بسمه تعالی
موضوع: مسأله 15 و 16 /فصل فی الستر و الساتر /کتاب الصلاة
فهرست مطالب:
کفایت ستر فعلی در أفعال نماز. 2
ساتر های مجاز در ستر صلاتی.. 4
دلیل مرحوم خویی بر لزوم ستر با ثوب.. 5
دلیل مرحوم داماد بر لزوم ستر با ثوب.. 6
بررسی کلام مرحوم امام در عدم کفایت ستر با گل.. 7
نظر نهایی استاد در بحث ستر صلاتی.. 8
خلاصه مباحث گذشته:
در جلسه قبل بحث پیرامون مسأله 11 تا 14 به پایان رسید.
مسأله پانزدهم
هل اللازم أن يكون ساتريته في جميع الأحوال حاصلا من أول الصلاة إلى آخرها أو يكفي الستر بالنسبة إلى كل حالة عند تحققها مثلا إذا كان ثوبه مما يستر حال القيام لا حال الركوع فهل تبطل الصلاة فيه و إن كان في حال الركوع يجعله على وجه يكون ساترا أو يتستر عنده بساتر آخر أو لا تبطل وجهان أقواهما الثاني و أحوطهما الأول و على ما ذكرنا فلو كان ثوبه مخرقا بحيث تنكشف عورته في بعض الأحوال لم يضر إذا سد ذلك الخرق في تلك الحالة بجمعة أو بنحو آخر و لو بيده على إشكال في الستر بها
کفایت ستر فعلی در أفعال نماز
صاحب عروه در این مسأله فرموده است: گاهی ساتر انسان در نماز به نحوی است که تا زمان قیام ساتر است و وقتی به رکوع می رود یا به سجود می رود دیگر ساتر نیست مثلاً لباس زیر او پاره شده است و در حال قیام، لباس فشرده است و پارگی دیده نمی شود ولی اگر به سجده یا رکوع برود دیده می شود؛ آیا باید ساتر به نحوی باشد که برای کل نماز کافی باشد یا همین که فعلاً ساتر باشد و در حالات دیگر ساتر را تحصیل کند (مثل این که در حال رکوع پارگی را جمع کند یا پارچه ای قرار دهد) کفایت می کند؟
صاحب عروه فرموده است أحوط این است که از ساتر را به گونه ای تنظیم کند که تا آخر نماز کفایت کند ولی أقوی این است که همین که در هر حالت ساتر داشته باشد کفایت می کند که هر چند اگر علاج نمی کرد ساتر در حال قیام برای ستر در حال رکوع کفایت نمی کند ولی به هر حال ستر در جمیع أحوال نماز مراعات شده است و شرط حاصل شده است. و انصافاً این مطلب صاحب عروه صحیح است زیرا اطلاقات بیش از این اقتضا نمی کند.
وجه احتیاط این است که: در روایات گفته اند «الرجل یصلی فی قمیص واحد قال اذا کان کثیفاً فلا بأس» «لا بأس بالمرأة أن تصلی فی درع و خمار» که قمیص و درع و خمار از ابتدا ساتر نسبت به جمیع أحوال نماز می باشد و لذا برخی احتیاط کرده اند.
و جواب از این روایات و وجه عدم لزوم این احتیاط این است که: از این روایات بیش از این استفاده نمی شود که خواسته اند کاری کنند که در حال رکوع هم عورت منکشف نشود (و نیاز به علاج نداشته باشد) و اگر لنگش را به گونه ای بسته است که در حال قیام چیزی دیده نمی شود ولی در حال رکوع بعض عورتش بیرون می زند و می گوید در حال سجود فکری می کنم یا لنگ را جوری می بندم که بدن را بیشتر ستر کند یا از پارچه ای استفاده می کنم که اشکالی ندارد.
عدم کفایت ستر با دست
«فلو كان ثوبه مخرقا بحيث تنكشف عورته في بعض الأحوال لم يضر إذا سد ذلك الخرق في تلك الحالة بجمعة أو بنحو آخر و لو بيده على إشكال في الستر بها»
صاحب عروه می فرماید: اگر لباسش پاره است به گونه ای که عورتش در حال رکوع یا سجود منکشف می شود مشکلی ندارد و هنگام رکوع و سجود پارگی را با جمع کردن پارگی و به هم فشردن آن یا به نحوی دیگر ولو با دستش ستر می کند. البته در ستر با دست در حال رکوع و سجود خلاف احتیاط مستحب است.
لم یضرّ یعنی اشکال ندارد و وقتی در کنار آن علی اشکال ذکر می شود به معنای احتیاط مستحب می شود که ستر با غیر دست باشد. دقّت کنید که گاهی در رساله چنین می گویند «فی جوازه اشکال» و گاهی می گویند «یجوز علی اشکال» که احتیاط مستحب می شود زیرا فتوای به جواز می دهد. «یجب علی اشکال» یعنی هر چند فتوای به وجوب می دهم ولی با این فرق می کند که بگویم «یجب بلااشکال» ولی از نظر عوام و مقلّدین فرقی ندارد که مجتهد بگوید «یجب» یا بگوید « یجب علی اشکال» و هر دو فتوای به وجوب است و لکن طلابی که دنبال بحث است با تعبیر «یجب علی اشکال» پی می برند که در اینجا اشکالی وجود دارد که باید برای آن جواب پیدا کنند. و در محل بحث هم «یجوز علی اشکال» مثل «یجوز» فتوای به جواز است ولی احتیاط مستحب وجود دارد و طلاب محصل هم بدانند که منشأیی برای اشکال در جواز اینجا وجود دارد که دنبال آن بروند.
انصافاً فتوای به این مطلب مشکل است زیرا اگر بنا بود ستر عورت با دست کافی باشد دیگر لازم نبود لباس بپوشد و با دو دست خود عورت را می پوشاند در حالی که روایات می گفت این مقدار کافی نیست و «یصلی فی ثوب، و یصلی فی ازار» داشت. بله اگر با دست خود پارگی را جمع کند در این صورت لباسش ساتر عورت او شده است و اشکالی ندارد ولی اگر پارگی باز باشد «یصلی فی قمیص» از این که با دست عورت پوشانده شود انصراف دارد و ظاهر روایات این است که با ساتر خارجی عورت خود را ستر کند نه این که با بعض جسدش، عورت را ستر کند.
و اگر شک کنیم که آیا ساتر باید به گونه ای باشد که تا آخر نماز کافی باشد یا جایز است در حال قیام ساتر حال قیام داشته باشد و در حال رکوع به فکر ساتر بیفتد و ساتر را تحصیل کند؟ با شک در حکم شرعی برائت از شرطیت زائده جاری می کنیم و می گوییم لازم نیست حتماً از ابتدای نماز ساتر را به نحوی تنظیم کنی که تا آخر نماز کفایت کند و نیازی به علاج نداشته باشد.
مسأله شانزدهم
الستر الواجب في نفسه من حيث حرمة النظر يحصل بكل ما يمنع عن النظر و لو كان بيده أو يد زوجته أو أمته كما أنه يكفي ستر الدبر بالأليتين و أما الستر الصلاتي فلا يكفي فيه ذلك و لو حال الاضطرار بل لا يجزي الستر بالطلي بالطين أيضا حال الاختيار نعم يجزي حال الاضطرار على الأقوى و إن كان الأحوط خلافه و أما الستر بالورق و الحشيش فالأقوى جوازه حتى حال الاختيار لكن الأحوط الاقتصار على حال الاضطرار و كذا يجزي مثل القطن و الصوف الغير المنسوجين و إن كان الأولى المنسوج منهما أو من غيرهما مما يكون من الألبسة المتعارفة
ساتر های مجاز در ستر صلاتی
صاحب عروه می فرماید: ستر صلاتی با ستر غیر صلاتی تفاوت دارد؛ ستر غیر صلاتی با هر چیزی که مانع از نظر أجنبی بشود محقق می شود ولو تاریکی شب یا رفتن در آبی که زلال نیست. ولی در ستر صلاتی حتّی در حال اضطرار هم کفایت نمی کند که با دست خود، عورت را ستر کند و اگر لباس ندارد نماز او نماز عاریاً خواهد بود که باید با ایماء رکوع و سجود کند. و حتّی با گل و گچ و مانند آن نیز ستر عورت در حال اختیار کافی نیست ولی در حال اضطرار جایز است.
ولی امام قدس سره فرموده اند: در حال اضطرار هم ستر با طین جایز نیست به این معنا که اگر لباس ندارد وظیفه اش نماز با رکوع و سجود نیست بلکه نماز ایمائی است و ستر با طین باعث نمی شود که وظیفه اش نماز با رکوع و سجود شود.
صاحب عروه می فرماید: ستر با گیاه و برگ درختان در حال اختیار هم جایز است یعنی حتّی اگر لباس هم دارد می تواند عورت خود را با گیاه ستر کند و نماز بخواند. و ستر با پنبه و پشم غیر بافته شده نیز در حال اختیار جایز است.
پس نظر صاحب عروه متوسط شد که: طلی با طین در حال اضطرار مجزی است یعنی اگر لباس ندارد می تواند با طلی به طین نماز اختیاری و با رکوع و سجود اختیاری بخواند ولی فرموده اند احتیاط مستحب این است که دو نماز بخواند یک نماز با رکوع و سجود اختیاری با طلی به طین و یک نماز هم به صورت ایمائی بخواند.
ولی امام قدس سره فرمودند: طلی به طین در حال اضطرار هم جایز نیست.
مرحوم خویی فرموده اند: طلی با طین یا جصّ و نیز گیاه و پنبه و پشم دوخته نشده که صدق ثوب بر آن نمی کند در حال اختیار مجزی نیست و اگر می توانی لباس بپوشی نمی توانی این موارد را ساتر قرار بدهی ولی اگر لباس نداری و مضطرّ هستی این موارد مجزی است و نوبت به نماز ایمائی نمی رسد و این مطلب به خاطر روایات است مثلاً روایت می گوید «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْعَمْرَكِيِّ الْبُوفَكِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ قُطِعَ عَلَيْهِ- أَوْ غَرِقَ مَتَاعُهُ فَبَقِيَ عُرْيَاناً- وَ حَضَرَتِ الصَّلَاةُ كَيْفَ يُصَلِّي- قَالَ إِنْ أَصَابَ حَشِيشاً يَسْتُرُ بِهِ عَوْرَتَهُ- أَتَمَّ صَلَاتَهُ بِالرُّكُوعِ وَ السُّجُودِ- وَ إِنْ لَمْ يُصِبْ شَيْئاً يَسْتُرُ بِهِ عَوْرَتَهُ أَوْمَأَ وَ هُوَ قَائِمٌ[1]» که سه مرحله کرد اگر لباس داری با لباس نماز بخوان و اگر لباس نداری و عریان هستی با گیاه یا هر چیز دیگری که عورت را ستر می کند و لو مصداق ثوب نباشد، نماز بخوان و اگر این ها را هم پیدا نکردی نماز ایمائی بخوان که اطلاق دارد و شامل این صورت هم می شود که می توانی با دست خود ستر عورت کنی.
مرحوم آسید عبدالهادی شیراز و آشیخ محمد تقی جواهری فرموده اند: در حال اختیار هر ساتر مثل طلی به طین و ستر با حشیش مجزی است ولی ستر با دست مجزی نیست زیرا خلاف ظاهر روایات است.
دلیل مرحوم خویی بر لزوم ستر با ثوب
دلیل کسانی مثل مرحوم خویی و مرحوم داماد که ستر با ثوب را لازم دانسته اند (و فرموده اند ستر با طین و حشیش و پنبه بافته نشده یا کاغذ و چسب، جایز نیست و باید ثوب باشد) این است که:
مرحوم خویی فرموده است: وقتی روایات را بررسی می کنیم تعبیر «یصلی فی قمیص» و «یصلی فی ثوب» دارد. و در روایتی نیز ذکر شده است که«مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْعَمْرَكِيِّ الْبُوفَكِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ قُطِعَ عَلَيْهِ- أَوْ غَرِقَ مَتَاعُهُ فَبَقِيَ عُرْيَاناً- وَ حَضَرَتِ الصَّلَاةُ كَيْفَ يُصَلِّي- قَالَ إِنْ أَصَابَ حَشِيشاً يَسْتُرُ بِهِ عَوْرَتَهُ- أَتَمَّ صَلَاتَهُ بِالرُّكُوعِ وَ السُّجُودِ- وَ إِنْ لَمْ يُصِبْ شَيْئاً يَسْتُرُ بِهِ عَوْرَتَهُ أَوْمَأَ وَ هُوَ قَائِمٌ[2]» اگر ثوب نداشت در حشیش و أمثال آن نماز می خواند و اگر حشیش و أمثال آن را هم نداشت نماز ایمائی می خواند؛ که می فهمیم در حال اختیار باید با ثوب نماز خواند و در حال اضطرار هم اگر ستر با گیاه و گچ و گل و أمثال آن ممکن است بر نماز ایمائی مقدم است.
و کسی که روزنامه به خود می چسباند عرفاً عاری است (و تعبیر بقی عریاناً که در روایت آمده است بر آن صادق است) و عاری به این معنا است که لابس ثوب نیست و عریان و لخت است به این معنا نیست که ساتر عورت نیست بلکه به این معنا است که لباس ندارد. البته اگر کسی مثلاً با کاغذ دیواری مثل لنگ خود را بپوشاند ثوب کاغذی است و اشکالی ندارد ولی ما مثال زدیم به این که مثلاً دور ران خود را چسب می زند و کاغذ به آن می چسباند و باز عورت خود را نیز چسب می زند و کاغذی را هم به آنجا می چسباند که چنین شخصی عرفاً عاری است و لابس ثوب نیست.
مرحوم خویی فرموده است روایت أبی البختری مؤیّد حرف ما می باشد؛
عَبْدُ اللَّهِ بْنُ جَعْفَرٍ الْحِمْيَرِيُّ فِي قُرْبِ الْإِسْنَادِ عَنِ السِّنْدِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِي الْبَخْتَرِيِّ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ ع أَنَّهُ قَالَ: مَنْ غَرِقَتْ ثِيَابُهُ فَلَا يَنْبَغِي لَهُ أَنْ يُصَلِّيَ- حَتَّى يَخَافَ ذَهَابَ الْوَقْتِ يَبْتَغِي ثِيَاباً- فَإِنْ لَمْ يَجِدْ صَلَّى عُرْيَاناً جَالِساً يُومِئُ إِيمَاءً- يَجْعَلُ سُجُودَهُ أَخْفَضَ مِنْ رُكُوعِهِ- فَإِنْ كَانُوا جَمَاعَةً تَبَاعَدُوا فِي الْمَجَالِسِ- ثُمَّ صَلَّوْا كَذَلِكَ فُرَادَى[3]
اگر لباس کسی در دریا افتاده است باید قبل از ضیق شدن وقت دنبال لباس بگردد؛ اگر جایز است که انسان با گیاه های اطراف دریا خودش را بپوشاند چرا لازم است که دنبال لباس بگردد؛ روایت اطلاق دارد و شامل صورتی که أطراف شخص در دریا گیاه وجود دارد می شود مثل أطراف رود کارون و رود دجله و فرات و برگ های درشتی هم دارد که اگر چند برگ را به خود بچسباند برای ستر عورت کفایت می کند.
مناقشه
به نظر ما این روایت غیر از ضعف سند به خاطر أبی البختری وهب بن وهب که تعبیر أکذب البریّه راجع به او شده است؛ دلالتش بر فرمایش مرحوم خویی ناتمام است زیرا روایت تعبیر کرده است که اگر لباس پیدا نکرده نماز عریان با حالت نشسته می خواند یعنی فرض کرده است یا نماز با لباس است یا نماز عریان به صورت نشسته ایمائی خوانده می شود که ظاهرش این است که چیز دیگری برای ستر نبوده است و گلی هم نبوده است که به بدن بچسبد و گل های معمولی به بدن نمی چسبد. (تذکّر: این که روایت فرموده است نشسته نماز بخواند به این خاطر است که ممکن است ناظر أجنبی باشد ولی اگر ناظر أجنبی نبود نماز ایمائی ایستاده می خواند.)
دلیل مرحوم داماد بر لزوم ستر با ثوب
مرحوم داماد مثل مرحوم خویی به صاحب عروه اشکال کرده است که چرا فرموده است در حال اختیار ستر با گیاه کافی است؟ صحیحه علی بن جعفر می گوید: «مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنِ الْعَمْرَكِيِّ الْبُوفَكِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَخِيهِ مُوسَى ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الرَّجُلِ قُطِعَ عَلَيْهِ- أَوْ غَرِقَ مَتَاعُهُ فَبَقِيَ عُرْيَاناً- وَ حَضَرَتِ الصَّلَاةُ كَيْفَ يُصَلِّي- قَالَ إِنْ أَصَابَ حَشِيشاً يَسْتُرُ بِهِ عَوْرَتَهُ- أَتَمَّ صَلَاتَهُ بِالرُّكُوعِ وَ السُّجُودِ- وَ إِنْ لَمْ يُصِبْ شَيْئاً يَسْتُرُ بِهِ عَوْرَتَهُ أَوْمَأَ وَ هُوَ قَائِمٌ[4]»
مرحوم داماد فرموده اند: مغروس در ذهن علی بن جعفر این بوده است که مادامی که ثوب دارد باید با ثوب نماز بخواند و امام علیه السلام نیز این ارتکاز علی بن جعفر را تأیید کرد که اگر ثوب دارد با ثوب نماز بخواند ولی اگر ثوب نداشت نوبت به ستر با گیاه می رسد.
و مؤیّد این مطلب صحیحه صفوان است: مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى أَنَّهُ كَتَبَ إِلَى أَبِي الْحَسَنِ ع يَسْأَلُهُ عَنِ الرَّجُلِ مَعَهُ ثَوْبَانِ- فَأَصَابَ أَحَدَهُمَا بَوْلٌ وَ لَمْ يَدْرِ أَيُّهُمَا هُوَ- وَ حَضَرَتِ الصَّلَاةُ وَ خَافَ فَوْتَهَا- وَ لَيْسَ عِنْدَهُ مَاءٌ كَيْفَ يَصْنَعُ قَالَ يُصَلِّي فِيهِمَا جَمِيعاً[5]. در فرضی که علم اجمالی دارد یکی از دو لباسش نجس شده است حضرت فرمود در هر کدام یک نماز می خواند؛ اگر ستر با گیاه برای نماز در حال اختیار کفایت می کرد دیگر نیازی به احتیاط و اعاده نماز وجود نداشت و از بیابان گیاهی بر می داشت و ستر می کرد و نماز می خواند.
مناقشه
انصافاً فرمایش مرحوم داماد هم ناتمام است؛ ظاهر صحیحه صفوان این است که راه دیگری برای نماز با ستر عورت ندارد و در روایت فرض شده است که مشکل سائل علم اجمالی به نجاست أحدالثوبین است و از این جهت حضرت خواسته اند مشکل را حل کنند نه این که فرض کرده باشد ساتری غیر ثوب وجود دارد آیا سراغ آن برود یا نرود؟
یا همان صحیحه علی بن جعفر که سؤال می شود «لباس هایش غرق شده است و ثوبی ندارد که در آن نماز بخواند» حضرت می فرماید «اگر حشیش وجود دارد با حشیش ستر کند» در ذهن علی بن جعفر این بوده است که چیزی برای ستر عورت ندارد و حضرت ابتدا راه نشان می دهند که اگر گیاه هست از گیاه برای ستر استفاده کن؛ چون افراد نوعاً غافل اند و فکر می کنند انسان تنها با لباس خودش را ستر می کند و بحث شرعی نیست بلکه بحث این است که أصلاً التفات ندارند که با گیاه ستر کنند. مثل این که زنی سؤال می کند که من چادر ندارم و برادر شوهرم یک دفعه وارد اتاق می شود که در جواب او گفته می شود اگر روزنامه داری روزنامه روی سر خودت بکش؛ این زن توجّه ندارد که ممکن است روزنامه ای باشد و با روزنامه بتواند ستر رأس کند و لذا راه را به او نشان می دهد.
و واقعاً اگر ممکن باشد که انسان با گیاه و مانند آن خودش را ستر کند این روایات ظهور عرفی ندارد که حتماً باید با ثوب باشد و ظهور عرفی ندارد که ستر با گیاه و نیز ستر با گل جایز نیست.
بررسی کلام مرحوم امام در عدم کفایت ستر با گل
و کلام امام قدس سره هم عجیب است که: «اگر گل دارد باز باید نماز ایمائی بخواند زیرا روایت نگفته است نماز اختیاری بخوان بلکه فرمود ان اصاب حشیشاً یستر به عورته و الا صلی جالسا»؛ زیرا ظهور عرفی حشیش این است که مثال برای مطلق ساتر خارجی است و حشیش خصوصیتی ندارد و گل و گچ هم فرقی ندارد. در روایات می گفت رکوع و سجود نکنید به این خاطر که «یبدو ما خلفه» و اگر شخصی دو کیلو گل یا گچ به خودش بچسباند دیگر یبدو ما خلفه نخواهد بود.
بله مطلبی است که: این مطالب راجع به مرد است که می خواهد ستر عورت کند ولی اگر زنی است که چادر ندارد لازم نیست روزنامه به سر خود بکشد؛ زیرا روایت می گوید: وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ يُونُسَ بْنِ يَعْقُوبَ أَنَّهُ سَأَلَ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الرَّجُلِ- يُصَلِّي فِي ثَوْبٍ وَاحِدٍ قَالَ نَعَمْ- قَالَ قُلْتُ: فَالْمَرْأَةُ قَالَ لَا- وَ لَا يَصْلُحُ لِلْحُرَّةِ إِذَا حَاضَتْ إِلَّا الْخِمَارُ إِلَّا أَنْ لَا تَجِدَهُ[6] زن بالغه باید با خمار نماز بخواند (در برخی روایات تعبیر به ملحفه دارد که لحاف های نازک بوده است و شبیه پرده بوده است) و اگر خمار ندارد اشکال ندارد. و دلیلی نداریم که اگر زن چادر ندارد باید روزنامه روی سر خود قرار دهد. و ما بین موی سر زنان و عورت مردان احتمال فرق می دهیم.
نظر نهایی استاد در بحث ستر صلاتی
و لذا به نظر ما در حال اختیار ولو ثوب دارد هر ساتر خارجی مجزی است و اگر ثوب نداشت و ساتر دیگر داشت (مثل گل، گچ، روزنامه و أمثال آن) اگر به حرج نمی افتد ساتر دیگر متعیّن است. ولی زن برای ستر غیر عورتش لازم نیست اگر ثوب ندارد از ساتر خارجی دیگر استفاده کند. و روایت هم تعبیر کرد که «إلا أن لا تجد الخمار» و این زن هم لاتجد الخمار است و لذا می تواند با موی باز نماز بخواند. بله اگر نامحرم حاضر باشد باید هر چه می تواند به سر خود بکشد ولو روزنامه باشد.
این بحث تمام شد. بحث بعد أحکام مصلی است که ان شاء الله در روز 6 شهریور سه شنبه قبل از عید غدیر بحث را دنبال خواهیم کرد.
اللهم کن لولیک الحجة بن الحسن صلواتک علیه و علی آبائه فی هذه الساعه و فی کل ساعه ولیاً و حافظاً و قاعداً و ناصراً و دلیلاً و عیناً حتّی تسکنه أرضک طوعاً و تمتّعه فیها طویلاً