جلسه 3
سهشنبه – 02/05/1403
أعوذ باللّه من الشیطان الرجیم بسم اللّه الرحمن الرحیم الحمد للّه ربّ العالمین و صلّی الله علی سیّدنا محمّد و آله الطاهرین سیّما بقیّة اللّه في الأرضین و اللعن علی أعدائهم أجمعین.
بحث راجع به نجاست خمر بود که استدلال شد برای اثبات آن به اجماع و آیه شریفه انما الخمر و المیسر و الانصاب و الازلام رجس من عمل الشیطان فاجتبنوه، و نیز برخی از روایات.
راجع به اجماع عرض کردیم اجماع ثابت نیست، خود علامه حلی در مختلف الشیعه جلد 1 صفحه 470 اجماع را بهعنوان اجماع منقول مطرح میکند که شیخ طوسی و سید مرتضی ادعا کردند، تعبیر ایشان این هست که و قول السید المرتضی و الشیخ حجة فی ذلک فانه اجماع منقول بقولهما و هما صادقان فیغلب علی الظن ثبوته یعنی برای خود علامه حلی اجماع ثابت نیست، محصل نیست.
محقق حلی در معتبر تعبیرش واضحتر است در تشکیک در اجماع، در جلد 1 معتبر صفحه 422 تعبیر میکند الخمر نجسة العین و هو مذهب الثلاثة و اتباعهم و الشافعی و ابی حنیفة و اکثر اهل العلم و قال محمد بن بابویه و ابنابی عقیل منا لیست نجسة . در ادامه تعبیر میکنند که مع اختلاف الاصحاب و الاحادیث یؤخذ بالاحوط فی الدین، یعنی اجماع را نپذیرفتند، اختلاف اصحاب را مطرح میکنند، اختلاف احادیث را مطرح میکنند منتها میفرمایند ما اخذ میکنیم به آنی که احوط در دین هست که نجاست خمر است. این به معنای فتوای به نجاست خمر، دیگر نباید باشد، فوقش میشود احتیاط واجب. و این احتیاطها گاهی نتیجه عکس میدهد، اگر یک آبی است منحصر که آب دیگری مکلف ندارد یا یک لباس منحصری است که لباس دیگری مکلف ندارد و آن ملاقات کرده با خمر، اینجا احتیاط این است که در آن لباس نماز بخواند و عریانا نمازش را اعاده کند، با آن آب وضو بگیرد احتیاطا قبل از آن هم تیمم بکند و نماز بخواند، مقتضای احتیاط این است. تعبیر ایشان این است که و الاستدلال بالآیة فیه اشکالات لکن مع اختلاف الاصحاب و الاحادیث یؤخذ بالاحوط فی الدین.
دلیل دوم که آیه شریفه بود، به دو فقرهاش استدلال شده بود: یکی اینکه رجسٌ که ما دیروز جواب دادیم. یکی اطلاق فاجتنبوه که هم شیخ طوسی مطرح کرد هم علامه حلی مطرح کرد که اطلاق اجتنبوه اقتضا میکند اجتناب مطلق را از خمر، اجتناب مطلق از خمر به این است که ما در لباسی که خمر به او اصابت کرده نماز نخوانیم، آبی که در او خمر افتاده با او وضو نگیریم.
این جوابش واضح است، اجتناب از خمر یعنی اجتناب از اثر ظاهر آنکه شرب خمر است، اجتنبوا الرجس من الاوثان یعنی نجس است؟ بت از خرما درست میکردند، از چوب درست میکردند، از سنگ درست میکردند، اجتناب از آن اثر ظاهرش یعنی عبادت نکنید اوثان را، اجتناب از خمر یعنی شرب نکنید خمر را. حتی اقتضا نمیکند اجتناب از خمر حرمت بیع خمر را تا چه برسد به اینکه اقتضا بکند که ملاقی خمر را ما از او اجتناب کنیم و با آن نماز نخوانیم، با آن آبی که ملاقی خمر است وضو نگیریم. اجتناب از هر شیئی منصرف است به آن اثر ظاهرش، اجتنب عن السیگار یعنی چی؟ یعنی سیگار نکش، هر چیزی اثر ظاهری دارد اجتناب از آن مربوط میشود به آن اثر ظاهر. اجتنب عن الغناء، یعنی آواز غنایی نخوان یا فوقش استماع نکن.
[سؤال: … جواب:] بهرحال اجتناب از هر چیزی ظاهر در این است که آن اثر ظاهرش را بار نکنید، بیش از این ظهور ندارد، اگر میخواهند موسع از این را بیان کنند باید با کلمات دیگری بیان کنند، بگویند و ان اصاب ثوبک خمر فلا تصل فیه حتی تغسله، اما اینکه بگویند اجتنب عن الخمر [اطلاق ندارد] و لذا در فقرات دیگر کسی قائل به نجاست نشده، میسر، انصاب، ازلام، حالا آن بخشی که میته میشود او هیچ، ولی آنی که میته نیست، میسر [مثلا] کسی نگفته میسر نجس است با اینکه در او هم اجتنب دارد.
[سؤال: … جواب:] اجتناب از شیء به چیست؟ اجتناب یعنی دوری از او، دوری کردن از طعام نجس به این است که نخوریم از آن، دوری کردن از مایع نجس این است که آن را نیاشامیم و همینطور. … لا تقربوا النساء فی المحیض یعنی اجتنبوا، یعنی چی؟ یعنی فاصله بگیرید از خانمتان در زمانی که عادت شده؟ لا تقربوا النساء، نزدیک نشوید، اتاقش را جدا بکند، نه، این نیست، اثر ظاهر لا تقربوا و اجتنبوا در مورد زن اثر ظاهرش مشخص است، در جاهای دیگر هم اثر ظاهرش مشخص است.
اما روایات:
روایات عرض کردیم سه طائفه است: طائفه اولی دال بر نجاست خمر است. طائفه ثانیه دال بر طهارت خمر است. طائفه ثالثه دو روایت است که مفادش امر به اخذ طائفه اولی است، ناظر هست به طائفه اولی و ثانیه، منتها نظارت تفسیریه نمیکند، نمیآید تفسیر کند یکی از این دو طائفه را، نمیآید الغای حجیت کند تا بشود جزء اخبار علاجیه، نه، میآید طائفه ثالثه تکذیب میکند مفاد طائفه ثانیه را که میگوید خمر پاک است، خذ بالطائفة الاولی که مفاد این طائفه ثالثه است یعنی الطائفة الاولی صادقة و الطائفة الثانیة کاذبة، که اسمش را میگذارند حکومت تکذیبیه. که ببینیم یکی از انحای حکومت که در جمع عرفی مطرح هست آیا حکومت تکذیبیه هم هست یا فقط حکومت باید حکومت تفسیریه باشد. این بحث مهمی است که باید دنبال کنیم.
اما طائفه اولی را که روایات متعددی است ما برخی از آنها را میخوانیم و آدرس برخی دیگر را هم میدهیم مراجعه کنید:
روایت اول جلد 3 وسائل صفحه 494 موثقه عمار: عن ابی عبدالله علیه السلام سألته عن الدن، دن این ظرفهای بزرگ، پاتیل، سألته عن الدن یکون فیه الخمر هل یصلح ان یکون فیه خل او ماء او کامخ او زیتون قال اذا غسل فلا بأس و قال فی قدح او اناء یشرب فیه الخمر قال تغسله ثلاث مرات و سئل أیجزیه ان یصب فیه الماء قال لا یجزیه حتی یدلکه بیده و یغسله ثلاث مرات.
یک جمله معترضه عرض کنم:
مرحوم آقای خوئی فرمودهاند اگر طائفه ثالثه که حکومت بر این دو طائفه دارد نبود ما بین این دو طائفه جمع عرفی میکردیم، حمل میکردیم طائفه اولی را بر استحباب غسل انائی که در آن خمر ریختهاند، لباسی که خمر با آن اصابت کرده است، جمع عرفی بین این دو طائفه هست، طائفه ثالثه جلوی ما را گرفته است که سراغ جمع عرفی نرویم چون خود امام علیه السلام امر کرد به اخذ به طائفه اولی در مقابل طائفه ثانیه، طائفه ثانیه را که حکم به طهارت خمر میکند را قرینه عرفیه نگرفت امام در آن طائفه ثالثه مثل صحیحه علی بن مهزیار بر حمل طائفه اولی بر استحباب غسل.
این فرمایش خیلی غیر عرفی است، لا یجزیه، تعبیر را ببینید، آخه این را چه جور حمل بر استحباب بکنیم؟ لا یجزیه حتی یدلکه بیده و یغسله ثلاث مرات، بگوییم این عرفا حمل میشود بر استحباب غسل؟ این جمع عرفی است؟ لا یجزیه حتی یدلکه بیده و یغسله ثلاث مرات.
[سؤال: … جواب:] تعبیر لا یجزیه را حمل کنید بر لا یجزی عن الاستحباب این عرفی نیست.
روایت دوم جلد 25 وسائل صفحه 345 صحیحه حلبی: سألت ابا عبدالله علیه السلام عن دواء عجن بالخمر فقال لا و الله ما احب ان انظر الیه فکیف اتداوی به انه بمنزلة شحم الخنزیر او لحم الخنزیر.
تسالم هست بر نجاست شحم خنزیر و لحم خنزیر، هیچ اختلافی در آن نیست و روایات هم هیچ تعارضی ندارد، دال بر نجاست شحم و لحم خنزیر است، انه بمنزلة شحم الخنزیر او لحم الخنزیر تنزیل شد خمر یا آن دوائی که عجن بالخمر تنزیل شد به منزله شحم یا لحم خنزیر، و اطلاق تنزیل اقتضا میکند جمیع آثار شرعیه منزلعلیه که لحم خنزیر است یا شحم خنزیر است بر منزل که خمر است بار بشود.
[سؤال: … جواب:] قدر متیقن در مقام تخاطب که مانع از اطلاق نیست.
اشکالی که ممکن است شما مطرح کنید این است که بگویید ما در قضیه حملیه اصالة الاطلاق در موضوع میتوانیم جاری کنیم بگوییم اطلاق شمولی دارد، العالم نافع للبشر، عالم موضوع است، اطلاق شمولی دارد، فقیه، مفسر، ادیب، هر کس که عالم است اطلاق شمولی میگوید نافع للبشر، اما نافع بودن للبشر اطلاق محمولیاش به نحو شمولی نیست، جامع و صرف الوجود نافع بودن را برای عالم ثابت میکند نه اینکه هم نافع مادی است هم نافع معنوی است، نه، جامع نافع بودن [را ثابت میکند] ادیب یک حصهای از نافع بودن را دارد، فقیه یک حصهای دیگری از نافع بودن را دارد. و لذا ممکن است اینجا اشکال کنید این بمنزلة شحم الخنزیر این محمول است و محمول اطلاقش اطلاق شمولی نیست، اطلاق حالا تعبیر کنیم بدلی است، اطلاق صرف الوجودی است، صرف الوجود اثر شحم الخنزیر برای خمر بار بشود که قدرمتیقنش حرمت اکل است کافی است، بیشتر از این بار نمیشود.
جواب این است که ما قبول داریم اطلاق محمول اطلاق شمولی نیست اما گاهی خود محمول بقول مطلق صادق نیست مگر اینکه جمیع آثار بار بشود. زید وصیی، ما نمیگوییم اطلاق شمولی دارد محمول اما وصیت به قول مطلق کسی است که در جمیع شئون وصی باشد، نگفت وصیی فی اداء دینی. و لذا اگر کسی اشکال کند علی وصیی بگوید اطلاق ندارد، نخیر، وصی به قول مطلق آنی است که وصی در جمیع شئون است. ان والده یلی امره، ولی امره، پدر ولی امر طفل صغیر است، این اطلاق شمولی نیست که ما ولایت مطلقه راجع به پدر را نسبت به اموال فرزند بار میکنیم که به مصلحت فرزند باشد، ولایت مطلقه در محدوده مصالح فرزند، ما به اطلاق شمولی محمول تمسک نمیکنیم، ما میگوییم ولی به قول مطلق صادق نیست مگر در فرضی که پدر در جمیع شئون مرتبط با مصالح فرزند ولایت داشته باشد.
اینجا هم همینطور است. انه بمنزلة شحم الخنزیر یعنی انه شحم الخنزیر تعبدا، اطلاق تنزیل صادق نیست مگر اینکه جمیع آثار منزلعلیه برای منزل ثابت باشد. مثل الفقاع خمر.
[سؤال: … جواب:] بمنزلة یعنی تنزیل شده است. … اگر آمدند گفتند الفقاع خمر این تنزیل است دیگر، این ظاهرش این است که جمیع آثار خمر برای فقاع بار میشود نه فقط حرمت، بلکه نجاست هم بار میشود. … یک اشکالی مطرح است که محمول اطلاق شمولی ندارد، ما جواب دادیم گفتیم محمول اطلاق شمولی ندارد، العالم نافع للبشر اقتضا نمیکند که نافع بودنش هم بهلحاظ نفع مادی باشد هم بهلحاظ نفع معنوی. زید عالم اقتضا نمیکند که جمیع انحای علم برای زید ثابت باشد هم عالم فقیه باشد هم عالم ادیب باشد هم عالم مفسر باشد، نخیر، جامع عالم بودن، صرف الوجود عالم بودن برای زید ثابت است. اما عالم به قول مطلق باید صدق کند، زید عالم فقط بلد است بگوید دو دو تا چهار تا، این را که نمیگویند عالم به قول مطلق. اینجا هم همینطور است، وقتی میگویند الفقاع خمر یا الفقاع بمنزلة الخمر اینها فرق نمیکند اینها عبارت مشابه هم است، این تنزیل صادق نیست مگر در صورتی که جمیع آثار منزلعلیه را برای منزل ثابت کند.
روایت سوم صحیحه محمد بن مسلم است، جلد 3 وسائل صفحه 419، سألت اباجعفر علیه السلام عن آنیة اهل الذمة و المجوس فقال لا تأکلوا فی آنیتهم و لا من طعامهم الذی یطبخون چون مشتمل بر لحم غیر مذکی است، و لا فی آنیتهم التی یشربون فیها الخمر، این ظاهر در این است که آنیهای که در او شرب خمر میکنند نجس میشود. و لذا غذا نخورید در آنیهای که در آن خمر میخورند.
[سؤال: … جواب:] اطلاق دارد، یشربون فیها الخمر و لو بعدا تمیزش بکنند، با خاک تمیز کنند با دستمال تمیز کنند.
روایت چهارم جلد 3 وسائل صفحه 521 صحیحه عبدالله بن سنان: سأل ابی اباعبدالله علیه السلام و انا حاضر انی اعیر الذمی ثوبی و انا اعلم انه یشرب الخمر و یأکل لحم الخنزیر فیرده علیّ فاغسله قبل ان اصلی فیه فقال ابوعبدالله علیه السلام صل فیه و لا تغسله من اجل ذلک فانک اعرته ایاه و هو طاهر و لم تستیقن انه نجّسه.
این ظاهرش این است که در مرتکز عبدالله بن سنان این بود که ذمی که لباس من را عاریه گرفته میدانم که شرب خمر میکند و شرب خمر باعث میشود نجس بشود ثوب من، حضرت فرمود تو که یقین نداری به این مطلب که حتما خمر اصابت کرده به ثوب تو، لا تغسله من اجل ذلک فانک اعرته ایاه و هو طاهر و لم تستیقن انه نجسه.
روایت پنجم باز صحیحه عبدالله بن سنان دیگر است که هم در کافی هست هم در تهذیب، وسائل جلد 3 صفحه 468 نقل میکند، تهذیب هم جلد 2 صفحه 361 نقل میکند، سند شیخ طوسی به این حدیث قطعا صحیح است، شکی نیست. در کافی حسین بن محمد هست، او محل بحث است، حالا کسانی که مثل ما وفاقا للسید الزنجانی حسین بن محمد را قبول داریم بحثی نیست اما اگر کسی قبول نکند سند شیخ به این حدیث قطعا صحیح است. قال سأل ابی اباعبدالله علیه السلام عن الرجل یعیر ثوبه لمن یعلم انه یأکل الجری و یشرب الخمر قال لا یصلی فیه حتی یغسله. این حمل میشود بر کراهت نماز در این ثوب به قرینه آن صحیحه دیگر عبدالله بن سنان. ولی بهرحال نشان میدهد چه این صحیحه چه آن صحیحه قبلی که خمر را نجس میدانستند. یکی میگوید تا یقین نکردی لباست را نجس کرده لازم نیست بشویی یکی دیگر میگوید بشوی. آن بشوی را حمل بر استحباب میکنیم.
این بحث مهمی است که آیا این صحیحه اولای ابنسنان ظهور بیش از اشعار، ظهور در تقریب ارتکاز سائل دارد بر اینکه خمر نجس است که نظر بسیاری از بزرگان از جمله آقای صدر این است و ثمره بار میکند برای این مطلب، ثمره مهمی بار میکند و اساسا عمده دلیل آقای صدر بر نجاست خمر همین صحیحه ابنسنان است که توضیح خواهیم داد، آنجا بحث میکنیم.
[سؤال: … جواب:] میگوید لا یصلی فیه حتی یغسل الثوب. اگر مانعیت بود به نحو دیگری خمر را از بین میبرد، با آب دهانش خمر را از بین میبرد. … لا یصلی فی هذا الثوب حتی یغسل الثوب، شما روایات دیگری که ارشاد به نجاست است چه جوری میگویید ارشاد به نجاست است؟ همین که میگوید لا تصل فیه حتی تغسله.
روایت ششم جلد 3 وسائل صفحه 469 مرسله یون[سؤال: … جواب:] ان اصاب ثوبک خمر او نبیذ مسکر فاغسله.
روایت هفتم جلد 3 وسائل صفحه 470 روایت حسین بن مبارک عن زکریا بن آدم سألت ابالحسن علیه السلام عن قطرة خمر او نبیذ مسکر قطرت فیه قدر فیه لحم کثیر و مرق کثیر قال یهراق المرق و اللحم اغسله و کله، به قرینه و اللحم اغسله و کله میفهمیم نجس هست خمر که با شستن لحم که ملاقات کرده با این خمر میشود لحم را خورد، این لحم ملاقی خمر با غسل پاک میشود و میشود خوردش.
البته سند این روایت ضعیف است چون در کافی حسین بن مبارک است در بسیاری از نسخ، در برخی نسخ حسن بن مبارک است، حسن بن مبارک ما نداریم در رجال، حسین بن مبارک در رجال است او هم توثیق ندارد.
[سؤال: … جواب:] برخی از روایات هست راجع به این موضوع که نار مطهر هست، آقای سیستانی هم احتیاط میکنند، فتوا نمیدهند به عدم مطهریت نار، یکی از مطهرات را که برخی گفتند آتش هست آقای سیستانی تمایل دارند به این نظر بر اساس چندین روایت. برخی از روایات مطهریت آتش را مطرح میکند. بالاخره اینطور نیست که واضح البطلان باشد. … حالا تفکیک در فقرات که اشکال ندارد.
روایت هشتم: جلد 3 وسائل صفحه 469 کلینی نقل میکند از محمد بن یحیی عن بعض اصحابنا عن ابی جمیل یا ابی جمیلة البصری که هم مرسله است هم ابی جمیله بصری مشکل دارد، عن یونس عن هشام انه سأل اباعبدالله علیه السلام عن الفقاع فقال لا تشربه فانه خمر مجهول فاذا اصاب ثوبک فاغسله.
سند این روایت اشکال دارد.
روایت نهم مرسلهای است که در کافی نقل میکند از محمد بن حسن بن صفار عن بعض اصحابنا تا میرسد به ابی بصیر فی حدیث النبیذ، امام صادق فرمود ما یبل المیل ینجس حبا من ماء یقولها ثلاثا. این اگر سندش خوب بود صریحتر از آن موثقه عمار بود در نجاست خمر. ما یبل المیل ینجس حبا من ماء.
روایت دهم روایت علی بن جعفر هست که در کتاب علی بن جعفر آمده و ما بارها عرض کردیم چیزی که در کتاب علی بن جعفر است و در قرب الاسناد است ما وثوق پیدا میکنیم که در کتاب اصلی علی بن جعفر بوده و اینکه نسخه کتاب علی بن جعفر نسخه غیر مشهوره است مشکلی ایجاد نمیکند چون مؤید میشود با کتاب قرب الاسناد. عن علی بن جعفر عن اخیه قال سألته عن النضوح یجعل فیه النبیذ أیصلح للمرأة ان تصلی و هو علی رأسها؟ قال لا حتی تغتسل منه.
تا نشوید سرش را نمیتواند نماز بخواند، فقط شستن را رافع محذور قرار داده، اگر بنا بود خمر مانعیت داشته باشد مانعیتش را میشود با ازاله آن به هر نحوی، با یک دستمال مرطوب آن خمر را زایل میکند، فرمود باید بشوید، این معلوم میشود نجس شده.
باز روایت یازدهم هم بخوانیم، جلد 3 وسائل صفحه 455، این هم کتاب علی بن جعفر هست عن اخیه سألته عن رجل یمر بمکان قد رش فیه خمر قد شربته الارض و بقیت نداوته أیصلی فیه قال ان اصاب مکانا غیره فلیصل فیه و ان لم یصب فلیصل و لا بأس.
این واقعا شبهه مانعیت این خمر که در این مکان مصلی است قوی است، این روایت دلالت بر نجاست نمیکند.
روایت دوازهم را هم اشاره میکنم، جلد 24 وسائل صفحه 179 روایت یونس است که اسماعیل بن مرار در آن هست، کسانی که اسماعیل بن مرار را ثقه میدانند مثل آقای خوئی که میگویند در تفسیر قمی آمده، مثل آقای زنجانی که میگویند ابراهیم بن هاشم اکثار کرده روایت را از ابراهیم بن مرار که فرمایش متینی است کشف میکند که اسماعیل بن مرار ثقه است، این روایت میشود معتبره، اما کسانی که مثل آقای صدر، آقای سیستانی این اسماعیل بن مرار را ثقه نمیدانند روایت میشود ضعیف. عنهم علیهم السلام، یونس بن عبدالرحمن از ائمه نقل میکند، خمسة اشیاء ذکیة و انما کره ان یؤکل مما فی آنیة المجوس و اهل الکتاب لانهم لا یتوقّون المیتة و الخمر.
بنا بر اینکه کره ظهور در حرمت داشته باشد که برخی قائلند و بعید هم نیست اینجا ما قائل بشویم به قرینه لانهم لا یتوقون المیتة و الخمر، میته که مسلما نجس است، بعید نیست بگوییم این کره ظهور دارد به این قرینه در حرمت.
حالا این مجموعه روایات را خواندیم. باز اشاره میکنم به روایت سیزدهم، وسائل جلد 1 صفحه 179 صحیحه کردویه: البئر یقع فیه قطرة دم او نبیذ مسکر او بول او خمر قال ینزح منها ثلاثون دلوا.
این سندش خوب است، کردویه از مشایخ ابنابی عمیر است و مشایخ ابنابی عمیر ثقات هستند. منتها روایات آمره به نزح بحث است که دلالت بر نجاست میکند یا نمیکند، چون ماء البئر واسع لا یفسده شیء در مقابلش هست اینها حمل بر استحباب نزح میشود. این بحث مفصلی است در جای خودش.
عمده روایات طائفه اولی را نقل کردیم.
[سؤال: … جواب:] بعید نیست که آب چاه نجس است ولی فهمیده میشود اینها نجس است. ولی فنی نیست این حرف، وقتی شما حمل کردی این روایت را بر استحباب نزح، استحباب نزح میتواند ناشی باشد از قذارت عرفیه مثلا. ولی بعید نیست فرمایش شما عرفیش، بعید نیست ولی فنی نیست، استحباب نزح چه جوری میخواهد کشف بکند از نجاست خمر. از نجاست آب چاه که کشف نمیکند از نجاست خمر چه جور میخواهد کشف کند. دیگر یساعده الذوق و لا یساعده الصناعة اینکه ما نجاست خمر را زا این روایت بفهمیم.
اما روایات طائفه ثانیه:
روایت اول روایت حسین بن ابی ساره است. جلد 3 وسائل صفحه 471: قلت لابی عبدالله علیه السلام ان اصاب ثوبی شیء من الخمر أصلی فیه قبل ان اغسله قال لا بأس ان الثوب لا یسکر.
ان الثوب لا یسکر با توجه به اینکه نماز در ثوب نجس باطل است اما امام میفرماید ثوبی که اصاب در آن خمر، مانعی ندارد، ان الثوب لا یسکر، این دلیل بر طهارت خمر است و الا اگر خمر نجس بود ثوب را نجس میکرد.
[سؤال: … جواب:] این تعبیر این است که خدا حرام کرده خمر را بهخاطر اسکارش نجس که نکرده. میخواهد بفرماید ان الله حرم الخمر لاسکاره و لم ینجسها. مفادش این است. وقتی نجس نکرد خمر را ثوب هم آن اثر اسکار را که نکرده، بگوییم حرام است در او نماز بخوانی چون مسکر است. بحث نجاست پیش میآید، ثوب که نجس نمیشود چون خمر نجس نیست. مفاد عرفیش این است.
سند این روایت هم صحیح است. هم حسین بن ابی ساره ظاهرا همان حسن بن ابی ساره است چون ما حسین بن ابی ساره نداریم در رجال، حسن بن ابی ساره را هم نجاشی توثیق میکند. اگر این را هم نپذیرفتید ابنابی عمیر نقل کرده از حسین بن ابی ساره و مشایخ ابنابی عمیره را ما ثقات میدانیم.
روایت دوم روایت ابنبکیر صفحه 471 از جلد 3 وسائل: سأل رجل اباعبدالله علیه السلام و انا عنده عن المسکر و النبیذ یصیب الثوب قال لا بأس.
دیگر هم سند خوب است هم دلالت.
[سؤال: … جواب:] به قرینه اینکه و النبیذ، قدرمتیقن از مسکر خمر است، قدرمتیقن خارجی این است. … قدرمتیقن را خارج کردید اگر بنا باشد خمر نجس باشد ولی بطور مطلق بگویند المسکر، در مقابلش نبیذ را هم بگویند. قدرمتیقن خارجی از سؤال سائل که میگوید المسکر خمر است. مخصوصا که در مقابلش و النبیذ را هم گذاشته.
روایت سوم اینها بعضی هایش سندش ضعیف است ولی اشاره میکنم جلد 3 وسائل صفحه 495 روایت حفص الاعور، الدن یکون فیه الخمر ثم یجفف یجعل فیه الخمر قال نعم.
سند ضعیف است چون حفص الاعور توثیقش ثابت نیست.
روایت چهارم روایت صالح بن سیابه، جلد 3 وسائل صفحه 472 از حسین بن ابی ساره: انا نخالط الیهود و النصاری و المجوس و هم یأکلون و یشربون فیمر ساقیهم و یصب علی ثیابی الخمر قال لا بأس به الا ان تشتهی ان تغسله لاثره.
دلالتش واضح است بر طهارت خمر منتها سندش مشتمل بر صالح بن سیابه است که توثیق ندارد.
روایات دیگر هم هست. وسائل جلد 3 صفحه 473 روایت حسین بن موسی الحناط هست. روایتهای دیگر هم هست، روایت علی الواسطی هست و برخی از روایتهای دیگر، روایت حریز عن بکیر است، ان الله انما حرم اکله و شربه و لم یحرم لبسه و مسه و الصلاة فیه، راجع به ثیابی که یصیبه الخمر.
این مجموعه روایات دو طائفه است که روشن شد هیچ جمع عرفی بین اینها وجود ندارد در مجموع، اینکه آقای خوئی فرموده اگر ما بودیم و این دو طائفه جمع عرفی میکردیم، عرض کردیم لا یجزیه حتی یدلکه بیده و یغسله ثلاث مرات چطور عرف حمل میکند بر استحباب؟ حالا اگر آن روایت ما یبل المیل ینجس حبا من الماء اگر سندش خوب بود که دیگر او خیلی صریح بود در نجاست.
میماند طائفه ثالثه بعد از اینکه جمع عرفی بین این دو طائفه از روایات در مجموع نیست، این قید در مجموع را دقت کنید. طائفه ثالثه که همان صحیحه علی بن مهزیار است که امام فرمود خذ بقول ابی عبدالله یعنی آن قولی که نقل کردی از امام صادق که لا تصل فیه حت تغسله به او اخذ کن، اخذ نکن به آن قولی که از ابی جعفر و ابی عبدالله علیهما السلام نقل شده که لا بأس ان تصلی فیه. آیا این طائفه ثالثه مشکل را حل میکند بهعنوان اینکه ناظر است به آن دو طائفه؟ که نظر بزرگانی مثل مرحوم آقای خوئی هست. یا حل نمیکند بلکه این طائفه ثالثه هم طرف معارضه است چون حکومت تفسیریه که ندارد، حکومت تکذیبیه دارد یعنی این طائفه ثالثه میگوید آن روایاتی که میگوید خمر پاک است درست نیست آن روایات هم به زبان حال میگوید تو درست نیستی که میشود طرف معارضه.
در اینجا اگر ما بخواهیم قائل به نجاست خمر بشویم سه راه است:
یک: پذیرش حکومت طائفه ثالثه مثل صحیحه علی بن مهزیار و روایت خیران خادم که نظر آقای خوئی است.
دو: اینکه این طائفه ثالثه را یک کاری بکنیم هم قطعی الصدور بکنیم، هم قطعی الجهة بکنیم هم قطعی الدلالة . یعنی تمام راهها را برای تشکیک در این طائفه ثالثه ببندیم، اگر طائفه ثالثه قطعی الصدور شد با توضیحی که مطرح می شود، قطعی الدلاله هم شد، قطعی الجهه هم شد، خب علمآور است، اصلا با وجود علم که دیگر بحث تعارض پیش نمیآید. این هم راه دوم که این را دنبال کنیم.
راه حل سوم راه حل آقای صدر است. آقای صدر راه حلی که دارد اجمالش را با یک سطر مختصری عرض کنم: روایات طائفه اولی و طائفه ثانیه را دستهبندی میکند میگوید از هر کدام نص پیدا میکنیم با نص طائفه دیگر تعارض میکنند، طائفه اولی یک حدیث نصی دارد در نجاست: لا یجزیه حتی یدلکه بیده و یغسله ثلاث مرات. این تعارض میکند با آنی که نص در طهارت خمر است. بعد آخرش نوبت میرسد به صحیحه ابنسنان که یک ظهور ضعیف دارد در نجاست خمر، ظهور ضعیفش این است که با سکوتش امام تقریر کرد ذهن پدر عبدالله بن سنان و ارتکاز او را راجع به نجاست خمر، این ظهور ضعیف میگوید من با هیچ دلیلی از ادله طهارت خمر معارضه ندارم، ما یک موجود ضعیفی هستیم، هر کسی به ما زور بگوید قبول میکنیم، روایات طهارت خمر آنی که نص است ما یک ظهور ضعیف هستیم، دست بردارید از این ظهور ضعیف ما، آنی که ظهور قوی دارد او هم همینطور او هم مقدم است بر ما، اما همین ظهور ضعیف زرنگ است، چرا اینجور حرف میزند؟ در گوش شما میگوید خوشبختانه آن نصها و آن ظهورهای مبتلای به معارض هستند، صبر کنید عجله نکنید بگذارید آنها با هم بجنگند تعارض کنند، منِ ظهور ضعیف بیجان آن وقت جان میگیرم چون من دیگر طرف معارضه با هیچکدام نبودم آنها معارضه کردند با هم، دو تا قوی مثل فرض کنید دو تا رستم با اسفندیار، یک موجود ضعیفی هم مثل آنجا بود، رستم میآید ما را نگاه میکند میگوید برو بابا، اسفندیار هم ما را نگاه میکند میگوید برو بابا، آنها با هم میجنگند همدیگر را میکشند، حکومت میرسد دست ما!! این رفتار آقای صدر در این بحث این است. این هم راه حل سوم است.
این بحث را بطور فنی انشاءالله باید دنبال کنیم، ببینیم اساسا این طرز تفکر آقای صدر جواب میدهد یا نه، انشاءالله بقیه مباحث را فردا دنبال میکنیم.