بسمه تعالی
موضوع: واجبات رکوع /رکوع /صلاه
فهرست مطالب:
بررسی کلام محقق بروجردی در جلد 6 تبیان الصلاه 2
بررسی کلام محقق بروجردی در جلد 7 تبیان الصلاه 5
نظر استاد در فرض نسیان رکوع.. 6
بررسی کلام حاج شیخ عبد الکریم حائری.. 7
خلاصه مباحث گذشته:
در جلسه گذشته ادامه مساله 7 مطرح شد شاهدی در کلام شیخ انصاری و محقق خوئی مطرح بود که بررسی شد در ادامه مساله 8 مطرح شد که اگر مکلف رکوع را فراموش کند حکمش چیست؟ دو فرض دارد قبل از سجده اولی متذکر شود که اجماع هست بر اینکه برگردد و رکوع را تدارک کند و نماز صحیح است. فرض دوم بعد از دخول در سجده ثانیه متذکر شود در این فرض مشهور قائل به بطلان نماز هستند اما جماعتی مثل محقق خوئی قائل به صحت هستند.
ادامه مساله 8
بحث در این است که بعد از دخول در سجده اول، یادش آمد که رکوع را فراموش کرده است، مشهور گفته اند: نماز باطل است و برخی مثل حاج شیخ عبد الکریم حائری، امام خمینی، آیت الله گلپایگانی و محقق خوانساری احتیاط واجب کردند که طبق این احتیاط باید رکوع را تدارک کند و بعد سجدتین را اتیان می کند و نماز را تمام می کند و بعد نماز را اعاده می کند.
البته حاج شیخ عبدالکریم حائری در تقریر صلاه مرحوم آمیرزا محمود آشتیانی ج 2 ص 305 فرمودند: «الاقوی عدم البطلان ولکن الفتوی بالصحه لم یعثر علیها من احد من الاصحاب فلا ینبغی ترک الاحتیاط باتیان الرکوع و اتمام الصلاه ثم اعادتها» اگر قبل از دخول در سجده ثانیه، متوجه فراموشی رکوع شود، اقوی عدم بطلان است اما ما ندیدیم که یک نفر از فقهاء از متقدمین فتوای به صحت بدهند.
بررسی مقتضای قاعده
بحث در این بود که مقتضای قاعده و بعد مقتضای روایات را چیست.
محقق بروجردی هم در تعلیقه عروه و هم در تقریرات این بحث را مطرح کردند.
در تعلیقه عروه در بحث رکوع و در بحث خلل فتوای به بطلان نماز دادند.
در بحث رکوع فرمودند: «الأقوى هو البطلان بالدخول في السجدة الأُولى نعم الأحوط هو العود و الإتمام ثمّ الإعادة»<![if !supportFootnotes]>[1]<![endif]>
در بحث خلل فرمودند: «الأقوى هو البطلان بالدخول في السجدة الأُولى»<![if !supportFootnotes]>[2]<![endif]>
در بحث استدلالی بیان ایشان در تبیان الصلاه ج 6 ص 37 با ج 7 ص 53 هم به لحاظ مقتضای قاعده و هم به لحاظ روایات مختلف است.
در ج 6 فرمودند: مقتضای قاعده بطلان نماز است و مقتضای اطلاق روایات هم بطلان است و هیچ مقیدی برای این روایات نیست. در ج7 فرمودند: مقتضای قاعده این است که حتی اگر بعد السجدتین هم متذکر شود که رکوع را فراموش کرده، نمازش صحیح است و برمیگردد و رکوع را تدارک می کند و سجدتین را می آورد و اشکالی ندارد که چهار سجده بجا آورده است؛ چون دو سجده اول از ابتدا مصداق سجدتین زائد نبود بلکه بعد از اتیان دو سجده بعدی، این دو سجده زائده می شود که جعل السابق زیادتین است که ادله مبطلیت زیاده، شامل جعل السابق زیادتین نمی شود و بعد هم روایات را بررسی می کنند.
روایت محمد بن مسلم مفادش این است که بنا بگذارد که این دو سجده ملغی باشد و برگردد رکوع را تدارک کند و بعد دو سجده را اتیان کند، ایشان فرمودند: این روایت خیلی مفادش خوب است و هیچ اعراضی از آن نشده است و می توان طبق آن فتوا داد درحالیکه در ج 6 این روایت را متهم به اعراض اصحاب و اشکالات دیگر کردند.
بررسی کلام محقق بروجردی در جلد 6 تبیان الصلاه
ابتدا کلام ایشان در ج 6 را بررسی کنیم:
ایشان فرمودند: در ترتیب بین اجزاء دو احتمال است:
یک: ترتیب شرط خود جزء باشد، مثل اینکه مولا گفته: یشترط فی السجود ان یکون بعد الرکوع.
دو: ترتیب شرط نماز است.
اگر احتمال اول درست باشد، مشکلی نیست؛ چون وقتی بعد از سجده اولی ملتفت می شود که رکوع نکرده است، هنوز محل رکوع باقی است و این سجده، سجده مامور به نیست، چون سجده مامور به بعد از رکوع است و لذا رکوع را تدارک می کند، اما ظاهر ادله این است که ترتیب شرط اجزاء مثل رکوع و سجود نیست، بلکه شرط نماز است؛ یعنی نماز یک اجزایی مثل رکوع و سجود دارد و یک شروطی دارد که یکی از آنها ترتیب بین اجزاء است؛ طبق این احتمال، نماز باطل است؛ چون این سجده اول مشکلی ندارد و قابلیت دارد که جزء نماز باشد و فاقد شرطی نیست؛ چون شرط سجود این نیست که بعد رکوع باشد، بله این سجده جزء فعلی نماز نیست؛ چون در مرکب، یک جزء، زمانی جزء فعلی می شود که مرکب بتمام اجزاء محقق شود؛ لذا از محل رکوع عبور کرده و داخل در محل سجود شده است و دیگر قابل تدارک نیست و اگر تدارک شود، رکوع در غیر محل است بخلاف احتمال اول که با اتیان سجده از محل رکوع نگذشته است؛ چون شرط سجود این بود که بعد از رکوع باشد و این سجود فاقد شرط بوده است.
در جلد 7 راجع به مقتضای قاعده که بحث می کنند، همان دو احتمال در ترتیب را مطرح و همان احتمال شرط بودن ترتیب برای نماز را هم تقویت می کند اما در ادامه می فرمایند: اگر ترتیب شرط ذات جزء بود؛ یعنی شرط سجود این بود که بعد از رکوع باشد، از ابتدا که سجود را می آورد، این مصداق زیاده است؛ اگر سجدتین را بیاورد، مبطل نماز است.
اما چون ترتیب شرط سجود و رکوع نیست بلکه شرط نماز است (و الا جزء نماز، ذات رکوع و سجده است)؛ پس این سجده واحده یا سجدتین که قبل از رکوع اتیان می شود، زیاده در نماز نیست بعد که ملتفت می شود و قابل تدارک است (در جلد 6 فرمودند: قابل تدارک نیست اما اینجا می فرمایند قابل تدارک است) برمیگردد رکوع را تدارک می کند و بعد سجدتین را اتیان می کند که با این تکرار سجدتین، آن دو سجده قبلی، جعل السابق زیاده می شود که مبطل نماز نیست و نماز قابل تصحیح است و مقتضای روایات هم موافق با مقتضای قاعده است.
اشکالات کلام محقق بروجردی
انصافا این مطلبی که در ج 6 فرمودند، قابل دفاع نیست:
اشکال اول: در دخول در غیر رکن، به ایشان نقض می شود، مثل اینکه سوره حمد را فراموش کرده و سوره توحید می خواند (که ایشان قرائت سوره را واجب می دانند) بعد یادش آمد که سوره حمد نخوانده است، طبق فتوای خود ایشان در قرائت، بر می گردد سوره حمد را می خواند و بعد سوره توحید را می خواند و نماز را تمام می کند.
طبق بیان ایشان در ج 6 این نماز باطل است و یا لااقل باید بگویند: نیاز به تدارک حمد و سوره نیست؛ چون شرط حمد این نیست که قبل از توحید باشد و شرط سوره توحید این نیست که بعد از حمد باشد، دو جزء هستند که شرط نماز ترتیب بین این اجزاء است، وقتی سوره حمد را نخواند و سوره توحید خواند، دیگر محل سوره حمد فوت شده است؛ لذا یا باید بگویند که نماز باطل است و یا اگر حدیث لاتعاد قرائت را تصحیح می کند، باید گفته شود که نیاز به تدارک نیست در حالیکه ایشان فرمودند: باید حمد را تدارک کند.
ممکن است ایشان بفرمایند: قرائت سوره حمد با قرائت سوره توحید در ذاتش ترتیب است؛ یعنی شرط سوره حمد این است که قبل از سوره توحید باشد.
اولا: این خلاف کلام ایشان است که قائل شدند ترتیب شرط نماز است نه شرط اجزاء.
ثانیا: اگر این بیان را هم بفرمایند، ما مثال دیگری می زنیم؛ بعد از قیام به رکعت ثانیه، متذکر شد که سجدتین را فراموش کرده است، ایشان طبق این مبنا باید بفرمایند: نماز باطل است اما ایشان صریحا در بحث خلل ج 3 فرمودند: نماز صحیح است و سجدتین را تدارک می کند و بعد به رکعت ثانیه برمی گردد و در این مورد هیچ روایتی هم نداریم و ایشان این مطلب را علی القاعده می فرمایند؛ چون قائلند که محل تدارک سجدتین باقی است. ذات قیام و ذات قرائت رکعت ثانیه که نقصی ندارد وقتی داخل قرائت رکعت ثانیه شده است، محل تدارک سجدتین فوت شده است؛ پس چرا می فرمایید: با تدارک سجدتین مشکل حل می شود و نماز صحیح است؟ این اشکال نقضی به ایشان است.
اشکال دوم: اگر شارع می گفت: بین صرف الوجود سجده و صرف الوجود رکوع ترتیب شرط است، در این صورت مناسب بود که ایشان بفرمایند که صرف الوجود سجده اولی محقق شده است و در این صورت رکوع تدارک شود، مشکل را حل نمی کند و نماز باطل است؛ چون ترتیب در نماز بین صرف الوجود سجود و صرف الوجود رکوع است و این را نمی شود جبران کرد.
اگر این را شارع بیان می کرد، به نظر ما باز هم می توان نماز را تصحیح کرد به اینکه اخلال به شرطیت ترتیب از روی عذر است؛ چون لحظه ای که سجده اولی را آورد، ناسی بود و اخلال به شرطیت کرد، حدیث لاتعاد جاری می شود و رکوع را تدارک می کند و نماز را ادامه می دهد.
علاوه بر اینکه اصل این احتمال خلاف ظاهر است که ترتیب بین صرف الوجود سجود و صرف الوجود رکوع معتبر باشد، بلکه ترتیب بین طبیعی رکوع و سجود معتبر است که این ترتیب قابل تدارک است؛ چطور در بحث تذکر نسیان سجدتین بعد از قیام به رکعت ثانیه، قابل تدارک بود یا در تذکر نسیان سوره حمد بعد از قرائت سوره توحید، قابل تدارک بود که با تدارک، ترتیب بین طبیعی دو جزء تحصیل می شود، اینجا هم ولو ترتیب شرط نماز است اما ترتیب بین طبیعی سجود و رکوع معتبر است و اگر نتوانسته است که با آن صرف الوجود سجود اول، ترتیب را محقق کند، اشکالی ندارد با سجود جدید، ترتیب بین طبیعی رکوع و طبیعی سجود را محقق می کند و این مستلزم زیاده رکن نیست که مشکل پیدا کند.
اشکال سوم: بر فرض شرط سجود این است که بعد از رکوع باشد و شرط رکوع این است که قبل از سجود باشد، با این فرض نتیجه چیست؟ اگر داخل در یک سجده شود، این سجده فاقد شرط است و ملغی است ولی اگر دو سجده بجا بیاورد، درست است که این دو سجده قبل از رکوع، فاقد شرط است اما زیاده سجود عرفی است که مشکل است و اگر تدارک هم نکند، در هنگام عمل، ملتفت به اخلال به شرایط سجود و رکوع است؛ لذا در هردو صورت مشکل است.
بررسی کلام محقق بروجردی در جلد 7 تبیان الصلاه
ایشان در جلد 7 فرمودند: ترتیب شرط نماز است نه شرط اجزاء (که البته ما این مبنا را خلاف ظاهر می دانیم)، در نتیجه اگر فرد دو سجده را بجا بیاورد و متذکر شود که رکوع نکرده است، این دو سجده زیاده سجدتین نیست و محل تدارک رکوع هم باقی است (برخلاف مطلب ایشان در جلد 6) و رکوع را تدارک می کند و اتیان می کند به دو سجده دیگر که می شود جعل السابق زیاده، که مبطل نماز نیست.
به نظر ما این مطالب درست نیست؛ چون مثل محقق خوئی ممکن است بگوییم: این دو سجده اول از هنگام حدوثش زیاده بوده است؛ چون در غیر محلش است و اگر هم بگوییم عرف این را قبول نمی کند و تا دو سجده بعدی را تکرار نکند، این دو سجده اول متصف به زیاده نمی شود، مطلب صحیح این است که جعل السابق زیاده در ارکان مبطل است؛ چون «فَإِنَّ السُّجُودَ زِيَادَةٌ فِي الْمَكْتُوبَةِ»<![if !supportFootnotes]>[3]<![endif]> یا «مَنْ زَادَ فِي صَلَاتِهِ فَعَلَيْهِ الْإِعَادَةُ»<![if !supportFootnotes]>[4]<![endif]> الاعاده، اطلاق دارد، چه جعل السابق زیاده باشد و چه از ابتدا در یک شی احداث وصف زیاده کند که عرف به این حالت اطلاق زیاده می کند.
خلاصه اشکال این است که هم آنچه که در جلد 6 فرمودند و هم آنچه که در جلد 7 فرمودند، تمام نیست و حق این است که باید بین ماقبل از سجده ثانیه و مابعد سجده ثانیه تفصیل داده شود و فرقی ندارد که ترتیب شرط صلاه باشد یا شرط رکوع یا سجود باشد.
نظر استاد در فرض نسیان رکوع
اگر داخل در سجده اول شده است، محل تدارک رکوع باقی است و این مثال با مثال فراموشی قرائت حمد بعد از دخول در سوره توحید یا فراموشی سجدتین رکعت اول بعد از دخول در رکعت ثانیه، فرقی ندارد که نظر محقق بروجردی و تسالم اصحاب در هر دو مساله، بر عدم بطلان نماز است؛ چون عرفا محل تدارک باقی است و رکوع را تدارک می کند و سجدتین را انجام می دهد که نهایتا زیاده سجده واحده است و اگر بعد از سجدتین، متذکر فراموشی رکوع شود، نماز باطل است؛ چون عرفا «مَنْ زَادَ فِي صَلَاتِهِ فَعَلَيْهِ الْإِعَادَةُ»<![if !supportFootnotes]>[5]<![endif]> شامل این فرد می شود که چهار سجده را در یک رکعت انجام می دهد و فرقی هم ندارد که ترتیب شرط اجزاء باشد یا شرط نماز باشد. این مطالب علی القاعده است.
دفع یک شبهه
در فرضی که بعد از سجده ثانیه متذکر رکوع می شود، اگر ترتیب شرط نماز باشد، نباید نماز باطل باشد؛ چون رکوع را می آورد و سجدتین را اتیان نمی کند تا زیاده عرفیه نباشد و نهایتا شرط ترتیب نماز را رعایت نکرده است که از روی عذر بوده است و جزء مستثنیات لاتعاد نیست و لذا مشمول مستثنی منه لاتعاد است.
و اگر ترتیب شرط اجزاء مثل رکوع و سجده باشد، چیزی که مبطل نماز است، اخلال به رکوع و سجود عرفی است و این فرد اخلال به رکوع و سجود عرفی نکرده بلکه اخلال به شرط شرعی کرده است که لاتعاد آن را شامل است.
محقق خوئی در اینجا از این مطلب به نفع خودش استفاده کرده است و فرمودند: با این دو نقض معلوم می شود مبنای ما درست است که قائلیم اخلال به شرایط شرعی اجزاء مانند رکوع و سجود، اخلال به خود رکوع و سجود مامور به است و مستثنی از حدیث لاتعاد است و الا اگر این مبنای ما را نپذیرید، باید در این دو مساله حکم به صحت بدهید در حالیکه هیچ کس نپذیرفته است که این نماز صحیح است.
به نظر ما چه ترتیب شرط نماز باشد و چه شرط شرعی رکوع و سجود، فرقی ندارد و معتقدیم که اخلال به شرایط شرعی رکوع و سجود، داخل در مستثنی حدیث لاتعاد نیست بلکه داخل در مستثنی منه لاتعاد است و مشمول لاتعاد است و این نماز را باطل می دانیم؛ چون عرفا نیاوردن یک جزء در جای خودش، اخلال به آن جزء است و فرق می کند با اینکه مثلا رکوع را اتیان کند اما شرط شرعی آن که استقرار است را ترک کند، در این صورت رکوع را در جای خودش آورده و به شرط آن اخلال کرده است؛ مثل اینکه در رکعت اول، چهار رکوع سهوا انجام دهد و بعد در سه رکعت بعدی بدون رکوع نماز بخواند، عرفا می گویند: رکوع را حفظ و اتمام نکرده است، رکوع و سجود باید در محلش بیاید و الا رکوع و سجود حفظ نشده است و لااقل این است که حدیث لاتعاد مجمل است و شبهه مفهمومیه اخلال به رکوع است؛ یعنی احتمال دارد در این صورت اخلال به رکوع صادق باشد که نمی توان دیگر لاتعاد جاری کرد.
طبق قاعده اولیه این نماز باطل است؛ چون به ترتیب اخلال وارد کرده است و اگر لاتعاد به عنوان دلیل ثانوی نتواند آن را شامل شود یا در شمولش شبهه باشد، نوبت به برائت نمی رسد و باید به عمومات اولیه که اقتضای اعاده می کند.
بررسی کلام حاج شیخ عبد الکریم حائری
مرحوم حاج شیخ عبدالکریم حائری مطالبی در تقریر مرحوم آشتیانی دارند که در کتاب الصلاه نیست و شبیه این مباحث را مطرح کرده اند و فرمودند:
اگر ترتیب شرط اجزاء باشد، حتی اگر سجده ثانیه را بجا بیاورد و بعد یادش بیاید که رکوع نکرده است، اشکالی ندارد؛ چون آن سجده ای که بجا آورده است، زیاده سجود شرعی نیست همانطور که محقق خوئی در یک بحثی فرمودند که هم نقیصه سجود شرعی مبطل است و هم در ناحیه زیاده، زیاده سجود شرعی مبطل است؛ یعنی سجود واجد شرایط اگر زیاد کند، مبطل نماز است و دو سجده اول که اتیان شده است، واجد شرط نبود. شرط سجده این است که بعد رکوع باشد؛ لذا سجدتین فاقد شرط شرعی بوده، که زیاده سهویه سجود غیر شرعی مبطل نماز نیست.
اما اگر ترتیب شرط نماز باشد و آن چیزی که جزء است، ذات رکوع است؛ در این صورت دو سجده ای که اول آورده، زیاده در سجود شرعی کرده است اما اگر یک سجده بجا بیاورد و بعد متذکر رکوع شود، زیاده سجده واحده شرعیه است و «لَا يُعِيدُ صَلَاةً مِنْ سَجْدَةٍ»<![if !supportFootnotes]>[6]<![endif]> مشکل را حل می کند و علی القاعده نماز را می شود تصحیح کرد.
در نهایت ایشان فرمودند: استظهار ما این است که ترتیب شرط نماز است و ذات رکوع و سجود جزء نماز است و در این اجزاء ترتیب شرط نشده، بلکه در نماز ترتیب بین این اجزاء شرط شده است که یک شرط مستقل است، مثل استقبال قبله و ستر عورت که شروط نماز است؛ در این صورت با سجدتین قبل از رکوع، زیاده در سجده شرعی است که اگر یک سجده زیاده باشد «لَا يُعِيدُ صَلَاةً مِنْ سَجْدَةٍ»<![if !supportFootnotes]>[7]<![endif]> شامل است و نماز را تصحیح می کند اما اگر دو سجده زیاده باشد، زیاده رکن است و مبطل نماز است.
<![endif]>
<![if !supportFootnotes]>[1]<![endif]> العروه المحشی، ج 2، ص 544
<![if !supportFootnotes]>[2]<![endif]> العروه المحشی، ج 3، ص 215