جلسه 7-865
یکشنبه – 09/07/1402
أعوذ باللّه من الشیطان الرجیم بسم الله الرحمن الرحیم الحمد للّه ربّ العالمین و صلّی الله علی سیّدنا محمّد و آله الطاهرین سیّما بقیّة اللّه في الأرضین و اللعن علی أعدائهم أجمعین.
بحث راجع به ذکر رکوع بعد از وصول به حد رکوع و قبل از استقرار بود که سهوا اگر کسی در این حال ذکر رکوع را بگوید برخی مثل مرحوم آقای حکیم و آقای سیستانی فرمودند اعاده ذکر لازم نیست.
البته ما هم این مطلب را بعید نمیدانیم چون دلیل ما و لو برای احتیاط واجب در لزوم استقرار اجماع است، و اجماع دلیل لبی است و قدرمتیقن از اجماع و لو برای شرطیت ذکر این است که طمأنینه در حال التفات شرط ذکر است نه مطلقا چون اجماع دلیل لبی است قدرمتیقن این است که الطمأنینه و لو شرط است در ذکر و لکن قدرمتیقن این است که مختص است به حال التفات و بالاتر بگوییم مختص است به ذکر واجب. آن هم نه اولین ذکر و لو چند ذکر بگوید که یکی از اینها را باید همراه با طمأنینه بگوید، بیشتر از این ما دلیل بر وجوب و شرطیت طمأنینه در حال ذکر نداریم.
در مستمسک هم به این وجه در آخر کلامشان اشاره کردند.
اما آقای سیستانی که فرمودند در تعلیقه عروه الاظهر عدم وجوب الاعادة اذا اتی به سهوا فی حال عدم الاستقرار، با توجه به مطالبی که ایشان در تقریراتشان است ما اینطور خلاصه میکنیم فرمایش آقای سیستانی را میگوییم ایشان فرموده ظاهرا تسالم هست بر اینکه ذکر رکوع در حال رکوع اسم مصدری باید باشد نه در حال رکوع مصدری. رکوع مصدری یعنی آن حال هوی و انحناء، رکوع اسم مصدری ایشان میگوید از زمانی شروع میشود که مکث بکند توقف بکند، پس تا قبل از توقف عقیب انحناء رکوع اسم مصدری حادث نشده است و ذکر رکوع مجزی نیست، بعد از شروع توقف در حال رکوع که رکوع اسم مصدری آغاز میشود شما ذکر رکوع را بگویید. ذکر رکوع مشروط است به اینکه در حا رکوع اسم مصدری باشد، و رکوع اسم مصدری هم ایشان فرموده و هو فی حالة المکث آناما، در زمانی است که مکث بکنید قبل از مکث و توقف رکوع اسم مصدری حاصل نمیشود. بعد از اینکه مکث کردید که مجازید ذکر رکوع بگویید دیگر حق تحرک ندارید، و لذا اینکه ما دیروز میگفتیم در حال هوی بیشتر چرا نتواند ذکر بیشتر بگوید ایشان جواب میدهد میگوید اگر هوی همچنان ادامه دارد و لو هوی مستحب، به حد اعلای رکوع، هنوز رکوع اسم مصدری محقق نشده، حق ذکر گفتن ندارد. بعد که مکث کرد از زمانی که مکث کرد رکوع اسم مصدری شروع میشود، آن وقت ذکر رکوع میگوید و بعد از حصول مکث شرعا واجب است استقرار تا آخرین زمان رکوع، و لذا ایشان در مسأله 23 که صاحب عروه میگوید اگر توقف کرد در حال رکوع میخواهد بعد از توقف رکوع حداکثری بجا بیاورد یا رکوع حداکثری بود میخواهد رکوع حداقلی بجا بیاورد یک مقدار بیاید بالا مجاز است، آقای سیستانی فرمودند نخیر مجاز نیست، توقف که کرد در حال رکوع دیگر بعد از او حق تحرک بیشتر یا کمتر را ندارد. اذا رکع فلیتمکن.
ولی این واجب در نماز است، این شرط ذکر نیست، شرط ذکر این است که در حال رکوع اسم مصدری باشد یعنی در حال مکث باشد. دقت کنید! ما یک تحرک به سمت راست و چپ داریم، یک تحرک با هوی یا نهوض از بالا به پایین یا از پایین به بالا داریم. مقوم رکوع اسم مصدری به نظر آقای سیستانی این است که تحرک از بالا به پایین یا پایین به بالا نداشته باشید مکث کنید نه در حال هوی باشید نه در حال نهوض. این مقوم رکوع اسم مصدری است. و ذکر باید در این حال باشد نه در حال هوی نه در حال نهوض. اما اذا رکع فلیتمکن یک واجب بیشتری را میگوید میگوید وقتی حادث شد مکث با حدوث مکث رکوع اسم مصدری محقق شد تحرک مطلقا جایز نیست، چه از بالا به پایین چه از چپ به راست چه از راست به چپ. اذا رکع فلیتمکن، پس ما یک استقرار به معنای این داریم که تحرک نداشته باشد چه از چپ به راست چه از راست به چپ چه از بالا به پایین چه از پایین به بالا، این بعد از حدوث مکث واجب است در حال رکوع، یک مطلب دیگری است که شرط ذکر است که ذکر در حال رکوع اسم مصدری باشد که متقوم است به مکث، مکث یعنی از بالا به پایین نروی از پایین به بالا هم نروی، برسی به یک حدی از رکوع متوقف بشوی، آن وقت بگویی سبحان الله سبحان الله سبحان الله، و اگر یک بار گفتی سبحان الله در حال مکث بار دوم سبحان الله را در حال هوی بیشتر یا در حال نهوض بگویی آن را هم باید اعاده کنی. چون رکوع اسم مصدری متوقف است بر مکث نه حدوث مکث، اگر حدوث مکث شد ولی در ادامه باز هوی بیشتر خواستی بکنی این دیگر رکوع اسم مصدری نیست. رکوع اسم مصدری یعنی مکث کنی، بالا نهوض الی القیام این رکوع اسم مصدری نیست، هوی بیشتر رکوع اسم مصدی نیست، اما به طرف راست و چپ تکان خوردن رکوع اسم مصدری هست ولی خلاف اذا رکع فلیتمکن است که بحث دیگری است.
ایشان و لذا باید در تعلیقه عروه توضیح میداد، توضیح کافی نیست، تعلیقه را به عروه زدند عروه میگوید اگر به رکوع رسید هنوز مستقر نشده است ذکر رکوع را گفت سهوا اعاده کند ایشان میگوید اعاده لازم نیست این اطلاق دارد شامل حرکت از بالا به پایین یا پایین به بالا هم میشود، آنجا که ایشان نظرش این است که ذکر باید اعاده بشود. اگر سهوا هم در حال هوی بیشتر ذکر رکوع را بگوید این رکوع اسم مصدری نیست، یا در حال نهوض ذکر رکوع را بگوید آن رکوع اسم مصدری نیست، و باید اعاده بشود ذکر چون واجب ذکر فی حال الرکوع الاسم المصدری است که متقوم است به مکث، مکث به معنای اینکه نه در حال هوی باشد نه در حال نهوض، و لذا ایشان فرمودند در ذیل مسأله 15، پیرمردهایی که قادر نیستند تسبیح را در حال مکث بگویند، بعد از حد رکوع میتواند سبحان الله بگوید ولی در حال هوی بیشتر یا در حال نهوض، ایشان فرمودند اگر اینجوری است لازم نیست ذکر رکوع بگوید، اگر در آن آنِ مکث میتواند یک سبحان الله بگوید بگوید اگر آن را هم نمیتواند فدای سرش. چرا؟ برای اینکه واجب ذکر رکوع است در حال رکوع اسم مصدری که متقوم به مکث است، در آن مکث سبحان الله میتوانی بگویی بگو اگر نمیتوانی بگویی ذکر رکوع ساقط است. اینکه صاحب عروه گفته مخیر هستی یک بخشی از تسبیح را قبل از مکث بگویی قبل از استقرار، یا یک بخشی از تسبیح را بعد از شروع در نهوض بگویی تا مادامی که رکوع عرفی مختل نشده است، آقای سیستانی فرمودند نخیر رکوع اسم مصدری در آن مکث است، نه قبل از مکث و نه بعد از مکث هیچکدام رکوع اسم مصدری نیست. ولی فکر نکنید حالا که رکوع اسم مصدری نیست این آقا عاجز از رکوع اسم مصدری یا کسی سهوا رکوع اسم مصدری بجا نیاورد، چطور؟ حواسش نبود رفت به رکوع بدون مکث سر از رکوع برداشت فکر نکنید من میگویم این نمازش باطل است، نه، نمازش صحیح است، برای اینکه فریضه رکوع مصدری است ارکعوا در قرآن یعنی رکوع مصدری بجا بیاورید انحنوا انحناء کنید اوست که مصداق تعظیم است، رکوع اسم مصدری که البته این را بگویم رکوع اسم مصدری که ایشان میگوید از روایات استفاده شده و سنت است آن متقوم به مکث است ولی این سنت است، فریضه آن رکوع مصدری است رکوع مصدری قوامش به مکث نیست، به جامع بین مکث یا رفع رأس است. آنی که یک سر خم میشود بدون مکث میرود سجده او رکوع مصدری هم نکرده، ولی آنی که میرود منحنی میشود و سر از رکوع بر میدارد، مکث نکرده ولی رفع رأس کرده، رکوع مصدری در حقش محقق شده. ارکعوا محقق شده، فریضه محقق شده، سنت محقق نشده که رکوع اسم مصدری است که از روایات استفاده میشود که نقر کنقر الغراب نباشد، آن رکوع اسم مصدری سنت است که قوامش به مکث است. اما رکوع مصدری قوامش به جامع بین مکث یا رفع رأس بدون مکث است و فریضه محقق میشود و لذا اگر سهوا یا بخاطر شیخوخت متمکن از مکث نیست همین رکوع مصدری که با رفع الرأس هم محقق میشود انجام بدهد فریضه را انجام داده و نمازش صحیح است.
[سؤال: … جواب:] ما از شما یک خواهشی میکنیم در همین ایامی که دیگر ایام سرور اهل بیت است، اشکالات نحوی و صرفی که اشکالاتی بر اساس یک اصطلاح است به آقای سیستانی نکنید. اسم مصدر از مصدر منفک نمیشود ، این یک تعریفی است برای مصدر و اسم مصدر. اصلا اسم مصدر و مصدر را بگذار واقعیت را ببین. اصلا اسم مصدر برای فاعل است یا مفعول است، هر چی، بحث این است: ایشان میگوید حالت انحناء تا زمان مکث فریضه است، آن زمان مکث که هیئت رکوع است او سنت است، و ظاهر اجعلوها فی رکوعکم این رکوع است که در حال مکث است. حالا اسم این را بگذار اسم مصدر بگذار فعل مصدر هر جوری دوست داری اسمش را بگذار، بحث در اسمگذاری نیست، مطلب واضح بشود اسمش مهم نیست. … اجعلوها فی رکوعکم یعنی در همان حال انحناء میتوانی ذکر رکوع بگویی؟، ایشان میگوید ظاهر این است که تسالم اصحاب است و شاهد از روایات هم داریم مثل صحیحه حماد و غیر آنکه واجب ذکر رکوع است در حال رکوع متقوم به مکث، اسم این را گذاشته رکوع اسم مصدری. خیلی مطالب روشن شد که ایشان چی میخواهد بگوید. ایشان منکر نیست که بعد از حد رکوع که آقایان میگویند حد رکوع شرعی مستحب است استمرار تا به جایی برسد که قطره آب هم در کمرش بود تکان نخورد، ولی میگوید به شرط اینکه قبلش مکث نکنی، اگر مکث بکنی جایز نیست از این حال مکث تحرک داشته باشی، تحرک نداشته باش، اذا رکع فلیتمکن، اگر میخواهی به آن مستحب عمل کنی بدون مکث عمل کن، با حال هوی برسانی به آن حالت رکوع حداکثری.
ما این فرمایش ایشان ببینیم آیا ایرادی دارد یا ندارد؟ اصل اینکه اجعلوها فی رکوعکم زمان تحقق رکوع است نه زمان مطلق هوی، حرف درستی است. اما اینکه حتما باید در حال مکث باشد و لو مکث در مقابل هوی نه مکث در مقابل انحراف به چپ و راست، غیر از آن اجماعی که بود بر استقرار در حال ذکر ما دلیل واضحی بر این نداریم، کدام تسالم؟ واقعا تسالم بر این است که انسان ذکر رکوع را بعد از بلوغ به حد شرعی رکوع در حال هوی بیشتر نگوید؟ این غیر از همان اجماع بر استقرار است؟ که در آن هم مناقشه شد. غیر از آن است؟ ما نمیفهمیم. عرف میگوید این کسی پیری زودرس گرفته تا یک هفته دیگر هم دکترها گفتندبا این حالت این زنده نمیماند، این چطور شده، خمیده شده اما چه خمیدگی؟ مثل بال زدن، با کمرش بالا و پایین، نمیگویند شیخ راکع؟ میگویند شیخ راکع و لو مکث ندارد. ایشان بحث شرعی نمیکند میگوید رکوع اسم مصدری قوام عرفیش به مکث است، بحث شرعی بکند میگویید دلیل بیاور. ایشان میگوید قوام عرفی رکوع اسم مصدری به مکث است ذکر رکوع باید در حال رکوع اسم مصدری باشد این را از روایات استفاده کردیم و تسالم اصحاب، ولی اینکه رکوع اسم مصدری متقوم به مکث است این عرفی است.
و واقعا هم این آقا وقتی احداث رکوع کرد حالا در حال رکوع یک مقدار بالا و پایین بشود میگویند راکعٌ. من خیلی برایم واضح نیست که به این راکع نگوید بلکه ظاهر این است که به این میگویند راکع منتها یشتد رکوعه أو یتخفف رکوعه.
[سؤال: … جواب:] رکوع مصدری که فریضه است محقق شده، اگر مکث کند بعد حرکت کند سهوا، عمدا که گفت نمیتواند حرکت کند نه به یمین و یسار نه به بالا و پایین چون اذا رکع فلیتمکن ولی سهوا بعد از حدوث مکث حرکت کرد به سمت پایین، بعد دومرتبه مکث کرد این دو تا رکوع مصدری نیست دو تا رکوع اسم مصدری است خب باشد، فریضه رکوع مصدری است او که دو تا نشد.
بله من قبول دارم، همینی که آقا هم اشکال کردند و ما با شوخی برگزار کردیم، در دلش همین را میخواست بگوید، میخواست بگوید عرفا رکع با راکع اینجور فرق داشته باشد این خلاف وجدان عرفی است. و این قابل قبول است ظاهرا. یعنی عرفا رکع را به احداث رکوع میگویند راکع را به بقاءرکوع میگویند اما حالا بگوییم راکع بقاء رکوع شرط است مکث شرط عرفی است این برای ما واضح نیست. اما ایشان فرمودند تسالم بر اینکه ذکر رکوع باید در رکوع اسم مصدری باشد عرض کردم ما همچون تسالمی برایمان روشن نیست که به این معنا که بعد از بلوغ به حد شرعی تسالم داشته باشیم در حال هوی بیشتر یا در حال نهوض که از حد رکوع شرعی خارج نشود نمیتواند ذکر رکوع را بگوید یک تسالمی غیر از آن اجماع مدعا بر لزوم استقرار، این برای ما واضح نیست. فوقش شما بگویید که بر خلاف ابوحنیفه چون تسالم مسلمین است ابوحنیفه میگفت مکث لازم نیست بگوییم حدوث مکث لازم است به عنوان سنت و ذکر هم بعد از حدوث مکث باشد اما استمرار مکث ما دام استمرار ذکر الواجب این روشن نیست. حالا بخشی از ذکر را در حال هوی بیشتر گفت سهوا، در حال نهوض سهوا گفت ولی از حد رکوع خارج نشده خب اگر واقعا شرط ذکر استقرار نباشد چون اجماع بیشتر از این ما نداریم که در حال التفات استقرار باید داشته باشد بیاییم بگوییم چون در حال رکوع مکثی نبودی باید اینجا اعاده کنی این برای ما واضح نیست.
[سؤال: … جواب:] حالا یکی اختیاری، اصلا یک داروی نشاطآوری خورده رکوع هم که میکند نه بخاطر بحث شرط شرعی استقرار نمیگویم همین صدق عرفی رکوع، خم که میشود در مقابل امیر اینجوری و اینجوری میشود، امیر میگوید اشبیک، میگوید یک داروی نشاطآوری خوردم رکوع که میشوم میخواهم بالا و پایین بشوم، نمی گویند راکعٌ؟ راکعٌ دیگر. … ارکعوا مع الراکعین یعنی ارکعوا، رکوع مصدری ایشان میگوید فریضه است. … دارم اشکال میکنم میگویم فرق بین رکوع مصدری و اسم مصدری گذاشتن به این نحو خلاف متفاهم عرفی است. پس تسالم نیست بر اینی که ایشان میگویند که ذکر رکوع باید در حال رکوع اسم مصدری متقوم به حدوث وبقاء مکث، دقت کنید، باشد. تسالم ما احراز نکردیم.
اما صحیحه حماد واقعا استدلال به صحیحه حماد حالا ایشان میگویند یشهد به روایة حماد ولی شاهد همچین قویای هم نیست. چرا؟ برای اینکه امام علیه السلام یک فعلی را انجام داد فوقش بگوییم صحیحه حماد که فرمود هکذا صل یا حماد این دلیل بر وجوب آن فعلی است که امام صادق علیه السلام انجام داد ولی این حکایت فعل است، واجب بود که بعد از مکث شروع کند ذکر را، چون در روایت داریم: رکع حتی استوی ظهره ثم سبح ثلاثا بترتیل. اما این نشان نمیدهد که این واجب مستقل است این کار، شرط ذکر رکوع این است که در حال مکث باشد، اینها را که نشان نمیدهد چون امام ملتفت بود و این کار را انجام داد اما اینکه شرط رکوع این است که در حال مکث باشد این را نشان نمیدهد، به نحوی که اگر سهوا در حال مکث نبود اعاده کند این را که نشان نمیدهد. شاید به قول ایشان در حال التفات شرط است، شاید شرط نماز است نه شرط ذکر رکوع باید در رکوع اسم مصدری به معنای مکث باشد، استقرار در حال ذکر شرط نماز است، که اگر سهوا ترک کرد شرط نماز را ترک کرده و قابل تدارک نیست حدیث لاتعاد تصحیحش میکند شاید اینجوری بوده. از این صحیحه حماد نتیجه بگیریم که پس اگر در حال هوی بیشتر از حد رکوع شرعی بیشتر میخواهد هوی کند در آن حال ذکر رکوع بگوید اعاده کند ذکر را و لو سهوا ذکر رکوع گفته از این صحیحه حماد استفاده نمیشود. فقط از اجعلوها فی رکوعکم تسبیحات را در رکوع قرار بدهید باید ایشان از آن استفاده کند که رکوع به معنای اسم مصدری است و این را جوابش را عرض کردیم.
از این بحث بگذریم. ما عدم وجوب اعاده ذکر را در حالی که سهوا در حال عدم طمأنینه بگوید قبول کردیم، فقط بخاطر این بحث که اجماع دلیل لبی است و اطلاق ندارد نسبت به حالت سهو و نسیان.
اما مسأله 15: لو لم یتمکن من الطمأنینة لمرض او غیره سقطت لکن یجب علیه اکمال الذکر الواجب قبل الخروج عن مسمی الرکوع و اذا لم یتمکن من البقاء فی حد الرکوع الی تمام الذکر یجوز له الشروع قبل الوصول الی حد الرکوع أو الاتمام حال النهوض.
صاحب عروه میگوید اگر نتواند این پیرمرد یا مریض در حد رکوع بماند در تمام ذکر، مخیر است بخشی از ذکر را قبل از وصول به حد رکوع بگوید، یا ادامه ذکر را بعد از نهوض و قبل از خروج از حد رکوع عرفی بگوید.
آقای خوئی اشکال کرده فرموده آنی که واجب است ذکر فی حال رکوع شرعی است، ما دلیل نداریم حالا که نمیتواند ذکر در حال رکوع شرعی بگوید بخشی از آن را قبل از وصول به حد رکوع شرعی بگوید یا بخشی از آن را بعد از خروج از حد رکوع شرعی بگوید، تکلیف ساقط است، منتها نماز ساقط نیست چون الصلاة لاتسقط بحال، آن مقداری که میتواند در حال حد رکوع شرعی همان مقدار و لو یک سبحان الله بگوید اگر او را هم نمیتواند او هم ساقط است.
آقای سیستانی فرمودند: حال مکث مهم است نه حال حد رکوع شرعی. در حال مکث اگر میتواند تسبیحات را بگوید او واجب است، اگر نمیتواند به همان مقداری که میتواند، آن هم حتی یک سبحان الله اگر نمیتواند بگوید در حال مکث فدای سرش، حتی بعد از وصول به حد رکوع شرعی ولی نمیتواند مکث کند، این پیرمرد این مریض در اختیار خودش نیست میرسد به حد رکوع شرعی باز همینجوری میآید پایین، رسید به پایین به او میگویند حالا اینجا مکث کن با زبان حال میگوید نمیتوانم، مکث نمیتواند بکنم، هر چی میخواهی تا حداکثر رکوع شرعی میروم از آنجا هم بر میگردم اما مکث نمیتوانم بکنم، آقای سیستانی میگوید فدای سرت، تو هر کاری میتواند بکنی فقط مکث نمیتوانی بکنی!! باشه، عیب ندارد، در حال مکث که رکوع اسم مصدری است واجب بود ذکر، اگر عاجزی نگو. این هم فرمایش آقای سیستانی.
ما عرضمان این است که از حد رکوع شرعی تا حد خروج از رکوع شرعی اگر میتواند سه تا سبحان الله بگوید بگوید شرطیت طمأنینه ساقط است، تا اینجا حق با آقای خوئی است که قبل از وصول به حد رکوع شرعی اگر میتواند نباید سبحان الله را بگوید و بعد از خروج از حد شرعی رکوع در حال نهوض اگر میتواند نباید سبحان الله را بگوید و در حال رکوع شرعی در آن مدار رکوع شرعی سبحان الله را بگوید و لو مکث نمیتواند بکند. مشکل کجاست؟ مشکل اینجاست که این پیرمرد خیلی آدم درسخواندهای است، میگوید ببینید نگاه به پیری من نکنید مسأله بلدم، به حد رکوع عرفی برسم، حد رکوع عرفی قبل از حد رکوع شرعی است، به حد رکوع عرفی برسم سبحان الله بگویم ادامهاش را هم تا قبل از خروج از حد رکوع عرفی ادامه بدهم سه تا سبحان الله را میتوانم اما در حد رکوع شرعی نمیتوانم، اینجا به چه دلیل ساقط است از او ذکر کامل؟ طرف میگوید از حد رکوع عرفی که عرف میگوید راکع و لو شارع در روایات گفته اذا وصلت اطراف اصابعک الی رکبتیک اجزأک، هنوز رکوع شرعی محقق نشده، از اینجا شروع کنم سبحان الله، به رکوع شرعی هم که برسم یک مقدارش را میگویم، بعد هم که بر میخیزم چون نمیتوانم بمانم، تا خارج نشدم از حد رکوع سه تا سبحان الله را میتوانم بگویم، چرا آقای خوئی فرموده نه همان حد رکوع شرعی هر چی میتوانی سبحان الله بگوی نمیتوانی فدای سرت، چرا؟
[سؤال: … جواب:] فرض این است که اجعلوها فی رکوعکم، این ظاهرش رکوع عرفی است. آیا نسبت به این شخص که قادر بر تمکن نیست ، اذا رکع فلیتمکن شامل این نمیشود، فلیتمکن یعنی فلیستقر، شامل این نمیشود بناء بر اینهایی که میگویند فلیتمکن یعنی فلیستقر. چرا؟ برای اینکه هم عاجز است از ایجاد تمکن و دلیل رفع ما اضطروا الیه اگر عاجزی از این واجب ساقط میشود ولی اصل نماز ساقط نمیشود چون الصلاة لاتسقط بحال، علاوه بر اینکه صدر روایت هم بعید نیست بگوید وقتی پیری شدید نمیتوانید واجبات را انجام بدهید یعنی اینها برای مختار است، اذا رکع فلیتمکن یعنی مادام مختارا مادام قادرا، این هم که قادر نیست، وقتی که قادر نبود، فقط قادر است که خودش را به حد رکوع شرعی یک لحظه برساند، اما اینکه ما استظهار کنیم حتی برای این شخص ذکر واجب رکوع این است که در حد رکوع شرعی ذکر واجب را بگوید با اینکه نمیتواند، بخشی را باید بعد از بلوغ حد رکوع عرفی و قبل از وصول به حد رکوع شرعی بگوید، یا بخشی از بعد از نهوض از رکوع شرعی و قبل از انهدام رکوع عرفی بگوید، واقعا واضح نیست که ما بیاییم بگوییم این آقا اصلا ذکر رکوع از او ساقط است فقط در حد رکوع شرعی ذکر رکوع بگوید.
[سؤال: … جواب:] ما به قاعده میسور تمسک نمیکنیم، آقای خوئی فکر کردند صاحب عروه که میگوید بخشی را در حال هوی به رکوع بگوید قبل از وصول به حد رکوع شرعی یا بخشی را بعد از انهدام رکوع شرعی و قبل از انهدام رکوع عرفی بگوید فکر کردند به قاعده میسور تمسک میکند، نه، به اطلاقات ممکن است بگوییم تمسک میکند. اجعلوها فی رکوعکم رکوع عرفی است. بله ما در حق مختار استظهار کردیم که اگر میتواند در حد رکوع شرعی برسد و ذکر بگوید آن وقت ذکر بگوید، نه قبل از رسیدن به حد رکوع شرعی و نه بعد از انهدام رکوع شرعی اما این استظهار ما اطلاق دارد و شامل عاجز هم میشود؟ این به نظر ما واضح نیست و لذا مقتضای احتیاط لااقل این است که این آقا و لو به نحو تخییر یا شروع کند قبل از وصول به حد رکوع شرعی بعد از اینکه حد رکوع عرفی حادث شد شروع کند ذکر را ادامهاش را در حال رکوع شرعی بگوید یا شروع کند در حال رکوع شرعی و ادامهاش را در حال نهوض و قبل از انهدام رکوع عرفی بگوید، لااقل من الاحتیاط الواجب.
[سؤال: … جواب:] فرض کن همان سبحان الله هم که مریض میتواند یک بار بگوید این آقا در حال رکوع شرعی همان سبحان الله را هم نمیتواند بگوید. اینجور حساب کن. آقای سیستانی و آقای خوئی میگویند ساقط است سبحان الله ما میگوییم نه، بعد از وصول به حد رکوع عرفی شروع کند سبحان الله یک مقدارش را هم در حد رکوع شرعی قرار میگیرد چه مشکلی دارد؟
[سؤال: … جواب:] من میگویم اجعلوها فی رکوعکم ظاهرش رکوع عرفی است. نص خاص که نداشتیم که اجعلوها فی رکوعکم الشرعی، استظهار است، متفاهم عرفی برای مختار این است که اجعلوها فی رکوعکم، اما اگر کسی نمیتواند باز اطلاق نسبت به او میگوید اجعلوها فی رکوعکم او هم که نمیتواند در رکوع قرار بدهد پس تکلیف ساقط است این استظهار ظاهرا عرفی نیست. … ما خودمان خود آقای سیستانی هم مواردی را گفتند گفتند ببینید مثلا قیام، قیام کل شخص بحسبه، یا مثلا قرائت، اطلاق قرائت به آنی که قادر بر تصحیح قرائت است انصراف دارد به قرائت صحیحه، ولی آنی که قادر نیست برقرائت صحیحه چه انصرافی دارد اقرأ القرآن نسبت به او به قرائت صحیحه؟ اشکالی ندارد. اجعلوها فی رکوعکم قادر است در رکوع شرعی قرار بدهد انصراف دارد به او، اما اگر قادر نیست در رکوع شرعی قرار بدهد بگوییم که اطلاق شرطیت شامل او هم میشود و چون نمیتواند در حال رکوع شرعی ذکر رکوع را بگوید و لو در حال رکوع عرفی میتواند تکلیف ندارد به ذکر این لااقل خلاف احتیاط است. و لذا حداقل این را از ما بپذیرید که الاحوط وجوبا الشروع فی الذکر قبل الوصول الی حد الشرعی للرکوع أو استمرار الذکر بعد الخروج من الحد الشرعی للرکوع.
مسأله 16 را انشاءالله فردا میگوییم.
و الحمد لله رب العالمین.