بسمه تعالی
درس خارج فقه – استاد شهیدی پور مدظله
موضوع: طهارت /شرائط طواف /حج
فهرست مطالب:
(مسألة 288): صورت عدم تمکن از وضو یا تیمم. 1
شرطیت وضو برای طواف، به عنوان طهور است یا به عنوان فعل خارجی؟. 1
محقق خویی: عدم کفایت تیمم در برخی فروض…. 2
بقاء بر جنابت و تیمم برای روزه 2
آیا بدار به تیمم در سعه وقت جایز است؟. 4
قول اول: عدم جواز بدار مطلقا 4
قول سوم: تفصیل بین تیمم مشروع و غیر آن. 4
(مسألة 288): صورت عدم تمکن از وضو یا تیمم
إذا لم يتمكن المكلف من الوضوء يتيمم و اتى بالطواف، و إذا لم يتمكن من التيمم أيضا جرى عليه حكم من لم يتمكن من أصل الطواف. فإذا حصل له اليأس من التمكن لزمته الاستنابة للطواف و الأحوط الاولى ان يأتي هو أيضا بالطواف من غير طهارة.
شرطیت وضو برای طواف، به عنوان طهور است یا به عنوان فعل خارجی؟
آیا وضو و غسل طهور است تا تیمم نیز جایگزین آن شود؟ اگر عذر مستوعب از استعمال آب برای وضو تا غسل تا آخر زمان عمره تمتع وجود داشته باشد، نوبت به تیمم می رسد؟
ظهور ادله در طهور بودن
ظاهر شرطیت وضو برای طواف نیز این است که وضو به عنوان طهور، شرط طواف است و نه به عنوان فعل خارجی.
استظهار ما این است که وضو به عنوان طهور شرط است و نه به عنوان یک فعل تکوینی خارجی
موید آن در ما نحن فیه نیز سوال سائل در صحیحه محمد بن مسلم است که پرسید رجل طاف بغیر طهور، و گرچه در سوال سائل است، اما فهم سائل در حد موید کارآمدی دارد.
محقق خویی: عدم کفایت تیمم در برخی فروض
مس قرآن و ورود به مسجد
محقق خوئی در برخی فروعات فقهی خلاف این را فرموده، ایشان می گوید: روایت گفته تا جنب غسل نکند، حق ورود به مسجد و مس خط قرآن ندارد، زیرا شاید موضوع جواز مس کتابت قرآن غسل باشد و در نتیجه اگر کسی عاجز از غسل شد و مضطر به مس قرآن است، تیمم لازم نیست، زیرا ما من شیء محرم و الا و قد احله الله لمن اضطر الیه و عاجز از اغتسال و مضطر به مس، لزوم تیمم برایش دلیل ندارد و اگر هم تیمم بگیرد، دلیلی بر کفایت آن وجود ندارد.
بقاء بر جنابت و تیمم برای روزه
محقق خوئی سابقا حتی در صوم هم مناقشه داشت و می فرمود: در روایات بقاء بر جنابت تا اذان صبح در ماه رمضان آمده که مکلف قبل از اذان صبح باید غسل کند و اگر نمی تواند غسل کند، دلیلی بر وجوب تیمم نداریم، زیرا تیمم رافع حدث جنابت است و نه خود جنابت و تیمم بدل از غسل سبب می شود که شخص بشود جنب متطهر، در حالی که گفته شده بقاء بر جنابت روزه را باطل می کند و این شخص متیمم هم هنوز جنب است و شاهد آن برخی روایات است که سخن از امام ام بقوم و هو جنب می زند، درست است که تیمم طهور است، اما اگر جنابت مانعیت داشته باشد، تیمم آن را رفع نمی کند:
مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْعَبَّاسِ عَنِ ابْنِ الْمُغِيرَةِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ بُكَيْرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قُلْتُ لَهُ رَجُلٌ أَمَّ قَوْماً وَ هُوَ جُنُبٌ وَ قَدْ تَيَمَّمَ وَ هُمْ عَلَى طَهُورٍ قَالَ لَا بَأْسَ فَإِذَا تَيَمَّمَ الرَّجُلُ فَلْيَكُنْ ذَلِكَ فِي آخِرِ الْوَقْتِ فَإِنْ فَاتَهُ الْمَاءُ فَلَنْ تَفُوتَهُ الْأَرْضُ. [1]
لذا کسی که قادر از غسل جنابت در ماه رمضان نیست، دلیلی بر وجوب تیمم بر او و همچنین کفایت آن نداریم، و لذا در صورتی که خود را عمدا جنب کند و یا غسل نکند تا ضیق وقت شود، تیمم نمی توان روزه او را تصحیح کند، در حالی که مشهور می گویند در ضیق وقت تیمم کند و روزه اش صحیح است.
البته ایشان بعدا استظهار کرده که ظاهر این روایت که می گوید بقاء بر جنابت مبطل است، بقاء بر حدث جنابت را می گوید و نه خود جنابت را و متیمم هم حدث جنابت ندارد، زیرا گفته شده التراب یجزیک عشر سنین و ان رب الماء هو رب التراب.
البته محقق خوئی اضافه کرده که اگر بعد از تیمم بخوابد، اثر تیمم که طهارت است مرتفع می شود، زیرا روایت تیمم می گوید ما لم یحدث او یصب ماء تیمم باقی است و با نوم، طهارت نقض می شود و جنابت هم که وجود دارد، لذا می شود جنب غیر متطهر و باقی بر جنابت متعمدا.
تیمم در غسل میت
مثال دیگر: محقق خوئی فرموده غسل میت به عنوان یک فعل مخصوص احکامی دارد و این که گفته شده اگر تمکن از سه غسل نبود، میت تیمم داده می شود، واجب تکلیفی محض است، و گرنه نجاست میت از بین نمی رود و بعد از تیمم باز هم مس میت موجب غسل مس میت می شود، زیرا این ها از احکام فعل خارجی غسل است و نه فعل رافع حدث و لذا چون فعل مخصوص غسل انجام نگرفته، این آثار بار نمی شود.
و لکن روایت می گوید تا میت را غسل ندهید بدنش نجس است و دست زدن به آن بعد از سرد شدن غسل مس میت واجب است و لذا ظاهرش این است که خود عنوان غسل که در دلیل اخذ شده، موضوعیت دارد و نه این که طریق به رافعیت حدث باشد.
لذا ما در هر بحثی این مشکل را داریم، مثلا روایت می گوید برای طواف وضو لازم است، باید ببینیم ظاهر وضو مثال برای طهور است و یا مقصود از آن همان فعل مخصوص است.
نظر مختار: کفایت تیمم
به نظر ما در همه این موارد، ظاهر ادله این است که وضو و غسل به عنوان مثال برای طهور از حدث اخذ شده است و در همه موارد تعذر وضو و غسل، با تیمم بدل از این ها، آثار رفع حدث اصغر و اکبر مترتب می شود.
لذا مثلا در مساله روزه ظاهر ادله این است که بقاء جنابت که مبطل صوم است، مقصود از آن بقاء بر حدث جنابت است و برای غیر متمکن از غسل، تیم رافع حدث اوست و لذا می تواند بعد از تیمم بخوابد و دلیلی نداریم بر این که نوم، رافع آثار تیمم بدل از غسل جنابت باشد و اطلاق بدلیت می گوید ما لم یصب الماء، تیمم کفایت می کند.
و حتی به نظر ما تا وقتی که متیمم است، جنب نیست و جنب متطهر غیر عرفی است و این که در روایت گفت امام ام قوما و هو جنب، یعنی با قطع نظر از تیمم، جنب است.
لذا استظهار ما از نصوص این است که هر کجا لفظ وضو و غسل بیاید، مثال عرفی برای طهور است و لذا برای معذور از ماء، تیمم همه آثار طهور را بار می کند.
در ما نحن فیه هم کسی که عاجز از وضو است، اطلاق دلیل تیمم می گوید، تیمم بدل طهوریت وضو است.
و این شبهه که گفته شود شرط طواف، خود وضو است و نه طهور و عاجز از وضو، عاجز از طواف صحیح است و باید نائب بگیرد، صحیح نیست.
آیا بدار به تیمم در سعه وقت جایز است؟
اگر عذر نسبت به طواف مستوعب نباشد، ولی به سبب مشکلی برای نماز ها نتواند وضو بگیرد، باید برای نماز ها تیمم کند، اما نسبت به طواف که واجب موسع است، آیا باید صبر کند و بعد با وضو طواف کند و یا می تواند مبادرت به تیمم و طواف کند؟
قول اول: عدم جواز بدار مطلقا
محقق خوئی فرموده: باید صبر کند، حتی اگر برای نماز واجب به سبب ضیق وقت تیمم می کند، حق ندارد طواف کند و باید صبر کند تا تمکن از وضو حاصل شود و با وضو طواف کند.
قول دوم: جواز بدار مطلقا
اطلاق دلیل می گوید تیمم بدل از وضو است اذا کنت مریضا و اذا لم تجد الماء، در این عناوین قید استیعاب عذر اخذ نشده است، کما این که فلم تجدوا ماء فتیمموا و یا و ان کنتم مرضی … فتیمموا بر این شخص صادق است.
بله، گاهی دلیل خاص خلاف این را می گوید، مثلا درباره مسافری که آب پیدا نمی کند گفته شده و اذا خاف الفوت فلیتیمم، در این موارد خاص متلزم می شویم که کسی که آب ندارد، برای احداث تیمم باید تا آخر وقت صبر کند، اما درباره مثل مریض که چنین چیزی گفته نشده است.
قول سوم: تفصیل بین تیمم مشروع و غیر آن
کلام محقق همدانی
محقق همدانی فرموده: اگر محرم تیمم مشروع بکند، مثلا تیمم کند برای نماز واجب به سبب عدم وجدان ماء که قطعا تیمم در این مورد مشروع است، این تیمم طهور است و تا عذر برطرف نشود این شخص متطهر است و طبعا اعمال مشروط به طهارت را می تواند انجام دهد و من جمله طواف، اما اگر برای خصوص طواف و یا خصوص نماز قضاء تیمم کند که از واجبات موسع است، دلیلی ندارد که تیمم مشروع و بالتبع طهور باشد.
اشکال محقق خویی به محقق همدانی
آقای خوئی: گرچه تیمم مشروع طهور می آورد، اما اطلاق دلیل می گوید با وضو باید طواف بگیری و دلیل گفته یتوضا للطواف و کسی که می تواند این کار را با تاخیر انجام دهد، اطلاق دلیل شرطیت می گوید گرچه طهور داری، اما وضو واجب است و همچنین اذا قمتم الی الصلاة فاغسلوا وجوهکم می گوید نسبت به نماز قضاء باید وضو بگیری، مگر این که از صرف الوجود این واجب اختیاری عاجز شوی.
روایتی هم داریم بر خلاف مطلب محقق همدانی و آن این است: عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنِ ابْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ عَنْ أَحَدِهِمَا ع قَالَ: إِذَا لَمْ يَجِدِ الْمُسَافِرُ الْمَاءَ فَلْيَطْلُبْ مَا دَامَ فِي الْوَقْتِ فَإِذَا خَافَ أَنْ يَفُوتَهُ الْوَقْتُ فَلْيَتَيَمَّمْ وَ لْيُصَلِّ فِي آخِرِ الْوَقْتِ فَإِذَا وَجَدَ الْمَاءَ فَلَا قَضَاءَ عَلَيْهِ وَ لْيَتَوَضَّأْ لِمَا يَسْتَقْبِلُ. [2]
این شامل کسی هم که برای نماز قبلی تیمم کرده می شود. مثلا برای نماز عصر تیمم کرده و وقت مغرب داخل می شود. لذا باز باید تا آخر وقت مغرب دنبال آب بگردد و اگر خوف خروج وقت بود تیمم کند و در آخر وقت نماز بخواند.
اطلاق این صحیحه با برخی دیگر از روایات مانند روایت دیگری از زراره و محمد بن مسلم که اطلاقشان می گوید اگر شخصی نماز خواند و بعد از نماز آب پیدا کرد نمازش اعاده لازم ندارد تعارض می کند. اطلاقات که تعارض کردند مقتضای قاعده این است که الان اگر شک دارد که عذرش تا آخر وقت ادامه پیدا می کند ظاهرا بر اساس استصحاب استقبالی (که می گوید استصحاب کن بقاء عذر را تا آخر وقت) نماز مغرب و عشاء را می تواند با همان تیمم نماز عصر بخواند و بعد هم اگر بخواهد می تواند برود بخوابد.
ولی اگر اتفاقا قبل از خروج وقت نماز مغرب و عشاء فهمید آب دارد و عذر بر طرف شده است حکم ظاهریش (که بر اساس استصحاب استقبالی بود) از بین می رود و باید وضو بگیرد و اعاده کند. طبق این بیان در چنین شرائطی می تواند طواف کند و بعد سعی و تقصیر کند. اگر احیانا قبل از انقطاع وقت عمره تمتع قدرت بر وضو پیدا کرد باید اعاده کند. اما اگر بداند تا آخر وقت عذر بر طرف می شود باید صبر کند تا آخر وقت.
مناقشه
استاد: ایشان جواب دقیق از فرمایش محقق همدانی نداد. اولا این روایاتی که ایشان فرموده راجع به فاقد الماء است. احتمال خصوصیت در فقدان ماء هست و لذا نسبت به مثلا مریض نمی توانیم الغاء خصوصیت کنیم. علاوه بر اینکه حدیث زراره که ایشان آورد، ظاهر در احراز تیمم است. فاذا خاف ان یفوته الوقت فلیتیمم انصراف دارد به کسی که می خواهد برای این نماز تیمم کند نه اینکه تیممش از نماز قبلی باقی است و نمی داند می تواند با آن نماز بعدی را بخواند یا باید صبر کند. بلکه خود نماز خصوصیت دارد. ممکن است برای طواف شارع تسهیلا اجازه داده باشد که همان اول وقت با تیمم طواف کند.
محقق همدانی فرمایشش دقیق بود. فرمود برای نماز صبح تیمم کردم، می خواهم با این تیمم طواف کنم و وقتم هم موسع است و یقینا مثلا فردا با وضو می توانم طواف کنم ولی چه لزومی دارد صبر کنم؟ من الان متطهر هستم و ظاهر روایات هم شرطیت طهور است. آقای خوئی این را جواب نداد و عجیب است که ایشان خودش در بحث وضوی جبیره همین فرمایش محقق همدانی را گفته است. فرموده مادامی که جبر و کسر هست و آب ضرر دارد با همان وضوی جبیره ای می شود نماز خواند گرچه بدانیم عذر برطرف می شود.
اشکال صحیح به کلام محقق همدانی
پاسخ به محقق همدانی باید این طور باشد که تیمم کما اینکه در روایات آمده است نصف الطهور است. طهور کامل نیست و طهور اختیاری نیست. لذا مادامی که مریض یا فاقد الماء است تیمم طهور است. تا پزشک بگوید آب ضرر ندارد حدث جنابت زنده می شود. اما غسل جبیره ای چنین نیست و اطلاق دلیل آن می گوید بعد از ارتفاع عذر هم با آن معامله طهور می شود.
دلیلی که می گوید یتوضا للطواف اما می گوید باید طواف مع الوضوء باشد ولو یک هفته بعد متمکن از آن شود. چنانچه دلیل مشروعیت تیمم ظاهر است در کسی که لا یتمکن من الواجب الاختیاری ابدا. پس اگر در آخر وقت می تواند وضو بگیرد اصلا دلیل جواز تیمم شامل او نمی شود.
لذا اقوی این است که شخصی که تمکن از آب ندارد و تا آخر وقت متمکن می شود، با تیمم حق طواف ندارد مگر به حرج بیفتد، اما اگر وضو یا غسل جبیره ای برای نمازهای خود گرفته باشد، می تواند با همان غسل و وضو طواف خود را انجام دهد.
از روایات استفاده می شود که تیمم نصف طهور است و طهور کامل و اختیاری نیست، و لذا تا وقتی که عذر موجود است، طهور باقی است و تا عذر برطرف شود، حدث جنابت برمی گردد، اما غسل جبیره ای چنین نیست، بلکه طهور کامل است و لذا اطلاق ادله غسل و وضوی جبیره می گوید بعد از ارتفاع غسل نیازی به غسل و وضوی جدید نیست، به شرط این که زمانی که غسل و وضوی جبیره گرفته شده، با مسوغ شرعی و عن عذر انجام شده باشد.
ظاهر یتوضا للطواف هم این است که شرط طواف، وضو به عنوان طهور اختیاری کامل است و کسی که متمکن از صرف الوجود طواف با وضو است، باید طواف با وضو بگیرد و ظاهر دلیل مشروعیت تیمم و بدلیت اضطراری تیمم، اختصاص به کسی است که تمکن از واجب اختیاری ندارد، و از غیر آن به جهت مناسبت حکم و موضوع انصراف دارد و گرنه آیا احتمال این می رود که به استناد اطلاق و ان کنتم مرضی بگوییم کسی که ساعت سه عصر می تواند با وضو نماز بخواند و فعلا در اول وقت مریض است، می تواند در ابتداء وقت تیمم کند؟
لذا اقوی این است که شخصی که تمکن از آب ندارد و تا آخر وقت متمکن می شود، با تیمم حق طواف ندارد مگر به حرج بیفتد، اما اگر وضو یا غسل جبیره ای برای نمازهای خود گرفته باشد، می تواند با همان غسل و وضو طواف خود را انجام دهد.
فرق وضوی جبیره ای با تیمم
ان قلت:
وضوی جبیره هم طهارت اضطراریه است و چه فرقی با تیمم می کند؟
قلت:
ظاهر ادله وضوی جبیره این است که وضوی ماموربه مجروح و مکسور، همین وضوی جبیره است و بعد از رفع عذر هم همان وضو باقی است.
صحیحه عبد الرحمن بن الحجاج: مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَنْ مُحَمَّدِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ جَمِيعاً عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ عَبْدِ الرَّحْمَنِ بْنِ الْحَجَّاجِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا الْحَسَنِ الرِّضَا ع عَنِ الْكَسِيرِ تَكُونُ عَلَيْهِ الْجَبَائِرُ أَوْ تَكُونُ بِهِ الْجِرَاحَةُ كَيْفَ يَصْنَعُ بِالْوُضُوءِ وَ عِنْدَ غُسْلِ الْجَنَابَةِ وَ غُسْلِ الْجُمُعَةِ فَقَالَ يَغْسِلُ مَا وَصَلَ إِلَيْهِ الْغَسْلُ مِمَّا ظَهَرَ مِمَّا لَيْسَ عَلَيْهِ الْجَبَائِرُ وَ يَدَعُ مَا سِوَى ذَلِكَ مِمَّا لَا يَسْتَطِيعُ غَسْلَهُ وَ لَا يَنْزِعُ الْجَبَائِرَ وَ لَا يَعْبَثُ بِجِرَاحَتِهِ. [3]
سوال روایت از این است که کسیر برای وضوی معهود خود که تا محدث نشود باقی است، چه باید بکند و امام علیه السلام می فرماید وضوی جبیره بگیرد و ظاهرش این است که وضوی ماموربه معهود او همین وضوی جبیره است.
گرچه انصراف دلیل به جایی است که شخص از وضوی اختیاری عاجز باشد، اما بعد از این که وضوی جبیره مشروع شد، روایت می گوید وضوی او همین وضوی جبیره است و همه آثار طهارت وضوئیه بر آن مترتب می شود.
آقای خوئی فرموده: کسی که برای نماز صبح تیمم کرده و عاجز از طواف با وضو است، و یقین ندارد که تا آخر وقت متمکن از وضو شود، استصحاب استقبالی می کند که عذر تا آخر وقت باقی است و اثرش این است که الان می تواند با تیمم طواف کند و از احرام خارج شود و اگر بعدا عذر برطرف شد، دوباره با وضو طواف می کند و اقلا مدتی راحت گشته و چون ظاهرا از احرام خارج گشته، اجتناب از تروک احرام بر او لازم نیست. اگر هم تا آخر وقت جهلش باقی ماند هم اعمالش صحیح است. مثال دیگر زن هایی هستند که عاجز از رمی جمره هستند. استصحاب استقبالی عجز می کنند و نائب می گیرند.
این مطلب از قدیم مطرح بوده و مورد اشکال قرار گرفته است. از معاصرین هم آقای سیستانی اشکال کردند. وجه اشکال این است که گفته می شود گاهی موضوع جواز استنابه عبارت است از اینکه من کان عاجزا الی آخر الوقت عن رمی جمره العقبه که زمان (آخر الوقت) قید موضوع است، در این صورت حق با آقای خوئی است.
استصحاب استقبالی می گوید این عجز تا آخر وقت باقی است و لذا موضوع استنابه درست می شود. اما گاهی موضوع این طور نیست و زمان قید متعلق است. رمی جمره العقبه در نهار عید واجب است. قید را بخواهیم لحاظ کنیم، حالت سابقه ندارد. مثلا روز نهم ذی الحجه امکان رفتن به جمرات نیست، به زن بگویند شما قادر بر رمی جمره عقبه روز عید هستی؟ اگر بدانید فی علم الله ولو در آخر وقت قادر هستید می گوید بله. یا مثلا اول روز عید شلوغ است ولی تجربه دارد و می داند که مثلا تا قبل از غروب خلوت می شود. این خانم قادر بر رمی جمره عقبه در روز عید هست ولو الان که اول صبح است قادر نیست. پس باید زمان قید موضوع باشد نه قید متعلق تا حرف آقای خوئی درست باشد. اما ظاهر ادله در مثال رمی جمره این است که قید متعلق است.
و اگر بگوید استصحاب می کنم که الان که عاجزم، پس تا آخر وقت از رمی عاجزم، پس موضوع جواز استنابه که عبارت است از عاجز از رمی یوم العید محقق است، اصل مثبت خواهد شد.
در ما نحن فیه نیز همین اشکال جاری است و با استصحاب عجز از طواف با وضو تا قبل از ظهر عرفه، اثبات موضوع نمی شود، بلکه شاید همین الان قادر بر طواف با وضو تا قبل از ظهر عرفه باشد و چون شک دارد، شبهه مصداقیه می شود و یقین سابق به عجز وجود ندارد تا استصحاب شود.
یعنی شاید بر صرف الوجود طواف تا قبل ظهر عرفه، قادر باشد و نمی شود بگوید الان که عاجز از حصه ای از طواف با وضو هستم، پس بر صرف الوجود طواف با وضو در این مدت یک هفته مثلا عاجز هستم و این ثابت نمی شود مگر بنا بر اصل مثبت.
جواب به خفاء واسطه هم ناصحیح است و مسامحات عرف اعتبار ندارد، مثل این که عرفا در دست من چسب نیست، پس آب که ریختم دستم شسته شد، این ها اصل مثبت است و خفاء واسطه در این موارد ناصواب است.