلا سه بار در نماز بول خارج می شود.

مشهور: وجوب وضو بین نماز

منسوب به مشهور این است که وضو گرفتن در اثناء در این فرض واجب است.

صاحب عروه هم بر خلاف قسم قبل می گوید وضو با بول باطل می شود و باید وضو بگیرد چون به حرج نمی افتد.

بررسی موثقه سماعه

آقای خوئی می گوید اگر موثقه سماعه را قبول دارید چرا در این قسم سوم به اطلاق آن تمسک نمی کنید؟ موثقه سماعه می گوید فلایعیدن الا من الحدث الذی یتوضا منه و این اطلاق دارد. مگر اینکه صاحب عروه بگوید ما موثقه سماعه را مجمل می دانیم و آن وجه اول را قبول داریم که می گفت دلیلی نداریم بر وضو گرفتن مستمر در نماز. بله اگر موثقه سماعه نبود آقای خوئی فرموده حق با صاحب عروه است چون مقتضای قاعده همین است. لا صلاه الا بطهور می گوید هر جزئی از اجزاء نماز باید با وضو باشد. نگویید از روایات استفاده کردیم که حدث قاطع نماز است چون شامل سلس البول نمی شود چون چه کار کند؟ نمازی دیگر بخواند؟ خوب آن نماز هم همین طور می شود. نماز نخواند؟ چنین قولی گفتن ندارد که نماز از او ساقط باشد. پس لا صلاه الا بطهور می گوید باید وضو بگیرد و نمازش را اتمام کند.

اشکالات کلام صاحب عروه

این نظر به نظر ما درست است منتهی نظر صاحب عروه اشکالاتی دارد: یکی اینکه گفته می شود این همه وضو فعل کثیر است و ماحی صورت صلاتیه است. امر دائر است بین اینکه شرطیت وضو را رعایت نکند و شرطیت اجتناب از فعل کثیر را مراعات نکند. پس وضو گرفتن متعین نیست. جواب این است که به وضو گرفتن فعل کثیر صدق نمی کند. چنانچه در روایات آمده که در اثناء نماز می تواند مار را بکشد یا لباسش را آب بکشد و مانند آن.

دیگری اینکه صحیحه حریز چه می شود؟ صحیحه حریز می گفت: إِذَا كَانَ الرَّجُلُ يَقْطُرُ مِنْهُ الْبَوْلُ وَ الدَّمُ إِذَا كَانَ حِينَ الصَّلَاةِ اتَّخَذَ كِيساً وَ جَعَلَ فِيهِ قُطْناً ثُمَّ عَلَّقَهُ عَلَيْهِ وَ أَدْخَلَ ذَكَرَهُ فِيهِ ثُمَّ صَلَّى يَجْمَعُ بَيْنَ الصَّلَاتَيْنِ الظُّهْرِ وَ الْعَصْرِ يُؤَخِّرُ الظُّهْرَ وَ يُعَجِّلُ الْعَصْرَ بِأَذَانٍ وَ إِقَامَتَيْنِ وَ يُؤَخِّرُ الْمَغْرِبَ وَ يُعَجِّلُ الْعِشَاءَ بِأَذَانٍ وَ إِقَامَتَيْنِ وَ يَفْعَلُ ذَلِكَ فِي الصُّبْحِ.. انصاف این است که ظاهرش این است که لازم نیست وضو بگیرد. حداقل در عدم لزوم وضوء در اثناء نماز که ظهور دارد. و لذا این اشکال به صاحب عروه وارد است.



[1] وسائل الشیعة، الشیخ الحر العاملي، ج1، ص266، أبواب ، باب7، ح، ط آل البيت.

[2] وسائل الشیعة، الشیخ الحر العاملي، ج1، ص297، أبواب ، باب19، ح، ط آل البيت.