دانلود فایل صوتی 14031001-64 14031001-64
دانلود فایل خام 1403.10.01 = 64 1403.10.01 = 64

فهرست مطالب

فهرست مطالب

پخش صوت

14031001-64

بسمه تعالی

موضوع: مبطلیت تکلّم/ فصل في مبطلات الصلاة

 

فهرست مطالب

ادامه مساله 16 1

بررسی کلام آقای بروجردی 1

بررسی کلام شیخ طوسی 2

بررسی کلام ابن ادریس. 3

بررسی اشکال آقای بروجردی به روایات دال بر وجوب رد سلام در نماز 3

بررسی شمول آیه نسبت به غیر سلام 4

 

بسم الله الرحمن الرحیم

مسالة 16: يجوز ردّ سلام التحيّة في أثناء الصلاة، بل يجب و إن لم يكن السلام أو الجواب بالصيغة القرآنية و لو عصى و لم يردّ الجواب و اشتغل بالصلاة قبل فوات وقت الردّ لم تبطل على الأقوى

ادامه مساله 16

بحث به اینجا رسید که صاحب عروه فرمود: «يجوز ردّ سلام التحيّة في أثناء الصلاة، بل يجب»

مطلب اول: بیان آقای بروجردی درباره جواب سلام در نماز

آقای بروجردی می فرمایند: «الأحوط فيه قصد الدعاء، أي بقصد طلب السلامة له من اللّه تعالى، لا طلب وجودها مطلقا»[1]. تقریب فرمایش ایشان این است که متعارف در سلام و جواب سلام در آن زمان، دعا بوده است. کسی که سلام علیکم می گفت و مخاطب او که پاسخ او را می داد، در حقیقت برای مخاطب خود سلامتی را از خداوند درخواست می کرد. اگر فرمایش ایشان ثابت شود، ولو اطلاق دلیل جواب سلام، فرض انشاء تحیت را شامل شود اما عنوان تکلم هم بر آن صادق است و دلیل سلام اخص مطلق از دلیل مانعیت تکلم نمی شود. ممکن است گفته شود جواب سلامی که به قصد انشاء تحیت است و قصد دعا ندارد با دلیل مانعیت تکلم تعارض کرده و به دلیل برائت رجوع می شود، در جواب می گوییم در این حالت کلام آقای خویی مطرح می شود که عنوان تکلم مقتضی بطلان و این جواب سلام لا مقتضی نسبت به بطلان است و دلیل مانعیت تکلم مقدم می شود.

اشکال به فرمایش آقای بروجردی این است که دلیلی بر اینکه متعارف در پاسخ سلام، دعا باشد، وجود ندارد. کسی که سلام می دهد در حقیقت می گوید که از طرف من شما در امان هستید. شان نزول سلام در جاهلیت همین بوده که اگر به دشمن می رسید سلام نمی داد و اگر به کسی که دشمنش نبود، سلام می گفت یعنی می خواست بگوید که شما از جانب من در امان هستید. کسی هم که پاسخ می دهد منظورش این بود که شما هم از طرف من در امان هستید و همین منشا تعارف خارجی سلام و جواب سلام شد و بعد از این منشا تعارف، دیگر دو برادر هم به همدیگر سلام می دهند. ممکن است که آیه ﴿وَ لا تَقُولُوا لِمَنْ أَلْقى‏ إِلَيْكُمُ السَّلامَ لَسْتَ مُؤْمِناً[2] به عنوان موید هم بیان شود که وقتی در جنگ کسی با شما مواجه شد و به شما سلام کرد یعنی شما از ناحیه من در امان هستید اما این آیه قطعا دلیل نیست زیرا ظاهر آیه این است که کسی ادعای مسلمانی می کند و به همین دلیل فرمود به او نگویید ﴿لَسْتَ مُؤْمِناً.

اینکه در برخی روایات هم بیان شده است که سلام اسم خداوند است تحلیل معنوی است، مانند اینکه گفته می شود که فلان حیوان اسم خداوند را بر زبان جاری می کند. و به طور مسلم کسانی که در عصر جاهلیت بودند قصد نداشتند که نام خداوند را بیان کنند.

بنابراین حمل جواب سلام بر خصوص دعا عرفی نیست و لذا اگر نص در انشاء تحیت و انشاء رد تحیت نباشد لا اقل اطلاقش به نحوی است که قابل تقیید عرفی نیست. آقای بروجردی نیز این مطلب را در بحث استدلالی مطرح نفرموده اند بلکه تنها در تعلیقه عروه که قبل از بحث استدلالی بوده بیان کرده اند.

مطلب دوم:بررسی کلام قدما درباره جواب سلام در نماز

قدما مثل شیخ طوسی می فرمایند:«و إذا سلّم عليه و هو في الصّلاة، فلا بأس أن يردّ مثله في الجواب، يقول: «سَلاٰمٌ‌ عَلَيْكُمْ‌» ، و لا يقول: «و عليكم السّلام»»[3] و تعبیر لا باس به کار برده اند. علامه حلی در مختلف می فرمایند « قول الشيخ في النهاية: «إذا سلّم عليه في الصلاة فلا بأس أن يردّ مثله» في الجواب: يشعر بأنّ‌ الردّ ليس واجبا و ليس بمعتمد»[4]. اما ظاهرا کلام شیخ طوسی اشعار به این مطلب هم ندارد زیرا همانطور که بزرگان مطرح کرده اند، این لا باس در مقام توهم حظر است یعنی وقتی «لا باس» ثابت شد، دیگر واجب است زیرا ﴿وَ إِذا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها[5]. و الا همانطور که علامه حلی و مقدس اردبیلی و بزرگان دیگر فرموده اند: امر ظاهر در وجوب است و بعد از اینکه دلیل، جواب سلام را از تکلم مبطل، استثنا کرد و جواز جواب دادن سلام در نماز ثابت شد، اطلاق دلیل وجوب رد سلام شامل مصلی هم شده و بر مصلی جواب دادن سلام واجب می شود همانطور که اطلاق آیه شامل کسی که در حمام است و به او سلام شده می شود. بلکه علامه حلی[6] و مقدس اردبیلی[7] می فرمایند: اگر جواب سلام ندهد و مشغول ذکر یا قرائت بشود، نمازش باطل است زیرا امر به رد سلام مقتضی نهی از ضد یعنی اشتغال به ذکر و قرائت است.

مطلب سوم: تفصیل جناب ابن ادریس در وجوب جواب سلام در نماز

ابن ادریس در سرائر فرموده: «و يردّ المصلّي السّلام إذا سلّم عليه قولا لا فعلا، ( یعنی با اشاره سلام ندهد بلکه بگوید سلام علیکم، جواب او واجب است)…. إذا كان المسلّم عليه قال له: سلام عليكم أو سلام عليك أو السلام عليكم أو عليكم السلام فله أن يرد عليه بأي هذه الألفاظ كان، لانه ردّ سلام مأمور به، و ينويه ردّ سلام لا قراءة قرآن إذا سلّم الأول بما قدمنا ذكره. فإن سلّم بغير ما بيّناه، فلا يجوز للمصلي الردّ عليه، لأنّه ما تعلّق بذمّته الردّ، لانّه غير سلام»[8] یعنی اگر سلام دهنده بگوید: «سلام علیکم» یا «سلام علیک» یا «السلام علیکم» یا «علیکم السلام» اما اگر به غیر از این صیغه ها سلام کند، مصلی نباید پاسخ او را بدهد.

اگر مراد ایشان، انشاء تحیت به غیر سلام است مانند اینکه کسی بگوید «صباح الخیر» کلام ایشان صحیح است و این مورد را در ادامه بحث خواهیم کرد. اما اگر مراد، صیغه سلام به غیر صیغی است که ایشان فرموده، کلام ایشان وجهی ندارد زیرا بر اساس اطلاق روایات اگر کسی به نمازگزار سلام بدهد، مصلی باید جواب بدهد.

علامه حلی هم در مختلف کلام ابن ادریس را نادرست دانسته و می فرمایند: « الواجب الردّ في كلّ‌ ما يسمى تحية لعموم قوله تعالى ﴿فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ‌ مِنْهٰا أَوْ رُدُّوهٰا»[9] سپس صحیحه هشام را مطرح می فرمایند که در آن نقل شده: «قُلْتُ أَ يَرُدُّ السَّلَامَ وَ هُوَ فِي الصَّلَاةِ قَالَ نَعَمْ مِثْلَ مَا قِيلَ لَهُ»[10] یعنی به هر نحوی که سلام بدهند جواب بدهید.

مطلب چهارم: اشکال آقای بروجردی به روایات دال بر وجوب رد سلام در نماز

آقای بروجردی در مورد استدلال به روایات برای وجوب رد سلام در نماز می فرمایند: «ثمَّ‌ لا يخفى أنّه لو قطع النظر عمّا يدلّ‌ على وجوب ردّ السلام من حيث هو، فلا يمكن أن يستفاد ذلك من الروايات الواردة في الردّ في أثناء الصلاة، لأنّ‌ كثيرا منها لا يدلّ‌ إلاّ على مجرّد الجواز و الصلاحيّة التي مرجعها إلى عدم كون الاشتغال بالصلاة مانعا عن الردّ، و ما يدلّ‌ بظاهره على الوجوب كروايتي سماعة و منصور و غيرهما لا يستفاد منها الوجوب بعد كونها بصدد الردّ على العامّة القائلين بالحرمة في الصلاة، لأنّ‌ الأمر في مقام توهّم الحظر لا يدلّ‌ على الوجوب»[11]. یعنی برخی از روایات امر به رد سلام ندارد. برخی از روایات هم که امر دارد در مقام توهم حظر است زیرا عامه قائل بودند که جواب سلام در نماز حرام است و مرتکز در اذهان مسلمین در آن زمان، حرمت جواب سلام در نماز بوده است. در نتیجه وقتی امام ع می فرمایند: «جواب سلام را بدهید» به این معنا است که حرام نمی باشد.

دلیل ایشان بر وجوب رد سلام در نماز اطلاق آیه ﴿وَ إِذا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها أَوْ رُدُّوها[12] است.

این بیان خلاف فهم عرفی است. زیرا در اینجا هم توهم وجوب بوده و هم توهم حرمت بوده است و این‌که اگر توهم حظر باشد، امر ظهور در وجوب ندارد مربوط به فرضی است که فقط توهم حظر باشد، ‌اما اگر علاوه بر توهم حظر، توهم وجوب هم مطرح باشد دلیلی ندارد که گفته شود که امر ظهور در وجوب ندارد. از بعضی صحابه نقل شده جواب سلام بعد از نماز واجب است پس اصل وجوب سلام مطرح شده است و توهم وجوب در ذهن مردم وجود دارد که اگر مانعی نیست، جواب سلام هم واجب باشد. بله! فقها بحث حرمت را مطرح کرده بودند، اما همه ارتکازات مردم ناشی از فتوای فقها نیست و بسیاری از فتاوی خبر ندارند.

مطلب پنجم: بررسی شمول آیه نسبت به غیر سلام

قبل از بحث در مورد کیفیت جواب سلام در نماز مناسب است که مطلبی را که صاحب عروه در مساله 27 مطرح کرده در اینجا مقدم شود. ایشان در مساله 27 فرموده: «لو كانت التحيّة بغير لفظ السلام كقوله: صبّحك اللّٰه بالخير، أو مسّاك اللّٰه بالخير، لم يجب الردّ و إن كان هو الأحوط و لو كان في الصلاة فالأحوط الردّ بقصد الدعاء».

این بحث مطرح است که آیه ﴿وَ إِذا حُيِّيتُمْ بِتَحِيَّةٍ فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ مِنْها أَوْ رُدُّوها[13] مختص سلام است یا مطلق تحیت را شامل می شود. ولو شمول آیه نسبت به تحیت فعلی هم قائل دارد اما بعید نیست که از تحیت فعلی انصراف داشته باشد یعنی انصراف تحیت به تحیت انشایی لفظی باشد. مثلا بعید است که کسی قائل باشد که اگر ماشینی برای ما بوق بزند گفته شود که این «حییتم بتحیة» است و باید یا دو بوق زد که «فحیوا باحسن منها» بوده و یا لا اقل یک بوق زد که «او ردوها» بشود. در مورد اخرس نیز اشاره او جایگزین لفظ است.

آقای بروجردی در حاشیه این مساله فرموده اند: «لا يترك في غير الصلاة، و أمّا فيها فالأقرب الترك، و مرّ أنّ‌ قصد الدعاء ليس بأحوط»[14] یعنی احتیاط واجب این است که تحیت های به غیر لفظ سلام، در غیر نماز پاسخ داده شود اما در نماز اقرب، ترک است و دعایی هم که متضمن مخاطبة الغیر است احوط نیست. مشخص نیست که ایشان چطور در نماز فتوا می دهند که غیر سلام را نباید جواب داد اما در غیر نماز احتیاط واجب می کنند، زیرا اگر مطلب برایشان روشن نیست و شبهه این مطلب وجود دارد که «حییتم بتحیة» شامل غیر سلام هم بشود، باید در نماز هم احتیاط واجب می کردند که تحیت پاسخ داده شود زیرا شبهه وجوب دارد و نماز را هم باید احتیاطا اعاده کند چون شبهه مبطل بودن دارد. بنابراین مراد ایشان از «لا یترک» یا احتیاط مستحب موکّداست یا چون بعید نمی دانسته اند که جواب تحیت های غیر سلام، واجب نباشد، فتوا بر عدم لزوم در نماز داده اند اما در غیر نماز فتوا نداده و احتیاط واجب کرده اند.

علامه حلی پاسخ به تحیت قولی را لازم می دانند ولو به لفظ سلام نباشد. مثلا اگر کسی به نمازگزار بگوید «صباح الخیر» ، نماز گزار هم باید به او پاسخ بدهد: «صباح الخیر» و اگر بگوید «مساء الخیر» باید پاسخ داده شود: «مساء الخیر» و لازمه فرمایش ایشان این است که اگر کسی به نمازگزار بگوید «Good morning»، نماز گزار نیز باید به او «Good morning» بگوید. ایشان در تذکره فرموده: «لو سلّم عليه بغير اللفظ المذكور فإن سمّي تحية فالوجه: جواز الرد به، و بقوله: سلام عليكم، لعموم قوله تعالى فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ‌ مِنْهٰا أَوْ رُدُّوهٰا و لو لم تسم تحية جاز إجابته بالدعاء»[15] یعنی اگر لفظی گفت که تحیت نامیده شود جایز است که به همان شیوه رد کند و هم می تواند «سلام علیکم» بگوید و اگر تحیت صادق نباشد، می توان برای او دعا کرد و واجب هم نیست.

علامه حلی همچنین در اشکال به کلام ابن ادریس که فرموده اگر بر تحیت سلام صادق نباشد پاسخ آن، لازم نیست، می فرمایند: «بل الواجب الردّ في كلّ‌ ما يسمى تحية لعموم قوله تعالى «فَحَيُّوا بِأَحْسَنَ‌ مِنْهٰا أَوْ رُدُّوهٰا» ، و لأنّه إمّا داع له أو رادّ لتحيّته، و على التقديرين لا تحريم، و لما رواه هشام بن سالم في الصحيح، عن محمد بن مسلم قال: دخلت على أبي جعفر – عليه السّلام – و هو في الصلاة فقلت: السّلام عليك، فقال: السّلام عليك، فقلت: كيف أصبحت‌؟ فسكت، فلما انصرف قلت له: أ يردّ السّلام و هو في الصلاة‌؟ فقال: نعم مثل ما قيل له»[16] به این صحیحه برای عدم وجوب جواب تحیت به غیر سلام تمسک شده است زیرا فرموده: «أ يردّ السّلام و هو في الصلاة‌؟» فرض این است که انشاء تحیت به لفظ سلام بوده است اما عجیب این که علامه به این روایت برای وجوب رد تحیت به غیر سلام تمسک کرده اند.

برخی مانند آقای حکیم هم با توجه به تعبیر « فقلت: كيف أصبحت‌؟ فسكت» فرموده اند که معلوم می شود که جواب مطلق تحیت واجب نیست که امام ع سلام را پاسخ دادند اما «کیف اصبحت» را پاسخ ندادند[17]. ممکن است که آقای بروجردی هم که فرمود «اما فی الصلاة فالاقرب» به همین صحیحه هشام تمسک کرده باشند اما در غیر نماز به عموم آیه ﴿وَ إِذا حُيِّيتُمْ تمسک کرده باشند.

همانطور که آقای سیستانی فرموده اند، «کیف اصبحت» تحیت نیست و بلکه وقتی صبح می خواهند بپرسند که «حال شما چطور است» اینگونه می گویند و این نوعی اظهار ملاطفت است و انشای تحیت نیست مانند شخصی که نقل می کرد که در کودکی، همسایه ای داشتیم که هر زمان ما را می دید، می پرسید که چند تا تجدید آورده ای؟! هر اظهار ملاطفتی مساوق با تحیت نیست. بنابراین استدلال آقای حکیم به صحیحه هشام، برای واجب نبودن پاسخ هر تحیتی صحیح نیست.

البته آقای حکیم ادله دیگری هم اقامه کرده اند از جمله سیره قطعیه متشرعه بر این است که جواب تحیت های غیر سلام واجب نیست[18] که آقای خویی[19] و آقای بروجردی[20] هم با ایشان در اینجا موافقت کرده اند که سیره متشرعه این است که فقط سلام را جواب می دهند. آقای سیستانی هم اشکال کرده اند که سیره عملیه مردم این است که اینگونه تحیت ها را در غیر نماز پاسخ می دهند و این اشکال خالی از وجه هم نیست و اگر در غیر نماز به کسی مثلا گفته شود که درود بر شما یا موارد دیگر گفته شود و او جواب ندهد، او را بی ادب و متکبر می دانند. اگر هم به لوکان لبان تمسک شود اشکال این است که خیلی واضح نیست که فقها متعرض این مسأله بشوند و مطرح نکنند. ابن‌ادریس مطرح کرده و فرموده که در نماز، واجب نیست و علامه حلی هم در مقابل می گوید واجب است[21].

در هر صورت استدلال به سیره برای عدم وجوب رد تحیت‌های غیر سلام مشکل است و نیاز است که شمول آیه نسبت به تحیت های غیر سلام بررسی شود. ممکن است گفته شود قدر متیقن از تحیت، سلام است چون بعضی از لغویین و مفسرین گفتند «التحیة السلام»، که در این صورت نسبت به غیر سلام مجمل می شود و معلوم نیست که مفهوم عرفی تحیت، صادق بر غیر سلام‌کردن باشد و نسبت به غیر سلام برائت جاری می شود. ولی اگر تحیت اطلاق داشته باشد باید دید که مانعی از این اطلاق وجود دارد یا خیر.

در اینجا اشکالی به آقای بروجردی مطرح می‌‌شود. ایشان اگر برای آیه اطلاق قائل شوند و برای عدم وجوب رد تحیت‌های غیر سلام فقط به سیره تمسک کنند، نتیجه این می شود که از «حییتم» نسبت به سلام اراده وجوب شود و نسبت به تحیت‌های دیگر اراده استحباب بشود. این مطلب را همه قبول ندارند البته باید بررسی شود که نظر اصولی آقای بروجردی در این‌که یک صیغه‌ای گفته شود و در بعض مصادیق آن، وجوب اراده شده و در بعض مصادیق استحباب چه چیزی است. مثلا «‌اکرم العالم» گفته شود و نسبت به عالم فاسق اراده استحباب و نسبت به عالم عادل اراده وجوب بشود. اگر ایشان مانند استادشان صاحب کفایه باشند، این مطلب را قبول نخواهند داشت. قطع نظر از این اشکال، باید بررسی شود که مبنای ایشان در مورد تحیت چیست.

صاحب مدارک فرموده: لغویین می گویند که «التحیة السلام»[22] در قاموس[23] و مجمع البحرین[24] و تبیان[25] نیز همین مطلب بیان شده است. بیضاوی می‌‌گوید جمهور علما می‌‌گویند تحیت سلام است[26]. و لکن برخی از لغویین و مفسرین تحیت را به معنای اعم گرفته اند. ‌ان‌شاءالله جلسه آینده این مطلب بررسی می شود.

و الحمد لله رب العالمین.



[1] العروة الوثقی و التعلیقات علیها 7 : 485

[2] النساء: 94

[3] النهایه 74.

[4] مختلف الشیعة 2: 202

[5] النساء : 86

[6] مختلف الشیعة 2: 203

[7] مجمع الفائدة و البرهان 3: 122.

[8] السرائر 1: 236

[9] مختلف الشیعة 2: 204

[10] وسائل الشیعة 7: 267

[11] نهایة التقریر 2: 385

[12] النساء : 86

[13] النساء : 86

[14] العروة الوثقی و التعلیقات علیها 7: 502

[15] تذکرة الفقهاء 3: 283

[16] مختلف الشیعة 2: 204

[20] نهایة التقریر 2: 384

[21] . مختلف الشیعه 2: 204

[22] مدارک الاحکام 3: 473

[24] مجمع البحرين 1: 113. { صاحب مجمع البحرین می گوید: المراد بالتحیه السلام و غیره من البرّ}

[25] التبيان في تفسير القرآن 3: 278

[26] أنوار التنزيل و أسرار التأويل 2: 87.