جلسه 11-89
چهارشنبه – 11/10/۹8
موضوع: اصناف دیه و نقش اوراق نقدیه در آن /احکام اوراق نقدیه /ربا /محرمات
أعوذ باللّه من الشیطان الرجیم بسم اللّه الرحمن الرحیم الحمد للّه ربّ العالمین و صلّی اللّه علی سیّدنا محمّد و آله الطاهرین سیّما بقیّة اللّه في الأرضین و اللعن علی أعدائهم أجمعین.
مرحوم شاهرودی: اصل در دیه صد شتر است و بقیه اصناف دیه بدل این صد شتر هست و باید از قیمت صد شتر کمتر نباشد
بحث راجع به این بود که صاحب کتاب قراءات فقهیة معاصرة اختیار کردند اصل در دیه صد شتر است و بقیه اصناف دیه بدل این صد شتر هست و باید از قیمت صد شتر کمتر نباشد. بلکه ظاهر الف دینار و عشرة آلاف درهم این است که به عنوان نقد رائج مطرح شده؛ خصوصیتی ندارد. اگر در آن زمان درهم و دینار نبود، تومان بود، ظاهر این است که قیمت صد شتر را با تومان حساب میکردند. خصوصیت ندارد الف دینار. کانّه گفته أو قیمة مأة ابل بالنقد الرائج، منتها نقد رائج در آن زمان درهم و دینار بوده، الان تومان است.
دلیل اول: در صحیحه ابن سنان قیمت شتر بر اساس درهم، دینار و گوسفند محاسبه شده است
ایشان استدلال کرده بر این مدعای خودش غیر از استظهار عرفی به برخی از روایات. یکیش صحیحه ابن سنان بود که در این صحیحه ابن سنان آمده بود: و قیمة کل بعیر مأة و عشرون درهما أو عشرة دنانیر (قیمت هر شتری صد و بیست درهم یا ده دینار است) من الغنم قیمة کل ناب من الابل عشرون شاة، و در گوسفند هم قیمت هر شتر ناب یعنی شتری که پیر است وارد نه سالگی شده، بیست گوسفند میشود. قیمة کل بعیر مأة و عشرون درهما، صد و بیست درهم را به عنوان اصیل قرار نداد، به عنوان ارزش بعیر قرار داد، بیست گوسفند را هم به عنوان یک شتر ناب قرار داد نه به عنوان یک صنف اصیل برای دیه.
اشکالهایی به ایشان مطرح شده بود. ایشان به صدد جواب از این اشکالها برآمده تا ثابت کند این صحیحه عبدالله بن سنان ظهور دارد به غیر از صد شتر، به بقیه اصناف دیه نظر قیمتی کردند، نظر کردند بما هو قیمة مأة ابل. امروز هم ما باید به بقیه اصناف دیه، نظر بکنیم بما هو قیمة مأة ابل. برویم قیمت کنیم صد شتر را هر چی قیمت شد. اگر میخواهیم از بقیه اصناف دیه پرداخت کنیم جوری پرداخت کنیم که قدرت خرید صد شتر در زمان حاضر در او وجود داشته باشد.
اشکال اول: در این روایت دیه دوازده هزار درهم و دو هزار گوسفند قرار داده شده و این موافق عامه است
مناقشه اولی که به ایشان شد و جواب داد این بود که گفتند این روایت موافق عامه است. صد و بیست درهم قیمت هر شتر، صد شتر میشود دوازده هزار درهم، در حالی که در فقه امامیه دیه کامله ده هزار درهم است و یا بیست گوسفند قیمت هر شتر، آن وقت صد شتر میشود دو هزار گوسفند این هم موافق با فتوی عامه است.
ما عبارت مرحوم شیخ را در خلاف بخوانیم: جلد 5 صفحه 226 فرمودند: الدیة ستة اصول (همین مسلک مشهور را بیان کردند) علی اهل الابل مأة من الابل و علی اهل الذهب الف دینار و علی اهل الورق (یعنی درهم) عشرة آلاف درهم و علی اهل البقر مأتا بقر (دویست بقر) و علی اهل الحلل مأتا حلة و علی اهل الغنم الف شاة و به قال ابویوسف و محمد و احمد بن حنبل الا انهم قالوا فی الشاة الفان. اینها با ما هم عقیده هستند ابوقاضی ابویوسف، محمد (ظاهرا محمد بن الحسن شیبانی است) و احمد بن حنبل. ولی در گوسفند گفتند دو هزار گوسفند. پس این روایت هم که گفته هر ابلی معادل با بیست گوسفند، صد ابل میشود معادل دو هزار گوسفند، میشود موافق عامه.
بعد شیخ در خلاف میفرماید: و قال ابوحنفیة لها ثلاثة اصول (اصناف دیه سه تا است) مأة ابل او الف دینار او عشرة آلاف درهم و للشافعی فیه قولان (شافعی دو نظر داشت) قال فی القدیم (در رأی قدیمش گفت) الاصل مأة من الابل (اصل در دیه صد شتر است، شبیه همین قول صاحب کتاب قراءات فقهیة) فان اعوزت انتقلت الی اصلین (گفته اگر نمیتوانی صد شتر بدهی منتقل بشوید یا به الف دینار یا به اثنیعشرة الف درهم دوازده هزار درهم. و این قول قدیم شافعی است) و به قال ابوبکر و عمر و انس بن مالک (اینی که در روایت میگفت صد و بیست درهم هر شتری که میشد صد شتر دوازده هزار درهم میشود موافق قول قدیم شافعی و قول ابوبکر و عمر و انس بن مالک این هم میشود موافق عامه. دیگه از موافقت عامه از این بهتر چی که شیخین هم این نظر را داشتند) و قال فی الجدید (در رأی جدیدش شافعی گفته) ان اعوز الابل انتقل الی قیمة الابل حین القبض الف دینار او اثنیعشر الف درهم فالدیة الابل و القیمة بدل عنها لا عن النفس. رأی قدیمش این بود که در فرض عجز از صد شتر وظیفه ما در دیه انسان کشته شده منتقل میشود به هزار دینار یا دوازده هزار درهم، رأی جدیش این بود که بهرحال دیه صد شتر است، میتوانی بدهی خود صد شتر را بده، نمیتوانی بدهی قیمت صد شتر را بده، نه اینکه اگر نمیتوانی صد شتر را بدهی دیه قتل نفس منتقل میشود به الف دینار او اثنیعشر الف درهم که دیه قتل نفس جایگزین بشود در فرض عجز از صد شتر.
شبیه مثلی میماند. شما اگر اتفاقا نمیتوانی مثلی را بدهی باید قیمت مثلی را بدهی. باز هم قیمت مثلی است. یعنی اگر شما طلا (که به لحاظ مادهاش مثلی است) را تلف کردی، طلایش را یا سکهاش را، باید مثل آن طلا را ببری بدهی به صاحبش. میگوید من نمیتوانم طلا تهیه کنم، امکان ندارم، در روستا هستم نمیتوانم بروم شهر، در روستا هم که کسی طلا نمیفروشد به من. میگویند پول طلا را یعنی پول این مثل را بده به آن شخصی که طلای او را تلف کردی. یعنی باز قیمت همین مثل است.
اینجا هم رأی جدید شافعی این است که اگر نتوانستی صد شتر بدهی دیه منتقل نمیشود به هزار دینار، بلکه حالا میگویند عین صد شتر را نمیتوانی بدهی قیمت صد شتر را بده. قیمت صد شتر در زمان پرداخت؟ ایشان گفته حین القبض یعنی آن وقتی که میخواهی دیه بدهی قیمت صد شتر را حساب کن. لابد خودش آن روز حساب کرده الف دینار او اثنیعشر الف درهم. فالدیة الابل و القیمة بدل عنها لا عن النفس. در این رأی جدید میگفت این الف دینار او اثنیعشر الف درهم قیمت صد شتر است نه آنی که قبلا من میگفتم که اصلا دیه از صد شتر منتقل میشود به یک دیه دیگر که الف دینار او اثنیعشر الف درهم بود.
[سؤال: … جواب:] در قدیم میگفت الدیة ثلاثة اصول. قال فی القدیم که ما سه صنف دیه داریم: صد شتر، هزار دینار، دوازده هزار درهم. ولی مثل وضوء و تیمم میماند تا میتوانی وضوء بگیری نوبت به تیمم نمیرسد. ولی وقت نمیتوانی وضوء بگیری تیمم [مانند وضوء] طهور است. اینجا ایشان هم در رأی قدیمش میگفت ما سه تا صنف دیه داریم ولی دیه مأة ابل دیه اختیاریه است، دیه الف دینار او اثنیعشر درهم دیه اضطراریه است اما دیه است نه به عنوان قیمت صد شتر. در رأی جدیدش میگوید اصلا موضوعیت ندارد الف دینار، باید هنگام پرداخت دیه حساب کنی صد شتر (که نمیتوانی بدهی) در بازار چند میارزد. بعد شافعی حساب کرده گفته الان قیمت صد شتر در بازار الف دینار یا دوازده هزار درهم است.
گفته میشود ببینید! دیه بر اساس درهم را گفتند دوازده هزار درهم، دیه بر اساس شاة هم گفتند دو هزار گوسفند، این صحیحه عبدالله بن سنان این را گفت، این شد موافق عامه.
پاسخ از دو هزار گوسفند: دو هزار گوسفند بدل شتر نه ساله است. شتر نه ساله گرانتر از شترهای دیگر است فیه: در جایی شتر نه ساله به عنوان دیه مطرح نشده است
ایشان جواب دادند فرمودند اما دو هزار گوسفند بدل قیمت ناب من الابل بود؛ شتری که داخل در نه سالگی بشود قیمتش خیلی بیشتر از شترهای دیگر است. این میتواند هر شتری بیست گوسفند یعنی بیست دینار حساب بشود. این فرق میکند با دیه در شرائط عادی.
[اقول] این ناب من الابل در کدام دیه مطرح شده ما که پیدا نکردیم در یک جایی شرط کنند دیه باید ناب من الابل باشد. فقط در آن روایت بود که برخی از اصناف دیه را در دیه قتل شبه عمد از آنی قرار میدهند که وارد نه سالگی شده (بازل عام) که روایتی بود که در جلسات قبل خواندیم. و الا به عنوان ناب جایی ندیدیم.
پاسخ از دوازده هزار درهم: نوع درهمها در طول تاریخ متفاوت بوده. در یک زمان ده درهم مساوی یک دینار بوده و در زمان امام صادق علیه السلام دوازده درهم مساوی یک دینار بوده
راجع به دوازده هزار درهم ایشان میگوید تاریخها فرق میکند و نوع درهمهایی که زده بودند فرق میکند. نوع درهمهایی که صدر اسلام میزدند سنگینتر بود، هر ده درهمی یک دینار بود. زمان امام صادق علیه السلام که شافعی هم تقریبا همان زمان بوده یک مقدار متاخر از امام علیه السلام بدنیا آمده، هر دوازده درهمی مساوی یک دینار بود. و لذا این صحیحه عبدالله بن سنان را که میفرماید دوازده درهم میتوانیم حمل کنیم به لحاظ زمان امام صادق علیه السلام. و لو روایت از امیرالمؤمنین است ولی توضیحش میتواند از امام صادق باشد. امام صادق علیه السلام اولش فرمود قال امیرالمؤمنین ان دیة الخطاء شبه العمد تغلظ، بعد فرمود و قیمة کل بعیر مأة و عشرون درهما، این توضیح ممکن از امام صادق علیه السلام بوده. قابل توجیه است. تا جایی که میشود توجیه کرد معنا ندارد بگویید چون این خبر صادر شده تقیتا، باید طرح شود. نه، جمع عرفی دارد.
[سؤال: … جواب:] امام علیه السلام تطبیق دادند قیمت هر بعیر را بر درهم در زمان خودشان که میشد صد و بیست درهم. وزن درهم کم شده بود در زمان امام صادق علیه السلام بر خلاف درهم در زمان پیامبر.
این جواب ایشان از مناقشه اول.
جواب اول: برای رفع تعارض و خروج روایت از صدور تقیهای، نمیتواند به جمعهای تبرعی تمسک کرد
ما فعلا اشکال خاصی به این جواب ایشان نداریم. فقط این شبهه در ذهن ما هست که آیا کل ما یمکن ان یقال را میتوانیم مطرح کنیم برای جمع عرفی؟ صرف اینکه احتمالا این توضیح برای امام صادق علیه السلام است و امام صادق علیه السلام هم زمان خودشان را حساب کردند که هر دوازده درهمی معادل یک دینار بود، این کافی است برای رفع تعارض بین روایات؟ روایات دیگر که او هم از امام صادق علیه السلام بود، پس چرا آنجا فرمود عشرة آلاف درهم؟ در صحیحه حلبی فرمود الدیة الف دینار أو عشرة آلاف درهم، او هم از امام صادق بود. هر دو از امام صادق است دلبخواهی بگوییم آن ده هزار درهم مربوط به آن درهمهایی بود که هر درهم مساوی یک دینار بود، اینجا با اینکه از امیرالمؤمنین نقل میکند علیهما السلام بگوییم این توضیح از امام صادق است و آن مربوط به زمانی است که درهم وزش کم شده بوده، هر دوازده درهمی مساوی یک دینار بوده، اینها جمع تبرعی است. این شبهه را ما داریم، این جمعها جمع تبرعی است. ما نمیگوییم بیایید سریع روایات را حمل بر تقیه کنید ولی جمع تبرعی هم صحیح نیست.
جواب دوم: حمل اختلاف درهمها بر اختلاف نوع درهمها، هم مخالف تصریح شیخ به اختلاف فقهی در این باب است و هم مخالف فرمایش امام صادق علیه السلام در روایات دیگر
خود شیخ در خلاف وقتی میآید اختلاف فقهاء را ذکر میکند میگوید: “ابوحنفیه گفت ده هزار درهم، شافعی گفت دوازده هزار درهم”، بین اینها اختلاف انداخت، گفت: “ما هم میگوییم دوازده هزار درهم، ابوحنفیه که میگفت ده هزار درهم، مثل ما که میگوییم ده هزار درهم. شافعی آمد گفت دوازده هزار درهم”. او اختلاف انداخت بین این اقوال. ما نمیتوانیم مثل صوفی بشویم که صلح کل، بگوییم همه طرق الی الله است بعدد نفوس الخلائق. همه با هم همنظر هستند، آن دوازده هزار درهمی مثل آن ده هزار درهمی است، اختلاف به لحاظ انواع درهم است. آخه این جمع تبرعی است اولا، خلاف ظاهر کلام شیخ طوسی در خلاف است، خلاف ظاهر روایت امام صادق علیه السلام است در صحیحه حلبی و خلاف صحیحه ابن الحجاج است که آنجا هم داشت عشرة آلاف درهم.
شتر انواعی داشت، شتر دو ساله داریم قیمتش با شتر سه ساله یکی نیست، شتر سه ساله قیمتش با شتر چهار ساله یکی نیست، میانگین میگرفتند میگفتند صد دینار. و لذا خود شافعی گفت هزار دینار یا دوازده هزار درهم. شافعی چرا اینجوری گفت؟ او هم گفت قیمة کل بعیر، قیمت مأة ابل یا هزار دینار یا دوازده هزار درهم. اینها یک میانگینی میگرفتند. و لذا اختلاف هم میشد، یک عده میگفتند ده هزار درهم، یک عده میگفتند دوازده هزار درهم، نه اینکه نوع درهمها فرق کند. این خلاف ظاهر است: از یک امام علیه السلام دو جور حدیث نقل بشود بعد بگوییم به لحاظ اختلاف نوع درهمها بوده، یک جا گفتند ده هزار درهم یک جا گفتند دوازده هزار درهم، اختلاف نوع درهمها باعث شده اینجور صحبت کنند. شیخ طوسی در خلاف میگوید اقوال مختلف است بعد بگوییم بله این به لحاظ انواع درهم است. شیخ طوسی میگوید شافعی گفت دوازده هزار درهم و به قال ابوبکر و عمر و انس بن مالک. زمان ابوبکر و عمر که دیگه وزن درهم کم نشده بود. و لذا این شبهه به نظر ما شبههای است که مانع میشود آدم تصدیق کند به جواب ایشان از مناقشه اول.
[سؤال: … جواب:] آنها هم حمل بر تقیه میشود یا لااقل جمع تبرعی است این جمع شما. همینجوری که نمیشود از پیش خودمان صلح برقرار کنیم بین حرفهای متعارض. وقتی یک روایتی جمع عرفی نداشت احتمال صدور تقیتا داشت، اصلا حجیت ندارد تا ما بعد بیاییم به لفظ قیمت گیر بدهیم که حرف ما را میزند که در بقیه اصناف دیه قیمت صد شتر را باید حساب کنیم.
اشکال دوم: قریب القیمة بودن اصناف ست در زمان شارع، حکمت بوده نه علت و لذا در زمان اختلاف شدید هم این اصناف ست، اصل هستند
مناقشه دوم این است که گفته شده: اینکه امام علیه السلام دیدند قیمت صد شتر هزار دینار است یا ده هزار درهم است یا دویست گاو است یا هزار گوسفند است، این حکمت بوده تا منضبط کنند دیات را تا روز قیامت. نه اینکه یک نرخ شناور که هر روز برویم ببینیم قیمت صد شتر آیا برابری دارد با نرخ هزار دینار یا ده هزار درهم یا دویست گاو یا هزار گوسفند یا برابری ندارد. حکمت بوده که شارع در آن زمان دیده این شش صنف قریب القیمة هستند، مخیر کرده جانی را بین اینها. این حکمتش [بوده که] تا روز قیامت این شش صنف دیه را که منضبط باشد دیه قرار بدهند.
پاسخ: خلاف مرتکز است که شخص بدهکار در حقوق الناس مخیر باشد بین اقل و اکثر شدید. بله، تخییر بین اقل و اکثر در تکالیف، عرفی است و حمل میشود اکثر بر استحباب
ایشان طبعا جوابش این است و عمده هم همین جواب است که وقتی که خود روایات تصریح میکند به قیمت مثل همین صحیحه ابن سنان و وقتی که ارتکاز عرفی اباء دارد از اینکه ضمان حقوق دیگران که مخیر است جانی در پرداخت یکی از انواع و اصناف آن، مردد بشود بین اقل و اکثر شدید [دیگر روایات اطلاق ندارد]. یک وقت حکم الله است، میگوید هدی در حج واجب است، دوست داری گوسفند بکش، بیشتر دوست داری گاو بکش، بیشتر دوست داری میخواهی به افضل نائل بشوی شتر بکش. خیلی دیگه آدم فداکاری هستی مثل پیغمبر صد شتر کشتند شصت و چهار تا حدودا برای خودشان بود سی و شش تا برای امیرالمؤمنین. تخییر بین اقل و اکثر در یک تکلیف الهی است، اقل واجب است اکثر مستحب. اما در حقوق الناس خلاف مرتکز است. بگوییم جانی! تو مخیری بروی صد شتر بدهی که همین الان قیمتش میشود یک میلیارد اگر کم نگفته باشیم. یا همینی که آقای سیستانی میگویند بروی پنج هزار و دویست و پنجاه مثقال نقره حساب کنی، هر مثال نقره هم بین سی و دو هزار تومان تا سی و چهار تومان این روزها در نوسان است، ضرب کنید در پنج هزار و دویست و پنجاه حدودا میشود صد و هفتاد ملیون. آقای جانی! مخیری یک میلیارد بدهی یا صد و هفتاد ملیون. جانی میگوید مگر من عقلم را از دست دادم بروم یک میلیارد قیمت صد شتر را بدهم؟ حالا هزار گوسفند که خیلی بیشتر از این میشود سه میلیارد یا دو میلیارد و نیم. ایشان میگوید این عرفی و عقلائی نیست.
[سؤال: … جواب:] اگر از اول این مقدار اختلاف بود همین توجیه شما را میکردیم. میگوییم جانی! (جانی یعنی و لو به قتل خطایی شبه عمد یا اولیاء جانی، عاقله جانی در قتل خطاء محض) از اول اختلاف [شدید] بود شارع گفته اقل واجب این است، شما هر چی کرمت! اگر بیشتر بود برو بیشتر بده. اما فرض این است که در زمانهای قدیم اینها اختلاف قیمت اینقدر نداشتند حالا این اختلاف قیمتها پیش آمده.
جواب: این پاسخ صحیح است اما نتیجهاش اصل بودن صد شتر نیست
واقعا این اشکال قوی است، این را ما قبول داریم. اما این نتیجهاش چی میشود؟ [آیا] نتیجهاش این فرمایش ایشان میشود که اصل صد شتر باشد، بقیه قیمت صد شتر باشد؟ این نتیجهاش این نمیشود. ممکن است راه حل دیگری باشد.
[سؤال: … جواب:] اشکال این بود که تساوی قیمت این شش صنف در آن زمان حکمت بود، شارع جعل کرده تخییر بین این اصناف شش گانه را الی یوم القیامة و حکم دائر مدار حکمت نیست. شبیه آنچه که مشهور در سفر میگویند. میگویند قدیم سفر با اسب یا شتر یا پیاده میرفتند، هشت فرسخ در روز میرفتند، خسته میشدند. روایت دارد بخاطر اینکه خسته میشوید ما نماز شکسته از شما میخواهیم. در علل الشرائع هم هست. اما این حکمت است. الان که سفر چهار فرسخ میرود ممکن است برود بیرون شهر این پمپ بنزین جاده تهران و برگردد، یک تفریحی هم بکنیم روز جمعه. اصلا چه مشقتی دارد؟ ولی این حکمت بوده. مشهور اینجور میگویند. آقای زنجانی هم که احتیاط میکرد الان دیگه مثل مشهور شده، میگویند همانی که مشهور میگویند؛ چهار فرسخ رفتی چهار فرسخ برگشتی نمازت شکسته است. این حکمت است. مستشکل این را میگفت که تساوی قیمت اصناف شش گانه دیه حکمت است. ایشان میگوید این هم خلاف قرینه در روایت است که میگوید و قیمة کل بعیر مأة و عشرین درهما و هم خلاف مرتکز است که بیایند جانی را مخیر کنند بین این شش صنف که یکی قیمتش صد و هفتاد ملیون است یکی قیمتش دو میلیارد و نیم در گوسفند یا حدودا یک میلیارد در صد شتر. این خلاف مرتکز است. اگر در آن زمان اختلاف بود میگفتیم ردع از ارتکاز است ولی آن زمان هم تساوی عرفی بود بین قیمت این اصناف سته. آن وقت اطلاق منعقد بشود برای زمان ما که اختلاف فاحش شده عرفی نیست. ما این را میپذیریم، انصافا اشکال قوی است. اما [آیا] نتیجهاش دلبخواه ایشان است که صد شتر اصل است و مابقی قیمت صد شتر هستند یا یک نتیجه دیگری ممکن است بگیریم. یک نتیجه این است که بعضیها گفتند که اصلا هیچ اطلاقی در ادله اصناف دیه نسبت به زمان ما نیست، نه صد شتر نه بقیه اصناف. حالا چه باید بکنیم یک بحث دیگری است.
[سؤال: … جواب:] بالاخره شما که نمیشود [به بهانه] ضرورت شعر، هر چی شعر بگویید؛ باید تناسب داشته باشد. شما بگویید: “چون الان اینها اطلاق ندارد پس صد شتر اصل است چون در صحیحه جمیل میگوید الدیة مأة ابل”، خب صحیحه حلبی میگوید الدیة الف دینار او عشرة آلاف درهم، یک روایت دیگر هم میگوید الف شاة. … کی باید کشف کند کدام اصل است؟ کشف کنید. کلام این است که تقریب استدلال شما بر اینکه صد شتر اصل است تمام نشد. … قیمت جهانی چیست؟ گفت درس مرحوم حاج شیخ جوان بودم، حدودا هیجده سالم بود، رفتم درس فاضل اردکانی. چیزی یادم نیست اما همین یادم است که یک طلبهای اشکال کرد گفت آقا عقل آینه جهاننما است. گفت با لهجه اردکانی: عقل من و تو آینه سوراخنما هم نیست.
دلیل دوم مرحوم شاهرودی: در صحیحه ابن عتیبه حضرت دیه صد شتر را بر درهم توزیع کرد
دلیل روایی دوم ایشان صحیحه حکم بن عتیبه است. این صحیحه را بخوانم انشاءالله در جلسات آینده بحث را دنبال میکنیم. صحیحه حکم بن عتیبه عن ابی جعفر علیه السلام فی حدیث قلت له ان الدیات انما کانت تؤخذ قبل الیوم من الابل و البقر و الغنم (این را حکم بن عتیبه گفت. گفت یابن رسول الله دیات قبلا از ابل و بقر و غنم گرفته میشد) فقال علیه السلام (خوب گوش بدهید!) انما کان ذلک فی البوادی قبل الاسلام (اینی که شما میگویی قبل از اسلام بود) فلما ظهر الاسلام و کثرت الورق فی الناس (اسلام که ظاهر شد درهم در بین مردم زیاد شد) قسمها امیرالمؤنین علیه السلام (علی الورق دیه را حضرت بر ورق تقسیم کرد. ایشان میگوید قسمها یعنی اصل صد شتر بود آن دیه را توزیع کرد امیرالمؤمنین بر ورق و درهم. از این تعبیر ایشان میخواهد استفاده کند قسمها یعنی اصل همین مأة ابل بود که شما میگویید ولی چون درهم زیاد شد قسمها، این دیه مأة ابل را تقسیم کرد توزیع کرد بر درهم شد ده هزار درهم) قال الحکم قلت أرأیت من کان الیوم من اهل البوادی ما الذی یؤخذ منهم فی الدیة الیوم ابل أو ورق فقال الابل الیوم مثل الورق (ابل امروز مثل درهم میماند بل هی افضل من الورق فی الدیة (بلکه صد شتر از ده هزار درهم افضل است) انهم کانوا یأخذون منهم فی الدیة مأة ابل یحسب لکل بعیر مأة درهم (هر بعیری قیمتش صد درهم است) فذلک عشرةآلاف. مجموعا میشود ده هزار درهم. این ذیل را هم میگوید یحسب لکل بعیر مأة درهم یعنی قیمت میگذارند برای شتر قیمتش میشود هر شتری صد درهم، صد شتر ده هزار درهم. این معلوم میشود اصل صد شتر است، درهم قیمت صد شتر بوده. جالب این است که اینجا امام باقر علیه السلام صد درهم را قیمت صد شتر حساب کردند با اینکه زمان امام صادق که نزدیک به امام باقر علیهما السلام است در صحیحه عبدالله بن سنان صد و بیست درهم است.
این را هم توجه کنید انشاءالله راجع به این روایت هفتههای آینده بحث میکنیم.